سه شنبه ۲۹ اسفند ۰۲

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده

سلامت جنسی زنان: صحبت در مورد نیازهای جنسی شما

۱,۰۶۲ بازديد

صحبت در مورد نیازهای جنسی شما می تواند به شما و شریک زندگی تان نزدیکتر شده و برآورده شدن ارضای جنسی کمک کند.

این نکات را برای صحبت با شریک زندگی خود امتحان کنید.

سلامت جنسی زنان، مانند مردان، برای بهزیستی عاطفی و جسمی کلی اهمیت دارد. یک زندگی جنسی کامل، کیفیت خواب شما را بهبود می بخشد و استرس را کاهش می دهد.

اما دستیابی به یک زندگی جنسی سالم و رضایت بخش به طرز جادویی اتفاق نمی افتد.

خود و تأمل خود ارتباط برقرار می کند. اگرچه صحبت کردن در مورد رابطه جنسی می تواند دشوار باشد، اما موضوعی است که ارزش پرداختن به آن را دارد.

برای بحث در مورد نگرانی های بهداشت جنسی زنان و ارتقاء لذت جنسی ، این راهنما را دنبال کنید.

کمی در مورد سلامت جنسی زنان بدانید

بسیاری از افراد تصور می کنند که میل بدنی، بدن شما به رابطه جنسی باعث تحریک فعالیت جنسی می شود که منجر به برانگیختگی جنسی و سپس ارگاسم می شود.

اگرچه این ممکن است برای بیشتر آقایان صادق باشد، اما لزوماً در مورد بیشتر خانم ها صادق نیست.

بسیاری از خانم ها انگیزه و محرکهای مختلفی دارند که باعث می شود احساس تحریک و تمایل به رابطه جنسی ایجاد کنند اما همچنین عوامل متفاوتی دارند که باعث کاهش میل می شوند.

برای بسیاری از خانم ها ، به ویژه آنهایی که بالای ۴۰ سال سن دارند یا یائسگی را پشت سر گذاشته اند، تمایل جسمی انگیزه اصلی رابطه جنسی نیست.

ممکن است یک زن برای داشتن رابطه جنسی انگیزه برقرار کند تا به همسر خود نزدیک شود یا احساسات خود را نشان دهد.

معنی رضایت جنسی چیست؟

معنی رضایت جنسی برای همه متفاوت است. به عنوان مثال ، برخی از خانم ها می گویند که لذت برانگیختگی جنسی کافی است، در حالی که برخی دیگر می خواهند ارگاسم را تجربه کنند.

اگر در مورد زندگی جنسی خود نگرانی دارید، یا می خواهید راه هایی برای تقویت آن پیدا کنید ، اولین قدم خوب صحبت کردن با همسرتان است.

با صحبت کردن در مورد نیازهای خود شروع کنید

صحبت کردن در مورد خواسته های جنسی خود همیشه آسان نیست.

با این وجود شریک زندگی شما نمی تواند ذهن شما را بخواند. به اشتراک گذاشتن افکار و انتظارات در مورد تجربیات جنسی شما می تواند شما را به هم نزدیک کند و به شما کمک کند لذت جنسی بیشتری را تجربه کنید

 برای شروع:

ناراحتی خود را بپذیرید. اگر احساس اضطراب دارید، اینگونه بگویید. باز کردن نگرانی های شما ممکن است در شروع مکالمه به شما کمک کند.

اگر کمی در مورد بحث در مورد آنچه می خواهید احساس شرم آورید، به همسر خود توضیح دهید و اطمینان خاطر بخواهید که شریک زندگی تان در گفتگو باز است.

شروع به صحبت کنید. با شروع بحث، ممکن است سطح اطمینان و راحتی شما افزایش یابد.

محدودیت زمانی تعیین کنید. از صحبت کردن طولانی با یکدیگر پرهیز کنید.

با اختصاص مکالمات ۱۵ دقیقه ای به موضوع ، ممکن است راحت تر ماندن در مناطق راحتی احساسی خود را پیدا کنید.

مرتباً صحبت کنید. مکالمات شما در مورد تجربیات و خواسته های جنسی هر چه بیشتر صحبت کنید آسان تر می شوند.

از کتاب یا فیلم استفاده کنید. از شریک زندگی خود دعوت کنید تا کتابی در مورد سلامت جنسی زنان بخواند، یا فصل ها یا بخش هایی را که حاوی سؤالات و نگرانی های شما هستند، توصیه کنید.

شما همچنین ممکن است از یک صحنه فیلم به عنوان نقطه شروع بحث استفاده کنید.

مباحثی برای پرداختن به همراه شریک زندگی خود

وقتی در مورد نیازهای جنسی خود با شریک زندگی خود صحبت می کنید

سعی کنید خاص باشید. توجه به این مباحث را در نظر بگیرید:

  1. زمان

آیا وقت کافی برای صمیمیت جنسی می گذارید؟ اگر نه، برای تغییر کارها چه کاری می توانید انجام دهید؟ چگونه می توانید صمیمیت جنسی را در اولویت قرار دهید؟

به این فکر کنید که چگونه شما و شریک زندگی تان می توانید از یکدیگر حمایت کنید (برای مثال ، مراقبت از کارهای استرس زا) برای کمک به ایجاد وقت و انرژی برای رابطه جنسی.

نویسنده :مشاوره جنسی

چگونه جذاب باشیم؟

۱,۰۵۷ بازديد

جذابیت و نفوذ یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که هر انسانی آرزویش را دارد.
همه ی ما در طی روز، هزینه های زیادی را صرف می کنیم تا جذاب و با نفوذ جلوه کنیم.

به جرات می توان گفت بخش وسیعی از خریدهای روزانه، تغییر مداوم دکوراسیون های منازل، عمل کردن بر اساس مد روز و هماهنگ شدن با تغییرات آن بخاطر به دست آوردن جذابیت است تا حدی که به دست آوردن آن به یکی از پرهزینه ترین گزینه های فعلی جامعه تبدیل شده است.

اگر شما نیز از جمله افرادی هستید که برای رسیدن به جذابیت، راه های مختلفی را طی کرده اید، با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین رازهای جذابیت از دیدگاه روانشناسی روابط انسانی بیشتر آشنا کنیم.
۱٫ اعتماد به نفس داشته باشید.

جذابیت و نفوذ ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با سطح اعتماد به نفس شما دارد.
در حقیقت اگر بخواهید به خودتان نمره ی جذابیت دهید، لازم است به این سوال پاسخ دهید که اعتماد به نفس تان در چه حد است؟

افراد برخوردار از سطح اعتماد به نفس بالا، به خوبی در روابط اجتماعی ظاهر می شوند، آن ها از دیده شدن، صحبت کردن در جمع و برقراری رابطه هراسی ندارند و خودشان را به شکلی که هستند پذیرفته اند.

در صورتی که اعتماد به نفس خوبی داشته باشید، برای تان فرقی نخواهد داشت که رنگ پوست تان چطور است؟ اندام و هیکل تان در چه حد است و یا لباس تان از کدام برند تهیه شده است.

شما خودتان را پذیرفته اید و به دیگران نیز این فرصت را می دهید تا شما را آنگونه که هستید بینند و تجربه کنند.

در صورتی که احساس جذاب نبودن تان ریشه در کمبود اعتماد به نفس دارد، بهتر است از یک
۲٫ لبخند را فراموش نکنید.

داشتن لبخندی بر لب، مجموعه ای از احساسات مثبت از جمله صمیمیت، گشودگی، باز بودن به تجارب و راحتی را در طرف مقابل زنده می کند.

از این طریق می توانید به دیگران نشان دهید که فردی اجتماعی و قابل اعتماد هستید و آن ها می توانند از رابطه با شما لذت ببرند و آرامش را تجربه کنند.
۳٫ نقاب و ماسک ها را کنار بگذارید.

این جمله دقیقا به معنای آن است که خودتان باشید. ماسک های اجتماعی و نقاب های رایج را کنار بگذارید و همانگونه که هستید برخورد کنید.

جذابیت به هیچ وجه نیازمند آن نیست که نقش بازی کنید و خودتان را به گونه ای جلوه دهید که نیستید.
بهتر است خودتان باشید تا از این طریق به دیگران نیز فرصت خود بودن را بدهید.

بر اساس یکی از مهم ترین اصول روانشناسی روابط انسانی، افراد معمولا کسانی را جذاب برداشت می کنند که می توانند در کنار آن ها به راحتی خودشان باشند و تکلف و ظاهر سازی را کنار بگذارند.

نویسنده : مشاوره ازدواج

چه کاری می توانید انجام بدهید تا عمو زاده ها و دایی زاده هایتان شما را دوست داشته باشند

۱,۰۶۴ بازديد

روابط مابین عموزاده ها و دایی زاده ها می توانند کاملا صمیمی و عمیق باشند. شاید شما خیلی به هم نزدیک باشید، ولی به دلیل فاصله فیزیکی موجود، سوء تفاهمات موجود یا حتی به دلیل مشکلات موجود در داخل خانواده، به صورت مجزا زندگی کنید.

صرف نظر از شرایطی که در خانواده تان وجود دارد، شما می توانید یک سری کارهایی انجام بدهید که در نتیجه آن عمو زاده ها و دایی زاده هایتان شما را دوست داشته باشند و روابط موجود برای هر دو شما معنی دار و مهم شوند.
بخش یک از سه:
به دست آوردن اعتماد عمو زاده ها و دایی زاده ها

۱٫ با آنها ارتباط برقرار کنید.

ایجاد ارتباط مجدد با عمو زاده ها و دایی زاده ها باعث خواهد شد که شما اعتماد آنها را به خودتان جلب کنید و باعث شوید که آنها دوستتان داشته باشند. سعی کنید که اولین پیام های فرستاده شده توسط شما یک سری پیام های ساده ای باشند تا عمو زاده ها و دایی زاده هایتان دچار سردرگمی نشوند.

روش های مختلفی برای ارتباط برقرار کردن با عمو زاده ها و دایی زاده ها وجود دارند که شامل نامه، ایمیل یا تماس تلفنی هستند.

همچنین رسانه های اجتماعی هم یکی دیگر از گزینه های موجود در دسترس می باشد: شما می توانید در فیس بوک با عمو زاده ها یا دایی زاده هایتان دوست شوید و آنها را در اینستاگرام دنبال کنید. حتی همین کارهای کوچک می توانند باعث شوند که در آینده ارتباط شما با آنها بیشتر شود.

سعی کنید که با یک پیام ساده شروع کنید، همانند “ما قبلا خیلی صمیمی بودیم و الان دلتنگ شما هستم.

در صورتی که شما هم تمایلی به داشتن ارتباط بیشتر داشته باشید، فوق العاده خواهد بود.” این نوع پیام باعث خواهد شد که آنها متوجه احساسات شما شوند و همچنین مسولیت برقراری ارتباطات آینده به آنها محول شود.

هیچ مورد از مشکلات قبلی یا مشکلات خانوادگی را بیان نکنید. شما در آینده، زمان و فرصت مناسبی برای مطرح کردن این موارد خواهید داشت و هر دو شما تشخیص خواهید داد که چه زمانی برای صحبت کردن در رابطه با این موارد یک زمان مناسبی می باشد.

هیچ وقت عمو زاده ها و دایی زاده های خودتان را تحقیر یا سرزنش نکنید. در صورتی که نمی توانید در مورد یک موضوع خوبی صحبت کنید، شاید بهتر باشد تا زمانی منتظر بمانید که بتوانید یک برخورد مثبت و احترام آمیزی نسبت به طرف مقابلتان داشته باشید.

در صورتی که هیچ نوع اطلاعاتی از عمو زاده یا دایی زاده تان نداشته باشید، اطلاعات مورد نیازتان را از اعضای خانواده تان بگیرید یا برای پیدا کردن ایمیل یا آدرس تلفن عمو زاده یا دایی زاده خودتان، از یک ماشین جستجو، همانند گوگل، استفاده کنید.
۲٫ یک ارتباط برقرار کننده خوبی باشید.

تبدیل شدن به یک ارتباط برقرار کننده خوب دارای دو جنبه می باشد: صحبت کردن و گوش دادن.

با عمو زاده یا دایی زاده خودتان صحبت کنید و به حرف های وی گوی دهید. این کار به آنها نشان خواهد داد که شما در مورد ارتباط برقرار کردن و داشتن رابطه با آنها جدی هستید.

در ارتباطات خودتان ثابت قدم باشید. بعد از صورت گرفتن یک ارتباط مابین شما و عمو زاده یا دایی زاده تان، باید در ارتباطات خودتان ثابت قدم بمانید.

منظور من این نیست که شما باید بلافاصله به پیام ها و تماس های وی پاسخ دهید، ولی داشتن یک ارتباط منظم باعث خواهد شد که یک اعتمادی مابین شما صورت بگیرد.

یکی از مهمترین عوامل در به دست آوردن اعتماد عمو زاده یا دایی زاده، عبارت از گوش دادن به آنها می باشد. به آنها نشان بدهید که علایق و مشکلات آنها برای شما اهمیت دارند.

برای مثال، در صورتی که آنها در مدرسه یا با دوستان خودشان مشکل داشته باشند، در مورد احساساتشان با آنها صحبت کنید و به آنها کمک کنید که یک راه حل مناسبی برای این مشکل پیدا کنند.

همچنین به اشتراک گذاری رازهایتان با عمو زاده یا دایی زاده به شما کمک خواهد کرد تا اعتماد وی را به دست بیاورید. فقط به آنها بگویید که رازهای شما را به یک فرد دیگری نگویند، چرا که این کار می تواند منجر به ایجاد اختلافاتی شود.
۳٫ مودب و منعطف باشید.

اجازه بدهید که عمو زاده یا دایی زاده تان در حین صحبت کردن با شما یا قرار گرفتن در کنار شما، احساس راحتی داشته باشد.

احترام گذاشتن به آنها و منعطف بودن در رفتار خودتان به شما کمک خواهد کرد تا اعتمادشان را به دست بیاورید و باعث شوید که شما را بیشتر دوست داشته باشند.

ممکن است که در ارزش ها و عقاید موجود یک سری تفاوت هایی مابین شما و عمو زاده یا دایی زاده تان وجود داشته باشد.

این تفاوت ها را شناسایی کنید و به آنها احترام بگذارید تا نشان بدهید که در مورد برقراری ارتباط با آنها جدی هستید.

مودب و احترام آمیز بودن شامل توهین نکردن به عمو زاده یا دایی زاده و سایر اعضای خانواده می باشد. همچنین سرزنش کردن آنها یا دروغ گفتن در مورد آنها یا فاش کردن رازهای آنها نشان دهنده بی احترامی شما خواهد بود.
۴٫ در جمع های غیر خانوادگی با هم ملاقات داشته باشید.

بعد از آنکه شانس برقراری ارتباط با عمو زاده یا دایی زاده تان را به دست آورده باشید، به آنها پیشنهاد بدهید که یک سری ملاقات های شخصی با هم داشته باشید.

این ملاقات ها را در جمع های خانوادگی انجام ندهید، چرا که می تواند استرس زا باشد و مشکلات موجود را وخیم تر کند.

سعی کنید که اولین ملاقات های شما کاملا ساده باشند.

سعی کنید که برای قهوه خوردن، نارهار خوردن، فیلم دیدن یا تماشای یک رویداد ورزشی با هم ملاقات داشته باشید. بعد از آنکه چند ملاقات کوتاه مدت با هم داشته باشید، می توانید ملاقات های طولانی تری داشته باشید.


بخش دو از سه
ایجاد ارتباط با عموزاده یا دایی زاده تان
۱٫ یک علاقه واقعی به آنها نشان دهید.

به گفته های عمو زاده یا دایی زاده تان گوش دهید و سعی کنید که تعاملات و مکالمات مستمری با هم داشته باشید. این کار نشان خواهد داد که شما به گفته های وی اهمیت می دهید و واقعا به آنها و رابطه خودتان علاقمند هستید.

یکی از بهترین روش ها برای ارتباط برقرار کردن با عمو زاده یا دایی زاده تان، عبارت از پرسیدن سوالاتی از آنها می باشد. این سوالات می توانند یک سری سوالات ساده ای همانند “آیا شما دوست دارید …” در مورد آموزش یا محل زندگی آنها باشند.

۲٫ یک سری نقاط مشترکی پیدا کنید.

یک روش مناسب برای اینکه یک رابطه دوستی با عمو زاده یا دایی زاده تان برقرار کنید و شما را دوست داشته باشند، عبارت از پیدا کردن نقاط مشترک می باشد. این موارد می توانند نقاط شروع مناسبی برای تعاملات شما باشند.

ممکن است که در مرحله اول پیدا کردن نقاط مشترک یک کار سختی باشد و چنین به نظر برسد که شما فاقد نقاط مشترک هستید.

ولی در صورتی که شما ارتباط خودتان را به صورت دائم حفظ کنید و یک سری سوالاتی در مورد زندگی آنها بپرسید، احتمالا بتوانید یک سری نقاط مشترکی پیدا کنید، مواردی همانند ویژگی های شخصیتی یا سرگرمی های مشابه. برای مثال ممکن است هر دو شما بخواهید بازی های آنلاین انجام بدهید یا بازی Pinterest برای هر دو شما سرگرم کننده باشد.

شما می توانید با هم بازی کنید یا تخته های Pinterest عمو زاده یا دایی زاده خودتان را دنبال کنید.

ممکن است نتوانید نقاط مشترک زیادی مابین خودتان پیدا کنید. این شرایط باعث خواهد شد که هر دو شما یک دیدگاه متفاوتی نسبت به جهان پیدا کنید یا فعالیت های جدیدی انجام بدهید که از آنها لذت می برید.

برای مثال، در صورتی که عمو زاده یا دایی زاده شما به هاکی علاقمند باشد، حتما یک بار با آنها به هاکی بروید.

شاید این کار برای شما هم لذت بخش باشد و حتی در صورتی که این فعالیت برای شما سرگرم کننده نباشد، ولی این کار هم باعث خواهد شد که آنها شما را بیشتر دوست داشته باشند، چرا که شما از تجربیات جدید استقبال می کنید.

۳٫ در اغلب مواقع با هم حرف بزنید و بخندید.

صحبت کردن با عمو زاده یا دایی زاده خودتان تا جایی که برنامه تان اجازه می دهد، باعث خواهد شد که روابط شما محکم تر شوند. شما از طریق داشتن مکالمات مثبت و مناسب، در اغلب مواقع خواهید خندید و روابط خودتان را مستحکم تر خواهید کرد.

رسانه های اجتماعی باعث شده اند که به راحتی بتوانید با عمو زاده یا دایی زاده های خودتان در ارتباط باشید.

شما با استفاده از وبسایت هایی همانند فیس بوک و توئیتر، می توانید روش های بهتری را برای ارتباط برقرار کردن در اختیار داشته باشید.

رایج بودن گوشی های شخصی باعث شده است که فرستادن پیام های متنی به صورت راحت تری صورت بگیرند. شما هم می توانید پیام های متنی مرسوم را بفرستید یا از خدمات پیام رسانی آزاد، همانند وایبر و واتس آپ استفاده کنید.

همچنین ویدئو چت های آنلاین با استفاده از ابزارهایی همانند اسکایپ و فیس تایم باعث شده است که برقراری ارتباطات شخصی تر برای شما راحت تر شود.

همواره مثبت و مودب باشید. هیچ وقت به عمو زاده یا دایی زاده خودتان توهین نکنید یا به وی صدمه نزنید. در صورتی که به صورت اتفاق و ناخواسته به وی آسیب زده باشید، از وی معذرت خواهی کنید و از کنار وی دور شوید.

۴٫ یک سری فعالیت های سرگرم کننده را با هم انجام دهید.

داشتن یک زمان خوب در کنار یکدیگر و انجام دادن فعالیت های متفاوت نه تنها باعث ایجاد یک رابطه مابین شما خواهد شد، بلکه همچنین یک اعتمادی را هم مابین شما ایجاد خواهد کرد.

خندیدن با عمو زاده یا دایی زاده و یا خندیدن نسبت به کار خنده داری که وی انجام می دهد، باعث خواهد شد که وی شما را دوست داشته باشد.

همه افراد کسانی را که منجر به خوشحالی دیگران می شوند را دوست دارند.

در کارهای خودتان منعطف باشید. شاید تمامی فعالیت هایی که عمو زاده یا دایی زاده شما پیشنهاد می دهد یا دوست دارد را دوست نداشته باشید؛

همچنین ممکن است که خود آنها هم چنین وضعیتی در مقابل شما داشته باشند. ولی منعطف بودن به شما کمک می کند تا یک رابطه ای را ایجاد کنید. همچنین عمو زاده یا دایی زاده شما هم باید به انتخاب های شما احترام بگذارد.

یک سری ملاقات هایی را در خارج از جمع های خانوادگی با یکدیگر داشته باشید. چنین ملاقاتی در جمع های خانوادگی می تواند استرس زا باشد و موارد ناخوشایندی را در روابط شما ایجاد کند.
نویسنده : همسرانه

مهم ترین تکنیک های ارتباط با نوجوان که هر والدی باید بداند.

۱,۰۵۴ بازديد

داشتن فرزند نوجوان می تواند یکی از دردسارهای عجیب و غریب در زندگی هر پدر و مادری باشد.

شما با فرزندی روبه رو هستید که تا چند روز پیش سربه راه و حرف شنوا بود ولی اکنون به فردی سرکش و گستاخ تبدیل شده است که انتظارات نابجایی دارد و امان تان را بریده است.

جالب است بدانید که این توصیف شکایت رایج بسیاری از پدر و مادر هاست و خبر از آن می دهد که دوران نوجوانی با ویژگی های مشخص می شود که نیاز به شناخت بیشتری دارند.

به عنوان والدین بیش از هر چیز نیازمند آن هستید تا فرزند نوجوان تان را بیشتر بشناسید و بتوانید دنیا را از زوایه ی دید او مشاهده کنید.

استفاده از تکنیک های زیر به شما کمک می کند تا بتوانید ارتباط بهتری را شکل دهید و مدیریت روابط با فرزندتان را بیش از پیش به دست بگیرید.

  1. نیمه پر لیوان را ببینید.

این روزها بیشتر روابط والدین و نوجوانان تلاش برای تصحیح رفتارهای اشتباه نوجوان است. آنها مدام توصیه می کنند نوجوانان شان بیشتر درس بخوانند یا تلاش می کنند عادت های به گمان خودشان اشتباه نوجوان ها را عوض کنند.

به زبان دیگر پدر و مادرها در ارتباط با نوجوان همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند؛ مثلا شکست ها، نمرات بد، دوستان بد و بدرفتاری ها. در حالی که در کنار این موضوعات موفقیت ها و کارهای خوب نوجوان به راحتی نادیده گرفته می شود. دختربچه کارنامه اش را با کلی ذوق به مادر نشان می دهد و خوشحال است نمرات قابل قبول و خوبی دارد اما مادر به محض دیدن کارنامه به او می گوید« واقعا خجالت نکشیدی ادبیات به این آسانی نمره ات ۱۷ شده مگه از ریاضی سخت  تر بود یادته شب امتحان چند بار گفتم برو بخون گفتی بلدم اگه بلد بودی که الان نمره ات باید ۲۰ می شد»

چنین بازخوردهای نامهربانانه ای می تواندهمه ی تلاش او برای امتحانات را زیر سوال ببرد و این پیام را به دنبال داشته باشد که ” هیچ کس مرا درک نمی کند “.

  1. پیام های ” تو” را متوقف کنید.

پیام هایی که با کلمه ی “تو” شروع می شوند، می توانند نوجوان را سرکوب کنند.

تو بادی خجالت بکشی، تو این کار را متوقف کن، تو باید بهتر درس بخوانی، تو باید بهتراز این باشی و…

این ها نمونه ای از جملاتی هستند که پیامی توام با سرکوب، آزار و اذیت در بر دارند و باعث می شوند تا فرزندتان هرگز به حرف شما گوش ندهد.

این پیام ها را متوقف کنید  تاش کنید تا عبارات تان را با ضمیر ” من” آغاز کنید.

به عنوان مثال ” من از اینکه نتیجه ی موردنظرت در امتحان را به دست نیاوردی خیلی ناراحت شدم و به این فکر می کنم که چه چیزی تلاشت را به مشکل رساند؟”

به کار بردن پیام “من”  راه بهتری برای بیان موضوعات است. هنگامی که نوجوانی حقوق شما را نادیده می گیرد، با پیام  “من”می توانید احساس تان را بیان کنید.

در پیام “من” تمرکز روی شماست، نه نوجوان. با به کار بردن این مهارت دیگر به نوجوان تان برچسب نمی زنید و او را سرزنش نمی کنید.

به عنوان مثال: وقتی تو تلفن نمی کنی، “من” احساس بدی پیدا می کنم، چون نمی دانم کجا هستی.

  1. قوانینی وضع کنید و به آن ها پای بند باشید

بدددهنی و استفاده از الفاظ نامناسب یکی دیگر از مشخصه های نوجوانان است.

در مورد رفتار ها و نوع برخوردش قانون وضع کنید. به عنوان مثال ممکن است بگویید “در خانواده ما با دیگران با احترام صحبت می کنیم. این به این معنیه که ما به دیگران برچسب نمی زنیم و از الفاظ نامناسب استفاده نمی کنیم.” درگیر کردن فرزند در قانون گذاری سبب می شود تا در مواقعی که مورد نیاز است به او یادآوری کنید که خودش در قانون گذاری سهیم بوده است.

بر رفتار نوجوان خود و احساسی که در مورد آن دارید تمرکز کنید. از هرگونه اظهار نظر در مورد شخصیت فرزند خود بپرهیزید. به جای اینکه بگویید “تو خیلی بی ادبی” این جمله را امتحان کنید که ” وقتی با من اینطوری حرف می زنی ناراحت می شم” برخی مواقع نیز می توانید احساس خود را به صورت مستقیم نام ببرید “من الان از دست تو عصبانی هستم”.

عواقب رفتارهای ناپسندش را برایش مشخص کنید و آن ها را اجرا نمایید، اما مراقب باشید خیلی قانون نگذارید. بسیاری از مواقع می توانید برای بی احترامی ها یا استفاده از الفاظ نامناسب این عواقب را عملی کنید.

و نکته بسیار مهم اینکه خود شما تلاش کنید تا به قوانین پایبند باشید.

  1. با صراحت تمام نه نگویید.

ممکن است یک نه محکم در ارتباط با کودک 5 ساله تان خوب جواب دهد اما دنیای نوجوانان آن را بر نمی تابد.

مهم ترین عامل لجاجت نوجوان و تقویت انگیزه او در رسیدن به خواسته غیر منطقی، این است که حق انتخاب را از او بگیرید.

پس در برابر خواسته های غیرمنطقی نوجوان خود، بی درنگ «نه»نگویید.

بلکه با سردی بگویید؛ نظری ندارید و او خود باید انتخاب کند.

او بی درنگ می فهمد که با این خواسته اش موافق نیستید؛ ولی چون با صراحت مخالفت نکردید و حق انتخاب را به او دادید، به احتمال فراوان، همان چیزی را بر می گزیند که شما خواسته اید.

نویسنده : سایت کودکانه

روانشناسی اعتماد به نفس از دست رفته

۱,۰۴۴ بازديد

اعتماد به نفس از جمله مسایلی است که ذهن افراد زیادی از جامعه را به خودمشغول کرده است.

کمتر کسی را می توانید ببینید که دغدغه ای در مورد اعتماد به نفسش نداشته باشد. بسیاری از فعالیت های روزانه، پیگیری صفحات مجازی، خواندن کتاب ها و مجلات و ملاقات با افراد متخصص به این منظور صورت می گیرد.

که فرد بتواند اعتماد به نفسش را بالا ببرد و از شر ویژگی هایی مانند عدم خودپذیری، خجالتی بودن و کمرویی نجات پیدا کند.

از آنجا که کمبود اعتماد به نفس می تواند جوانب مختلف زندگی از جمله ازدواج، ارتباطات، انتخاب شغل و موفقیت تحصیلی را تحت تاثیر قرار ده.

به جرات می توان گفت سرمایه گذاری برای رشد اعتماد به نفس ارزش مندترین سرمایه گذاری عمر خواهد بود.

اگر شما هم جزء این دسته از افراد هستید، ممکن است بگویید تا به حال بیش از ده ها کتاب خوانده ام، به متخصصان زیادی مراجعه کرده ام  اوضاع هیچ تغییری نکرده است.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با کد قفل گشای داستان اعتماد به نفس و چگونگی اصلاح آن بیشتر آشنا کنیم.
۱- بپذیرید که اعتماد به نفس پایینی دارید.

تنها رمز موفقیت در غلبه بر کمبود اعتماد به نفس آن است که خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید.

بپذیرید که فردی با اعتماد به نفس پایین هستید. ممکن است در بعضی جمع ها خجالت زده شوید و یا گونه های تان از خجالت سرخ شود.

ممکن است صدایتان بلرزد و یا نتوانید آنگونه که باید با دیگران ارتباط برقرار کنید.

ممکن است از این توصیه تعجب زده شوید اما واقعیت ان است که وقتی خودتان را آنگونه که هستید، باور نداشته باشید.

هر لحظه در تلاش خواهید بود تا نقص های تان را بپوشانید و این تلاش بی ثمر، نقاط ضعفتان را بیش از پیش نمایان کرده و انرژی تان را تحلیل خواهد برد.

وقتی تلاش می کنید تا خودتان را به گونه ای که نیستید نشان دهید، بخش زیادی از انرژی روانی تان در مخفی کاری و نمایش صرف خواهد شد و این مساله شما را خسته و وامانده می کند.

پس بهتر است بپذیرید که در حال حاضر اعتماد به نفس بالایی ندراید و شما تنها فرد روی کره ی زمین نیستید که با این مشکل مواجه اید.

    چگونه آسیب های بعد از طلاق را ترمیم کنیم؟
    روانشناسی اعتماد به نفس از دست رفته
    روان شناسی حیرت آور، گزارشی از یک نمونه واقعی
    هوش هیجانی و مدل چهارعاملی گلمن
    آیا روان شناسان اینترنتی رایگان واقعی هستند؟

۲-دست از نشخوار ” من کافی نیستم بردارید”.

شکایت رایج بسیاری از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره آن است که احساس می کنند برای حل مشکلات زندگی شان به قدر کافی قوی و با کفایت نیستند.

این افراد دایما نیاز دارند تا فردی از بیرون به آن ها یادآور شود که قوی و کافی هستند و می توانند از پس مسایل و مشکلات شان بر آیند.

اگر جزء این دسته از افراد هستید، بهتر است یک بار برای همیشه با خودتان خلوت کنید و به خود متذکر شوید که اوضاع به قدری که فکر می کنید هم بد نیست.

ممکن است نوعی از تفکر کمال گرایانه باعث شده باشد تا خودتان را به صورت مشروط بپذیرید و تا نرسیدن به استانداردهای اساسی تان احساس حقارت و ضعف کنید.

در این صورت لازم است بدانید که کمالی که به دنبال آن هستید، سرابی بیش نیست.

بر اساس مکتب اصالت وجود، انسان هر لحظه در حال تغییر، رشد و جوانه زدن است و کمال واقعی در همین مساله نهفته است.

بنابراین در صورتی که در هر لحظه بتوانید بهتر از لحظه ی قبل عمل کنید، شما کامل هستید و به چیز بیشتر از آن احتیاج ندارید.

بهتر است دست از معیارهای سخت گیرانه، سطح بالا و غیر واقعی بردارید و خودتان را با هر لحظه قبل مقایسه کنید و از تغییرات هرچند جزیی بر خود ببالید.

در صورتی که در این امر موفق شوید، افکار سرزنش گرانه ی ” من کافی نیستم” از بین خواهند رفت و هر لحظه از تغییر و رشد خود، راضی ترخواهید بود.
۳- در جهت اصلاح برآیید.

ممکن است برای تان این سوال ایجاد شود که پذیرفتن خود به عنوان فردی دمدمی، وسواسی، زودرنج و یا بدون اعتماد به نفس چه دردی را دوا خواهد کرد؟

به عبارت دیگر این روش چگونه به حل مشکل اعتماد به نفس می انجامد؟

فردی را تصور کنید که از مشاهده ی صورت کدر و پر از جوش خود در آینه واهمه دارد.

او هرگز برای دیدن چهره اش در مقابل آینه درنگ نمی کند و سریعا دست به کار استفاده از انواع وسایل آرایشی می شود تا ایرادات پوستی اش را بپوشاند.

با پیشرفت ابزارهای آرایشی ممکن است تا حد زیادی نیز موفق به این کار شود اما هر لحظه ترس آن را دارد که مبادا آرایشم خراب شود و همه چیز نقش بر آب گردد.

راه حل اساسی مشکل چنین فردی در آن است که بتواند برای دقایقی خودش را در آینه ببیند، نقاط ضعف اش را بپذیرد و سپس تلاش کند تا با رو های مناسب و اصولی، مشکلات پوستی اش را رفع و رجوع کند.

این مثال به شما کمک می کند تا دریابید، پذیرفتن نقص ها چگونه می تواند در حل مشکل موثر واقع شود.

در این لحظه می توانید نقاط ضعف خود را با دیدگاهی مشاهده ای بر روی کاغذ بیاورید و برای حل آن ها برنامه ریزی کنید.

ممکن است از خودپنداره ی جسمی و وضع هیکل تان راضی نباشید.

هیچ ایرادی ندارد.  نیازی به سرزنش و توبیخ نیست.

کافی است تا برای حل مساله دست به کار شوید و در اولین فرصت به باشگاه ورزشی سر بزنید.

نویسنده : مرکز مشاوره و روانشناسی ایران

گوشت اضافی مقعدی و چهار مشکلی اصلی در مقعد

۱,۰۷۱ بازديد

مقعد آن قسمت از دستگاه روده است که از کانال عضلانی لگن و اسفنکترهای مقعد عبور می کند. این دهانه نهایی است که از طریق آن مدفوع از بدن عبور می کند. در بزرگسالان، مقعد ۴ تا ۵ سانتی متر طول دارد. نیمه پایینی کانال مقعد دارای انتهای عصبی حساس است.

شکاف مقعد چیست  چگونه ایجاد می شود؟

بیشتر شکاف های مقعد وقتی اتفاق می افتد که یک مدفوع بزرگ و سخت از اندازه مقعد بزرگتر شود و آنودرم ظریف را پاره کند.

در موارد کمتری، شکاف های مقعد به دلیل اسهال طولانی مدت، بیماری التهابی روده یا بیماری های مقاربتی که در ناحیه آنورکتال وجود دارد ایجاد می شود.

شکاف های حاد (کوتاه مدت) مقعد معمولاً سطحی و کم عمق است، اما شکاف های مزمن (طولانی مدت) مقعد ممکن است به طور عمیق تر گسترش یافته و گوشت اضافی مقعدی دیده شود.

آبسه مقعدی چیست؟

مجموعه ای متورم و دردناک از چرک در نزدیکی مقعد است. به دلیل دلایل نامشخص اکثر آبسه های مقعدی به سایر مشکلات سلامتی مربوط نمی شوند و خودبه خود به وجود می آیند.

آنها در یک غده مقعد کوچک سرچشمه می گیرند. بیش از نیمی از آبسه های مقعد در بزرگسالان جوان بین ۲۰ تا ۴۰ سال رخ می دهد و مردان بیشتر از زنان مبتلا می شوند.

اکثر آبسه های مقعد در نزدیکی دهانه مقعد واقع شده اند اما بندرت ممکن است در کانال مقعد عمیق تر یا بالاتر رخ دهد ، نزدیک به روده بزرگ یا اندام لگن.

بواسیر چیست و چگونه ایجاد می شود؟

معمولاً باعث ایجاد درد نمی شود. با این وجود، بعضی اوقات رگ های خونی در یک بواسیر کوچک در لبه دهان مقعد می توانند لخته شوند این ممکن است با یک دوره یبوست اسهال ایجاد شود.

هنگامی که ترومبوز رخ می دهد، بواسیر خارجی متورم، سخت و دردناک می شود، گاهی اوقات با ترشحات خونین.

علائم شقاق مقعدی

اگرچه هر چهار اختلال مقعد باعث نوعی ناراحتی مقعد یا درد می شوند، اما بسته به مشکل مقعد خاص، علائم دیگر متفاوت است.

برای شقاق مقعد، علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد:

درد در ناحیه مقعد، که اغلب به عنوان تیز، سوزش یا سوزش توصیف می شود و معمولاً با حرکت روده ایجاد می شود

خونریزی ملایم رکتال، به طور معمول مقدار کمی خون قرمز روشن با حرکت روده یا روی کاغذ توالت.

در مورد آبسه مقعد ، علائم شامل موارد زیر است:

  • یک توده محکم، ورم یا تورم در ناحیه مقعد یا اطراف آن، که ممکن است بزرگ شود.
  • گاهی اوقات تب، لرز و احساس کلی بیمار دارد.

برای فیستول مقعد ، علائم و علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • درد خفیف در اطراف مقعد، در محوطه ای که آبسه مقعد قدیمی یا به طور خود به خود تخلیه شده است، یا توسط پزشک جراحی باز شده است.
  • تخلیه مداوم خون، چرک یا مخاط خاموش کننده از ناحیه مقعد.

علائم آبسه مقعدی مکرر که ممکن است در صورت گرفتگی باز شدن خارجی فیستول ایجاد شود و آبسه قدیمی دوباره فعال شود.

در مورد هموروئید خارجی ، علائم و نشانه ها عبارتند از:

  • تورم محکم و معمولاً دردناک در دهان مقعد
  • گاهی اوقات ترشحات خونریزی می شود، اگر سطح بواسیر شکسته شود.

تشخیص مشکلات مقعدی به کمک پزشک

هنگامی که علائم خود را توضیح دادید، پزشک از شما در مورد تاریخچه پزشکی و شیوه زندگی خود سؤالاتی را مطرح می کندکه به ارزیابی مشکل مقعد شما کمک می کند.

بسته به علائم شما ، پزشک ممکن است در مورد این موارد سؤال کند:

  • عادت روده شما، به خصوص هرگونه سابقه یبوست
  • سابقه پزشکی شما، از جمله سابقه بیماری های خونریزی، قسمت های خونریزی روده، بیماری التهابی روده
  • بیماری های مقاربتی یا پرتودرمانی برای سرطان
  • استفاده شما از داروهای بدون نسخه که ممکن است خطر خونریزی را افزایش دهد.
  • آیا شما مقاربت مقعد را انجام می دهید یا سابقه آسیب در مقعد را دارید.

در مرحله بعد، پزشک معاینه فیزیکی از شکم شما را انجام می دهد، و پس از آن معاینه خارجی از ناحیه مقعد شما و معاینه دیجیتال (انگشت) رکتال انجام می شود.

معمولاً پزشک شما نیز آنوسکوپی (قرار دادن یک ابزار لوله مانند به داخل مقعد را برای دیدن داخل کانال مقعد) و سیگموئیدوسکوپی (یک تلسکوپ کوتاه برای بررسی راست روده و روده بزرگ) انجام می دهد.

آیا مشکلات مقعدی به خودی خودحل می شوند؟

  • شقاق مقعد :

شکاف های دردناک مقعد می تواند یک مشکل مکرر در افرادی باشد که از قسمت های مکرر یبوست رنج می برند.

خوشبختانه، شکاف های سطحی معمولاً با معالجه پزشکی به سرعت بهبود می یابند و بیشتر علائم در طی چند روز تا چند هفته از بین می روند.

  • آبسه مقعد:

آبسه مقعدی گاهی به خودی خود تخلیه می شود، اگرچه برای ارزیابی مشکل همیشه پزشک مطمئن تر است.

اگر آبسه به خودی خود تخلیه نشود ، پزشک ممکن است آبسه را تزریق کرده و تخلیه کند.

پس از تخلیه آبسه، درد معمولاً بلافاصله بهتر می شود. آبسه مقعد حتی با درمان مناسب به یک فیستول مقعد تبدیل می شود.

نویسنده :مشاوره جنسی

فوبیای گربه و روش درمان ایلوروفوبیا

۱,۰۸۰ بازديد



فوبیای گربه یا ایلوروفوبیا [۱] یک فوبیای خاصی است که به معنای یک ترس مداوم و غیرمنطقی از گربه ها می باشد.

ایلورفوبیا ریشه در کلمات یونانی αἴλουρος (ailouros) به معنای گربه و φόβος (phóbos) به معنای ترسیدن دارد.

سایر اسم هایی که برای این فوبیا مورد استفاده قرار گرفته اند شامل فلینوفوبیا[۲]، الوروفوبیا[۳] و فوبیای گربه می باشند.
به چه نحوی می توانید فوبیای گربه را از بین ببرید؟

مراحل مربوط به درمان فوبیای گربه شامل نگاه کردن به تصاویر گربه، دیدن ویدئوهای مربوط به گربه ها، دیدن یک گربه از پشت پنجره و در نهایت قرار گرفتن در کنار گربه یا بچه گربه در یک اتاق است.

همچنین هیپنوتیزم درمانی یک روش درمان دیگری می باشد که برای درمان فوبیای گربه مورد استفاده قرار می گیرد.

هیپنوتیزم درمانی به شما کمک می کند تا تفکرات نیمه هوشیارانه مربوط به این فوبیا را مجددا ایجاد کنید.
چه مواردی منجر به ترس از گربه ها می شوند؟

تا به حال علت دقیق هیچ کدام از فوبیاها مشخص نشده اند. در مورد فوبیای گربه، حمله کردن یک گربه به فرد در دوران کودکی یا مشاهده کردن یک فرد دیگری که گربه به وی حمله کرده است، می توانند از جمله علل ایجاد فوبیای گربه باشند.

همچنین عوامل ژنتیکی و محیطی هم می توانند در ایجاد این فوبیا نقش داشته باشند.

نکته جالب توجهی که وجود دارد، عبارت از این مورد است که اغلب فوبیاهای خاص، به ویژه فوبیاهای حیوانات، در دوران کودکی به وجود می آیند.

[۱] Ailurophobia

[۲] Felinophobia

[۳] elurophobia
دلایل سندرم ترس از گربه

در ایران امار دقیقی از فوبیا به گربه وجود ندارد ولی به طور ۴۰درصد افراد (۳۰درصد زنان) از حیوانات خانگی (گربه، همستر، سگ، پرنده) ترس داند.

فقط در خود ایالات متحده نزدیک به ۲۲٫۲% از افراد حیوانات مختلف ترس دارند.

ترس از گربه ها با اسم های مختلفی شناخته می شود.

یک اسم رایجی که برای این فوبیا مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت از ایلوروفوبیا است که ریشه در کلمات یونانی دارد (ailouros (گربه ها) و phobos (وحشت یا ترس)).
آیا گربه ها می ترسند؟

در صورتی که گربه ها دچار ترس شوند یا نتوانند فرار کنند، در یک جای ثابتی خواهند ایستاد.

گربه در این شرایط احساس خطر خواهد کرد.

ممکن است که از نظر ما یک فرد یا یک موقعیت خاص ترسناک نباشد، ولی ممکن است که گربه احساس کند که این فرد یا موقعیت خاص خطرناک می باشد.

در این شرایط گربه یک سری واکنش های دفاعی را نشان خواهد داد و به فردی که در برابرش قرار گرفته است حمله خواهد کرد.
انواع فوبیاها و روش های درمان آن:

    فوبیاهای اجتماعی – فوبیاهای اجتماعی عبارت از رایج ترین فوبیاهای موجود می باشند.
    آگورافوبیا [۱] – ترس از مکان های باز.
    آکروفوبیا [۲] – ترس از ارتفاعات.
    پترومرهانو فوبیا [۳] – ترس از پرواز.
    کلاستروفوبیا [۴] – ترس از مکان های بسته.
    انتوموفوبیا [۵] . ترس از حشرات.
    اوفیدیوفوبیا [۶]  – ترس از مارها.
    سینوفوبیا [۷] – ترس از سگ ها.
    مایزوفوبیا [۸]. مایزوفوبیا عبارت از ترس از کثیفی می باشد که به دلیل آلودگی باکتریایی یا میکروبی ایجاد می شود.
    تریپانو فوبیا[۹]. تریپانوفوبیا عبارت از یک ترس شدید نسبت به فرآیندهای بالینی می باشد که شامل تزریقات و سوزن های زیرپوستی هستند.

شخصیت شناسی بر اساس رنگ مورد علاقه و روانشناسی رنگ ها

۱,۰۶۳ بازديد

بارها و بارها در متون و مقالات مختلف با موضوع روانشناسی رنگ ها روبه رو شده اید.

اگر کمی بیشتر فکر کنید شاید برای تان این سوال مطرح شود که منظور از روانشناسی رنگ ها چیست؟

در پاسخ باید گفت همانطور که هر فردی ویژگی و هویت مخصوص به خود را دارد، رنگ ها نیز از فرهنگ  و مختصاتی مخصوص به خود برخوردارند و هر رنگ، زبانی منحصر به فرد دارد.

اگر کمی دقت کنید خواهید دید که احساس تان در هنگام ورود به مکانی سبز رنگ کاملا متفاوت با هنگامی است که به مکانی با رنگ آمیزی قرمز رنگ وارد می شوید.

در حالت اول ممکن است احساس آرامش و حتی خواب آلودگی کنید در حالیکه در مکان دوم احساس نشاط و انرژی بیشتری خواهید داشت.

روانشناسی رنگ ها به شما کمک می کند تا بتوانید از اثرات ناخودآگاه رنگ ها در زندگی، محل کار و خانه ی تان بهتر استفاده کنید و سرزندگی و نشاط بیشتری را تجربه کنید.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین مشخصات دنیای اسرارآمیز رنگ ها بیشتر آشنا کنیم.
رنگ خاکستری، نمادی از عقل و درایت

خاکستری نمادی از عقل و درایت است. تمایل به این رنگ می تواند نشان دهنده ی این باشد که به تفکر و فرزانگی علاقمند هستید و فردی فهیم و اهل فکر هستید.

خاکستری پوشان عموما از زندگی راضی اند و به افراد خوش فکر، ایده پرداز و با درایت علاقمند می شوند.

ممکن است فکر کنید این رنگ بیشتر مورد علاقه ی افراد مسن است اما جوانان خاکستری پسند نیز آن هایی هستند که خود را هم شأن افراد سن و سال دار می دانند و از این حالت خرسند هستند.

در صورتی که قصد دارید تا در فضایی، خوش فکر، جدی و همه چیز دان به نظربرسید، خاکستری می تواند انتخاب خوبی باشد.
رنگ سفید و تداعی معصومیت و پاکی

علاوه بر نو عروسان که سفید را به عنوان نمادی از معصومیت به تن می کنند، پرستاران و پزشکان نیز با استفاده از رنگ سفید، پاکی، استریل بودن و عدم وجود آلودگی را به دیگران تذکر می دهند.

در حقیقت ماهیت رنگ سفید آن است که می تواند شما را تمیز، پاک و معصوم نشان دهد.
رنگ مشکی و اعمال قدرت

مشکی یکی از پایه های ثابت اعمال قدرت است.

در صورتی که در محیطی رسمی هستید و قصد اعمال قدرت دارید، مشکی یکی از بهترین رنگ ها خواهد بود.

جالب است بدانید که مشکی در عین قدرت نمایی می تواند نشانه ای از اطاعت و فرمان برداری نیز باشد و بسیار مهم است که از ان در جای مناسب خود استفاده شود.

علاقمندان به رنگ مشکی غالبا افرادی خوش ذوق هستند و طبع و روحیه ای ظریف دارند.
مرکز مشاوره ستاره ایرانیان
رنگ خردلی و قلبی مهربان

خردلی پوشان غالبا افرادی خوش قلب اند و بهرتین دوستان به حساب می آیند.

این افراد ممکن است در شروع روابط دوستانه تا حدی محتاط به نظر برسند چراکه از عواقب اعتماد در هراس اند اما می توانید آن ها را به عنوان بهترین دوستان تان همیشه درنزد خود نگه دارید.
قرمز، رنگ جسارت و تضاد

قرمز یکی از رنگ های گرم و نماد افراط، هیجان و توانگری است.

ممکن است علاقمندان به این رنگ خصوصیان نسبتا متضادی را از خود بروز دهند.

می توان گفت عجله، تندی و رفتارهای تکانشی و قضاوت سریع از جمله ویژگی های دوست داران رنگ قرمر است.

ناگفته نماند که در کنار ویژگی های دردسر ساز گفته شده، قرمز ها معمولا افرادی خوش قلب  و بلند پرواز نیز هستند که کار را بر روایط ترجیح می دهند.
پرتقالی رنگ صداقت

علاقمندان به رنگ در خصوصیات اخلاقی با سبز تشابهات زیادی دارند. خودخواهی در رفتار ان ها دیده نمی شودوتعهد و وفاداری یکی از ویژگی های بارزشان است.

در ارتباط با این افراد کمتر دروغ خواهید شنید و اگر بتوانید در قلب شان نفوذ کنید، ارتباطی پایدار و همیشگی خواهید داشت.

نویسنده : مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

علائم اعتیاد ویرانگر را بیشتر بشناسید

۱,۰۶۹ بازديد

همه ی ما می دانیم که اعتیاد می تواند تأثیر فوق العاده مضری بر زندگی فرد داشته باشد.

اعتیاد و رفتارهای اعتیاد آور می تواند منجر به طیف گسترده ای از علائم ناخوشایند و دلخراش باشد و یک سری عواقب ویرانگراز جمله خراب شدن روابط، کاهش عملکرد شغلی، سلامت جسمی ضعیف و تأثیر منفی بر امور مالی و شخصی به همراه داشته باشد.

اعتیاد یک ناتوانی روانی و جسمی برای متوقف کردن مصرف یک ماده شیمیایی، مواد مخدر، فعالیت یا ماده است، حتی اگر باعث آسیب روانی و جسمی شود.

اصطلاح اعتیاد فقط به وابستگی به موادی مانند هروئین یا کوکائین اطلاق نمی شود. فردی که نمی تواند جلوی مصرف داروی خاص یا مواد شیمیایی را بگیرد، وابستگی به ماده دارد.

اعتیاد یک بیماری مزمن است که می تواند ناشی از مصرف داروها باشد. به عنوان مثال، استفاده بیش از حد از مسکن های تجویز شده مواد افیونی، باعث مرگ روزانه افراد زیادی می شود که واقعا تاسف آور است.

اعتیاد یک اختلال عملکرد مزمن سیستم مغز است که شامل پاداش، انگیزه و حافظه است.

این مربوط به شیوه ای است که بدن شما یک ماده یا رفتاری را هوس می کند، به ویژه اگر باعث شود که اجبار یا وسواس به دنبال “پاداش” و عدم نگرانی از عواقب آن باشد.
شخصی که اعتیاد را تجربه می کند:

الف :قادر به دوری از ماده یا متوقف کردن رفتار اعتیاد آور نیست .
ب: عدم کنترل از خودش نشان می دهد .
ج : فاقد پاسخ عاطفی مناسب است.

با گذشت زمان، اعتیاد می تواند به طور جدی در زندگی روزمره اختلال و آشوب ایجاد کند . افرادی که اعتیاد را تجربه می کند نیز مستعد ابتلا به چرخه های عود و بهبودی هستند.

به این معنی است که ممکن است بین استفاده شدید و خفیف چرخه وجود داشته باشد.

متاسفانه هر ساله، اعتیاد به الکل، دخانیات، مواد مخدرغیرقانونی و مواد مخدر تجویز شده، به اقتصاد مملکت مان ضربه های هولناکی می زند .

درمان می تواند مدت زیادی طول بکشد و ممکن است پیچیده باشد اعتیاد یک بیماری مزمن با طیف وسیعی از اثرات روانی و جسمی است.

هر ماده یا رفتار ممکن است مدیریت متفاوتی داشته باشد و همچنین درمان متفاوتی نیاز است .

شناخت علائم اعتیاد اولین قدم برای کمک به خود یا راهنمایی شخصی است که برای توانبخشی به آن اهمیت داده می شود.

به همین دلیل درک درستی از علائم اعتیاد بسیارمهم است. جنبه های رفتاری، جسمی و روانی اعتیاد وجود دارد.

علائم رفتاری اعتیاد را بشناسید

علائم رفتاری شامل روابط بیرونی فرد با جهان است در حالی که علائم جسمی مربوط به تجلی بدن در اثر عوارض جانبی ناشی از مصرف داروی است.
علائم رفتاری شامل موارد زیراست:
۱- افکار و اعمال وسواسی

به دست آوردن و استفاده از مواد مخدر به اولویت های اصلی زندگی تبدیل شده است در حالی که تمام یا بیشترین تعهدات از جمله کار، خانواده یا مدرسه با یکدیگر کنار می آیند.
۲ – بی توجهی به صدمات ناشی ازاعتیاد

اگرچه سوء مصرف مواد مخدر باعث ایجاد اضطراب جسمی و روحی برای فرد و عزیزان آنها می شود، اما فردی که با اعتیاد دست و پنجه نرم می کند، متاسفانه استفاده از مواد مخدر یا الکل را ادامه می دهد.
۳ – از دست دادن کنترل

حتی در صورت تمایل به متوقف کردن یا کاهش مصرف مواد مخدر، فرد نمی تواند این کار را انجام دهد.
۴- انکار اعتیاد یا مخفی کردن مصرف مواد مخدر

فردی که با اعتیاد مقابله می کند، مصرف مواد مخدر خود را انکارمی کند. برای اجتناب از توجیه کردن دیگران، فرد ممکن است مخفیانه مواد مخدررا مصرف کند.

سوء مصرف مواد مخدر نمی تواند برای مدت طولانی پنهان بماند تأثیر آن بسیا چشمگیرو عینی است و فردی که از مواد مخدر استفاده می کند می تواند سریعاً از کنترل خارج شود .

تغییر در رفتار، غفلت از مسئولیت ها، فرسودن منابع مالی و درگیر شدن د رفتارهای جنایی برخی از بارزترین علائم یک مشکل مواد مخدر است.

اعضای خانواده، عزیزان و همکاران معمولاً در بهترین وضعیت برای تشخیص مشکل مواد مخدر از آنجا که با رفتار و عادات فرد آشنا هستند.
علائم جسمی اعتیاد

علائم جسمی اعتیاد می تواند به عنوان عوارض جانبی استفاده، در هنگام مصرف بیش از حد و یا در نتیجه برداشت از خود بروز دهد.

ممکن است تشخیص دادن علت علائم جسمی برای شخصی بسیار دشوار باشه ، اما اثرات شدید آن نیاز به درمان فوری پزشکی داره .

همچنین، درک این نکته ضروری است که علائم ترک در هنگام تنظیم بدن به دلیل عدم آشنایی مقادیر یک دارو، ایجاد میشه. این یک روند طبیعی است، اما برداشت آن می تواند خطرناک باشد.

نویسنده : مرکز مشاوره روانشناسی مشاورانه

کسب شادمانی پایدار با روانشناسی مثبت نگر

۱,۰۶۱ بازديد

شادی و شادمانی یکی از مفاهیمی است که همواره انسان ها به دنبال آن هستند.

همه ی ما در تلاشیم تا با کمک ابزارهای مختلف، شادی را به دست آوریم و از غم و رخوت دور بمانیم.

این مساله در دنیای امروز که مشکلات، فشارهای عصبی و دردرسرهای دنیای مدرن را در خود جای داده است، هر روز بیشتر و بیشتر می شود.
اما براستی شادی چیست و چگونه می توان شاد بود؟

چرا با وجود بالارفتن سطح رفاه و فناوری، افراد هر روز غمگین و غمگین تر می شوند؟ آیا شما نیز به دنبال روشی برای وارد کردن شادی پایدار در زندگی تان هستید؟

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مفهوم شادی از دیدگاه روانشناسی مثبت نگر بیشتر آشنا کنیم.
روانشناسی مثبت نگر چیست؟

از سالیان دور، بحث در مورد اختلالات روانی رایج بوده است.

روانشناسان زیادی درباره ی اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب، اسکیزوفرنی و.. صحبت کرده و به نتایج خوبی رسیده اند اما با مطرح شدن روانشناسی مثبت نگر، نوع تازه ای از تفکر در حوزه ی رونشناسی ایجاد شد که به جای تمرکز بر بیماری، مفهوم سلامت را مد نظر قرار می دهد.

به عبارت دیگر اکنون اطلاعات زایدی در مورد بیماری های روانی، چرایی و چگونگی شکل گیری و حتی درمان آن ها وجود دارد اما در روانشناسی مثبت نگر ما به دنبال ان هستیم که قابلیت ها و توانمندی های مثبت را ایجاد و تقویت کنیم تا مفهوم زندگی خوب حاصل شود.
روانشناسی مثبت نگر دارای چه مفاهیمی است؟

در این رویکرد جدید، خبری از اسامی متنوع بیماری ها نیست. خوشحالی، لذت، انعطاف پذیری، سرسختی، خوش بینی، امید، احساس کارایی و شادی از جمله مهم ترین مولفه های روانشناسی مثبت نگر هستند.

در این مطلب سعی داریم تا شما را با “شادی” به عنوان یکی از مهم ترین عناصر این رویکرد بیشتر آشنا کنیم.

شادی چیست و چگونه به دست می آید؟

نتیجه ی بررسی کتاب های زیادی در حوزه ی شادی نشان می دهد که شادی، در لحظه اتفاق می افتد.

به عبارت دیگر شما در یک لحظه یا شاد هستید و یا شادی را از دست داده اید. نمی توان انتظار داشت که شما این لحظه را از دست دهید و شادی نهفته در آن در انباری برای بعد ذخیره شود و به شما بازگردد.

در حقیقت در هر لحظه شما می توانید شادی را انتخاب کنید و یا آن را از دست بدهید و انتخاب دیگری وجود ندارد.
شادی از دست رفته را از دزدان شادمانی تان پس بگیرید.

ممکن است با این سوال مواجه شوید که چرا شادی سخت و پیچیده است؟ چرا با وجود صرف هزینه های گزاف خوراک، خرید، تفریح و اندوختن مال و.. همچنان خبری از شادی نیست؟

در پاسخ باید گفت اصولا شادی راهی سخت تر و مفیدتر است اما افرادی زیادی حاضرند مسیر جاده ی افسردگی و غم را در پیش بگیرند چرا که ساده ترین راه است و نیازی به تلاش و توجه ندارد.

برای کسب شادی پایدار در زندگی، لازم است تا سارقان شادی را شناسایی و خلع سلاح کنید:
۱٫ مقایسه ی خود با دیگران

اگر مقایسه ی خود با دیگران به یکی از عادت های تان تبدیل شده است، رنگ شادی را نخواهید دید.

بهتر است لیستی از افراد دور و برتان تهیه کنید و به خودتان متذکر شوید که هر یک از شما شرایط منحصر به فرد خود را دارید.
دست از مقایسه بردارید و شرایط مخصوص به خود را بپذیرید.

نویسنده : مشاوره ازدواج

چگونه آسیب های بعد از طلاق را ترمیم کنیم؟

۱,۰۷۵ بازديد

طلاق و جدایی به عنوان یکی از مهم ترین تجارب ترومایی دوران زندگی طرح است که می تواند زوجین را در معرض خطرات جسمی و روانی قابل توجهی قرار دهد.

بر اساس آمارهای مبتنی بر تجارب بالینی، میزان قابل توجهی از افسردگی، اختلالات اضطرابی و علایم استرس پس از سانحه با طلاق همایند است.

اگر به عنوان فردی که طلاق را تجربه کرده است این مطلب را می خوانید، می توانید به خودتان تبریک بگویید.

تصمیم گیری برای جبران آسیب های پس از طلاق یکی از مهم ترین نقاط عطف زندگی شما خواهد بود که عزت نفس از دست رفته ی تان را بازسازی کرده و شما را برای مدیریت شرایط سخت کنونی تان یاری می کند.
۱- موقعیت فعلی تان را بپذیرید.

اولین و اساسی ترین گام در بهبود زخم های عاطفی ناشی از طلاق آن است که وقوع آن را علی رغم همه ی سختی ها بپذیرید.

اینکه زندگی چندین و چند ساله تان را نابود شده ببینید، احساسات منفی زیادی از جمله غم، اندوه، اضطراب و خشم را به همراه خواهد داشت.

بخشی از پذیرش موقعیت کنونی شامل پذیرش احساسات منفی فعلی تان نیز خواهد بود.

به خاطر داشته باشید که این احساسات همیشگی نخواهند بود و بهتر است برای تجربه ی آن ها خودتان را مستحق عذاب وجدان و سرزنش نبینید.

در این مرحله لازم است تا خودتان رابه عنوان فردی آسیب دیده در آغوش بکشید و از طریق همدلی با احساسات منفی، فرایند خودیاری را به خوبی طی کنید.

سوگواری برای زندگی از دست رفته یکی از مهم ترین نیازهای شماست که لازم است آن را بپذیرید.
۲- پیوندهای اجتماعی را تقویت کنید.

ممکن است در این مرحله نگرانی های زیادی در مورد حرف مردم، نظران اطرافیان، همکاران و.. داشته باشید.

آنچه مهم است آن است که در شرایط کنونی بیش از نشخوار افکار منفی، نیازمند تقویت ارتباطات اجتماعی تان هستید.

برای خودتان دوستان جدیدی بیابید، ارتباط با اقوام و دوستان سابق را تقویت کنید، مسافرت های گروهی را در اولویت اول قرار دهید و ازلاک تنهایی و انزوا خارج شوید.

اهمیت این نکته در ان است که از طریق تقویت ارتباطات جمعی، خود را در مقابل احتمال ابتلا به افسردگی واکسینه کرده اید و بحران فعلی تان را با قدرت بیشتری مدیریت می کنید.

    چگونه آسیب های بعد از طلاق را ترمیم کنیم؟
    روانشناسی اعتماد به نفس از دست رفته
    روان شناسی حیرت آور، گزارشی از یک نمونه واقعی
    هوش هیجانی و مدل چهارعاملی گلمن
    آیا روان شناسان اینترنتی رایگان واقعی هستند؟

۳-زمانی را به خودآگاهی اختصاص دهید.

اهمیت اختصاص زمانی برای افزایش خودآگاهی از آن جهت است که بتوانید عزت نفس آسیب دیده ی خود را بازسازی کنید.

در این شرایط ممکن است احساس کنید فردی دوست داشتنی نیستید، مستحق ارزش و احترام نبوده اید و یا اینکه زندگی خوب در شان شما نبوده است.

خودآگاهی به شما کمک خواهد کرد تا نقاط مثبت و منفی تان را در کنارهم نظاره کنید و خود را به عنوان فردی واقعی بپذیرید.

برای این منظور، یست از نقاط ضعف و قوت خود تهیه کنید.

می توانید از دیگران نیز تقاضا کنید تا در مورد ویژگی های تان بازخوردهایی ارایه دهند.

 پس از تکمیل لیست ویژگی ها، نیازمند آن هستید که ویژگی های مثبت را هر روز به خود یادآوری کنید و برای جبران نقاط ضعف تان برنامه ریزی کنید.

نتیجه ی نهایی حرکت در این مسیر، این خواهد بود که خود را به عنوان فردی عزت مند می پذیرید و احساسات منفی را به قدرت گذشته تجربه نخواهید کرد.
۴- پاسخی برای سوال ” دلایل اصلی شکست ” پیدا کنید.

تجربه ی طلاق، تجربه ای حاکی از شکست است مگر آنکه بتوانید از آن به شیوه ای مثبت درس بگیرید.

بدین منظور لازم است به این سوال اساسی پاسخ دهید که ” دلایل اصلی شکست در زندگی مشترک من چه بود؟ ” و یا ” اگر چه رفتارهایی را بروز می دادم/ نمی دادم، زندگی موفقیت آمیزی داشتم؟ ”

به یاد داشته باشید که آگاه نبودن نسبت به دلایل شکست، احتمال تکرار شکست را افزایش خواهد داد.

تلاش کنید تا به دلایل عدم موفقیت خود آگاه شوید و آنها را اصلاح کنید.

ممکن است در این مسیر نیازمند استفاده از کمک های تخصصی یک روانشناس یا مشاور خانواده نیز باشید.

به عنوان مثال در صورتی که دایما در دام افراد سوء استفاده گر و غیر حمایت گر می افتید، بررسی طرحواره های ناکارآمد اولیه تان به شما کمک خواهد کرد تا این چرخه را متوقف کرده و روابط سالم تری را تجربه کنید.
۵- از تفکر شناسایی مقصر، فاصله بگیرید.

ذهن افرادی که طلاق را تجربه کرده اند به صورت ناخودآگاه در پی یافتن مقصر است.

ممکن است زمان زیادی را به این اختصاص دهید که مقصر اصلی این شکست چه فرد یا افرادی بوده اند؟

بررسی ها نشان می دهد که نشخوار افکاری از این دست نه تنها به حل مشکل تان کمکی نخواهد کرد بلکه احتمال افسردگی را تا حد زیادی افزایش می دهد.

بهتر است برای کمک به خودتان از این افکار فاصله بگیرید و تلاش کنید تا سهم خودتان در رابطه را شناسایی و اصلاح کنید.

نویسنده : مرکز مشاوره روانشناسی ایران

میزان رشد زبانی کودک سن 1 تا 5 سال

۱,۰۵۲ بازديد

 همزمان با ابعاد مختلف رشد جسمی، روانی و حرکتی کودکان، توانایی های زبانی آن ها نیز تغییر می کند.

ممکن است برخی از کودکان زودتر از هم سن و سال های خود شروع به سخن گفتن کنند و یا به گونه ای قابل توجه، صحبت های اطرافیان را بهتر درک کنند.

در حقیقت رشد زبانی کودکان مختلف نیز می تواند با هم متفاوت باشد و با توجه به تاثیرات قابل توجه زبان بر ابعاد مختلف زندگی از جمله برقراری ارتباط، یادگیری، مهارت های خواندن، درک مطلب و ..در این مطلب قصد داریم تا شما را با رشد زبانی کودکان و جزییات آن بیشتر آشنا کنیم.

رشد زبانی چیست؟

نظریه پردازان زیاید از جله اسکینر، چامسکی، پیاژه، لوریا، برونر  و ویگوتسکی به بررسی مساله رشد زبانی پرداخته اند.

رشد زبانی از دو بخش مهم زبان بیانی و زبان دریافتی تشکیل شده است. می توان گفت زبان بیانی عبارت است از اینکه کودک بتواند از طریق صحبت کردن با دگران ارتباط برقرار کند و یا مطالب را به درستی بنویسد.

زبان دریافتی نیز به معنای توانایی کودک در درک گفته های دیگران به صورت کلامی و نوشتاری است.

بنابراین کودکانی که از رشد زبانی خوبی برخوردارند، می توانند معانی مد نظر خود را به راحتی به دیگران منتقل کنند و معنای کلام و نوشتار دیگران را نیز به خوبی دریابند.

عوامل تاثیر گذار بر رشد زبانی کودک

تحقیقات انجام شده در حیطه ی رشد زبانی نشان دهنده ی آن است که عوامل مختلفی در کنار یکدیگر قرار می گیرند و رشد زبانی فرد را پیش بینی می کنند.

به عنوان مثال لازم است تا مجموعه ای از عوامل رشد عمومی، رشد حواس، مغز، اعصاب، سیستم عصبی مرکزی، رشد فعالیت های عالی ذهنی و چگونگی شکل گیری طرح های رشد زبانی به درستی پیش روند تا فرد به رشد زبانی مطلوب دست یابد.

 

رشد زبانی کودکان چگونه آغاز می شود؟

ممکن است برای شما نیز این سوال ایجاد شود که کودکان چگونه زبان را یاد می گیرند؟ آیا آن ها در ابتدا زبان دریافتی را می آموزند و یا زبان بیانی را؟

پژوهش های انجام شده نشان می دهد که در پایان اولین سال زندگی کودک، فهم زبانی ایجاد می شود.

این بدین معناست که کودک قبل از انکه بتواند کلمه ای را بیان کند، برخی از کلمات و اصطلاحات را می فهمد و سپس تلاش می کند تا آن ها را به کار ببرد.

کلارک معتقد است وقتی کودکان کلمه ای را می شنوند، شروع به حدس زدن در مورد معنای آن می کنند و سپس تلاش می کنند تا ضمن به کار بردن آن کلمه، حدسیات خود را امتحان کنند.

بر اساس به آزمون گذاشتن حدسیات، کودک می تواند به تدریج متوجه معنای کلمات شود و آن ها را بیاموزد.

در مرحله ی بعد کودک تلاش می کند تا از طریق کلماتی که یادگرفته با محیط ارتباط برقرار کند و زبان بیانی را نیز رشد دهد.

رشد زبانی از تولد تا 8 سالگی

به عنوان یک والد، مربی و یا فردی که با کودکان در ارتباط هستید، آگاهی از مراحل رشد زبانی به شما کمک می کند تا بتوانید برای بهبود آن برنامه ریزی کنید.

رشد زبانی کودکان نیز ار الگوی عمومی رشد تبعیت می کند. در ابتدا کودک تلاش می کند تا از طریق گریه و اصوات مختلف با دیگران ارتباط برقرار کند.

سپس در اواخر ماه دوم تولد، خندیدن، ابزار دیگری است که به ابزارهای زانی کودک افزوده می شود.

در یک کودک 5 یا 6 ماهه شاهد آن خواهید بود که شروع به هجاسازی می کند و از این طریق، تمایل به برقراری رابطه با دیگران را نشان می دهد.

این هجاها در طول زمان بیشتر میشوند و کودک یک ساله می تواند اولین کلمه ی با معنی را تولید کند.

جالب است بدانید که که کودکان در یادگیری زبان، بیش از آنکه تولید کننده باشند، دریافت کنندگان خوبی هستند.

بدین معنا که آن ها قبل از آنکه ده کلمه را بگویند، 50 کلمه را می فهمند و به عبارتی واژگان دریافتی آن ها 5 برابر واژگانی است که تولید کرده اند.

به طو میانگین می توانیم بگوییم که کودکان در سن 2.5 سالگی، حداقل 50 کلمه را بیان می کنند و روند پیچیده ی دریافت و انتقال زبان را از کلمه به جمله سازی گسترش می دهند.

به گونه ای که کم کم جمله سازی می کنند و قواعد زبانی را نیز یاد می گیرند.

با ورود به مدرسه و به ویژه پس از 8 سالگی، کودکان بر زبان، آگاهی کاملی یافته  و کارکردهای مختلف آن را به خوبی درک می کنند.

 

چگونه می توان رشد زبانی کودک را بهبود داد؟

همانطور که گفته شد، رشد زبانی کودک نیز همانند سایر ابعاد رشد، روندی مرحله به مرحله دارد. این بدین معناست که ایجاد فشار و اجبار برای جهش از مرحله ای به مرحله یدیگر نه تنها به سود کوک نیست بلکه می تواند رشد او را مختل کند.

به عنوان مثال خط خطی کردن یکی از مهم ترین فعالیت های کودک است زیرا می تواند به رشد زبان و بعدها بر توانایی خواندن تاثیر بگذارد.

کودک ۵ یا ۶ ساله ای که هنوز خط خطی می کند باید پیش از آنکه بتواند بخواند یا بنویسد، این مرحله را به پایان برساند.  بنابریان تحمیل کودک به جهش از این مرحله مهم، یادگیری او را کند می کند و به او صدمه ی عاطفی قابل توجهی می زند.

نویسنده : سایت کودکانه

نحوه ایجاد یک محیط خانوادگی آرام تر

۱,۰۷۵ بازديد

آیا کودکان شما شلوغ می کنند و همه چیز را به هم می زنند؟ آیا صدای تلویزیون زیاد است و صدا تیراندازی مربوط به بازی های ویدئویی شما را عصبی می کند؟ این مواردی که به صورت مداوم در خانه شما صورت می گیرد، منجر به عصبی شدن شما خواهد شد.

همچنین همسایه ها و دوستانتان هم سر و صدا می کنند و همسر شما در حمام منتظر است تا سر و صداها کم شوند و محیط خانه آرام شود. آیا این صداهای وحشتناک برای شما هم آشنا هستند؟

در صورتی که پاسخ شما بله باشد، نباید بیش از این منتظر بمانید و باید همین الان شروع به ایجاد یک محیط آرام در خانه خودتان بکنید تا بتوانید یک زندگی آرامش بخشی را در کنار اعضای خانواده تان داشته باشید.

مراحل
۱٫ تمایل داشتن به اجرای یک سری محدودیت ها و مطمئن شدن در مورد اجرای آنها.

شاید این مورد اولین و مهمترین چیزی می باشد که باید انجام دهید. این مورد به معنای در نظر گرفتن یک سری محدودیت هایی برای زمان ها، میزان صداها و فعالیت ها و زمان خوابیدن می باشد.

این قوانین در مورد والدین هم وجود دارد؛ در صورتی که کودکان برای رفتن به مدرسه والدینشان را از خواب بیدار کنند، این وضعیت یک وضعیت نامناسبی برای والدین خواهد بود که هر صبح اتفاق می افتد.

در صورتی که والدین همزمان با کودکان بخوابند، بیدار شدن در هر روز صبح برای آنها یک کار سختی نخواهد بود؛ خوابیدن یک مورد مهمی برای والدین می باشد، ولی آنها نباید انتظار داشته باشند که در حین رفتن کودکان به مدرسه بخوابند.

۲٫ یک خانه آرام تر را تصور کنید.

چه چیزی می بینید؟ مواردی که تصور کرده اید را بنویسید و به منظور دستیابی به یک محیط خانگی آرام تر، این موارد را به عنوان اهداف خودتان در نظر بگیرید.

شما در ذهن ناخودآگاه خودتان یک تصویر درستی از یک خانه ای خواهید داشت که می خواهید در چنین خانه ای زندگی کنید – همواره این مورد را در نظر داشته باشید و به تدریج برای دستیابی به آن تلاش کنید.

۳٫ بنشینید و یک لیست از مواردی تهیه کنید که منجر به ایجاد بیشترین صداها می شوند و آرامش خانه شما را از بین می برند.

این موارد عبارت از اولین مواردی هستند که شما باید در مورد محدودیت های اعمال شده در نظر بگیرید. زمانی که قرار است یک مهمان به خانه شما بیاید، صدای تلویزیون را کم کنید و میزان استفاده از کامپیوتر را محدود کنید. همچنین یک سری محدودیت هایی را برای موارد کوچک در نظر بگیرید.

کودکان به اسباب بازی ها و سرگرمی نیاز دارند، ولی این بدان معنا نیست که آنها به تلویزیون و بازی های ویدئویی نیاز دارند.

سعی کنید که فرزند شما به جای بازی های ویدئویی، به بازی هایی همانند شطرنج، Mahjong (یک بازی چینی که با ۴ نفر و ۱۴۴ کاشی انجام می شود) و تخته نرد مشغول شود.

همچنین هزینه مربوط به بازی های قدیمی و بازی های تخته ای بسیار کمتر از هزینه بازی های تلویزیونی و بازی های ویدئویی دارای میز فرمان است.

۴٫ مشخص کردن یک جدول مربوط به وظایف.

این جدول وظایف باید برای هر یک از اعضای خانواده وجود داشته باشد و شامل روزها و تاریخ های سررسید باشد.

هر چقدر که کار مشخص شده بزرگتر باشد، باید چارچوب زمانی در نظر گرفته شده برای آن هم طولانی تر باشد تا فرد به آرامی بتواند آن را انجام دهد – در واقع فرد بتواند کار خودش را به صورت بخش به بخش انجام دهد، به جای اینکه شعبده بازی بکند و همه کارها را به صورت یکجا انجام دهد.

۵٫ همه موارد در هم ریخته را مرتب کنید.

بی نظمی و در هم ریختگی منجر به ایجاد استرس، عجله و عدم توانایی برای درست فکر کردن می شود. هر چقدر که وسایل کمتری در روبروی شما وجود داشته باشد، احساس آرامش بیشتری خواهید داشت. همچنین مشخص است که این شرایط به تمیزکاری کمتری هم نیاز خواهد داشت.

در صورتی که کودکان اسباب بازی ها، کتاب ها و بازی هایی زیادی داشته باشند، در منظم کردن این موارد به آنها کمک کنید. آنها می توانند وسایل خودشان را در انبارها نگهداری کنند، ولی به آنها بگویید در صورتی که وسایل شان سه بار پشت سر هم در اتاق پخش شده باشد و جمع نشود، این وسایل را به نزدیک ترین مغازه خیریه خواهید داد.

شما باید قصد چنین کاری را به صورت واقعی داشته باشید و برای اینکه این کار شما یک تاثیر مناسبی داشته باشد، باید خودتان را برای چنین کاری آماده کنید.

۶٫ همزمان با اینکه درست می کنید، تمیز کنید.

در صورتی که شما بتوانید وسایل استفاده شده در آشپزی را در حین آماده شدن غذا بشورید، در این صورت ظرف های آلوده کمتری خواهید داشت. همین مورد در رابطه با تمامی وسایل مورد استفاده در حین هر کار دیگری هم مصداق دارد – به هر فردی آموزش دهید که بعد از استفاده کردن از هر وسیله ای، آن را به جای قبلی خودش برگرداند.

یک سری سبد ها و صندوق های انباره ای بخرید و آنها را برچسب گذاری کنید و افراد خانواده را تشویق کنید که وسایل مورد استفاده را به جای قبلیش برگردانند.

۷٫ برای وعده های غذایی برنامه داشته باشید.

در صورتی که همواره نگران این مسئله هستید که چه غذایی را برای شام آماده کنید، هر هفته نیم ساعت از وقت خودتان (معمولا عصر یک شنبه زمان خوبی است) را صرف تهیه یک برنامه غذایی برای هفته آینده کنید.

این بدان معنا نیست که شما باید یک برنامه غذایی خاصی را در نظر بگیرید یا همه وقت خودتان را صرف آشپزی کنید، ولی حداقل بنویسید که “پاستا – دوشنبه”، “استیک – سه شنبه”، “پیتزا – چهارشنبه”، “سوشی – پنج شنبه”، “بیرون رفتن – جمعه”. در این حالت شما یک ایده ای را در مورد وعده غذایی اصلی خواهید داشت و در حالی که عناصر اصلی در دسترس شما قرار دارند، می توانید هر شب در مورد چاشنی ها و سبک مورد استفاده تصمیم گیری کنید.

نویسنده : همسرانه

نحوه استقلال یافتن از خانواده خود

۱,۰۶۵ بازديد

آیا خانواده شما یک خانواده سوء استفاده کننده یا مخربی است یا اعضای آن وظایف خودشان را به درستی انجام نمی دهند؟ تصمیم گیری در مورد نپذیرفتن خانواده خود یک تصمیم ساده ای نمی باشد؛

ولی در برخی مواقع بهترین روش ممکن برای جدا شدن از گذشته دردناک و محافظت از خودتان، فرزندانتان و دارایی خودتان در برابر خطرات آینده، از بین بردن ارتباط خود با خانواده می باشد.

شما با توجه به سن و موقعیت (و جایی از جهان که در آنجا زندگی می کنید)، می توانید از یک سری ابزارهای قانونی برای دور نگهداشتن خانواده از خودتان استفاده کنید.
روش یک از دو
دور ماندن از خانواده در دوران کودکی

۱٫ از خدمات محافظت از کودکان استفاده کنید.

در صورتی که سن شما کمتر از ۱۸ سال باشد و احساس کنید که محیط زندگی شما یک محیط خطرناکی است، برای دریافت کمک به خدمات محافظت از کودک که در منطقه تان وجود دارند، مراجعه نمایید. این کار مهمترین و اولین اقدامی می باشد که شما باید برای دستیابی به یک محیط ایمن انجام بدهید.

زمانی که شما از خانواده خودتان طرد شده باشید، CPS به شما کمک خواهد کرد تا در برابر آسیب های احتمالی ایجاد شده از طرف خانواده خودتان ایمن باشید.

در صورتی که در مورد تماس گرفتن با CPS تردید داشته باشید، در رابطه با گزینه های در دسترس خودتان با یک معلم، مشاور مدرسه یا والدین دوستان خودتان صحبت کنید.

نکته ای که باید در نظر داشته باشید، عبارت از این مورد است که به محض اینکه به سن ۱۸ سالگی برسید، والدین شما از نظر قانونی حق نخواهند داشت تا در مورد شما تصمیم گیری کنند.

شاید شما با خانواده خودتان زندگی نکنید، ولی آیا آنها واقعا خطراتی را برای شما ایجاد می کنند؟ در صورتی که جواب شما «خیر» باشد، شاید بهترین انتخاب برای شما، ماندن در خانواده باشد. زمانی که به سن ۱۸ سالگی برسید، شما می توانید هر طور که خودتان مایل باشید زندگی کنید.

۲٫ در مورد جدا شدن خودتان از خانواده تصمیم گیری کنید.

در صورتی که شما نوجوان باشید، راه قانونی مربوط به جدا شدن از خانواده، عبارت از “مستقل شدن” از آنها می باشد. این بدان معنا است که با شما به عنوان یک فرد بزرگسال، یک برخورد قانونی صورت خواهد گرفت و این حق را خواهید داشت که در مورد خودتان تصمیم گیری کنید و والدینتان از این به بعد، سرپرست های قانونی شما نخواهند بود.

در اکثر کشور ها، شما باید حداقل ۱۶ ساله باشید تا بتوانید درخواست مستقل شدن از خانواده را بدهید. این انتخاب زمانی می تواند یک انتخاب درستی باشد که موارد زیر در مورد شما مصداق داشته باشند:

• والدین شما افراد سوء استفاده کننده ای باشند.
• والدینتان نتوانند از شما محافظت کنند.
• وضعیت موجود در خانه والدینتان، برای شما نفرت انگیز باشد.
• شما از نظر مالی مستقل باشید و بخواهید که حقوق مربوط به یک فرد بزرگسال را داشته باشید.

۳٫ داشتن استقلال مالی.

دادگاه اجازه مستقل شدن را به شما نخواهد داد، مگر اینکه بتوانید اثبات کنید که می توانید از والدین خودتان مستقل باشید و همانند یک فرد بزرگسال زندگی کنید.

این شرایط به معنای داشتن پول کافی برای تامین هزینه مربوط به محلی که در آن زندگی می کنید، خرید لوازم، داروهای پزشکی و سایر مخارج می باشد.

در صورتی که شما مستقل شده باشید، خانواده شما هیچ مسولیتی در قبال پرداخت پول برای تامین نیازهای مبنایی شما نخواهد داشت.

این پروسه را از طریق پیدا کردن کار در سریعترین زمان ممکن شروع کنید. تا جایی که می توانید پول پس انداز کنید؛ پول به دست آمده را برای مواردی خرج نکنید که هیچ نیازی به آنها ندارید.

از خانه مربوط به والدین خودتان بیرون بیایید و به آپارتمان خودتان بروید. همچنین شما تا زمانیکه مشخص شود این استقلال دائمی و قطعی می باشد، می توانید در کنار یکی از دوستان یا بستگان خودتان بمانید.

۴٫ از والدین خودتان اجازه بگیرید.

در صورتی که والدینتان موافقت کنند که نمی خواهند از نظر قانونی مسولیتی در برابر شما داشته باشند، در این صورت فرآیند مستقل شدن به صورت راحت تری انجام خواهد شد.

در صورتی که آنها با مستقل شدن شما موافقت نکنند، در این صورت شما باید اثبات کنید که آنها والدین مناسبی نمی باشند.

۵٫ تشریفات اداری را انجام بدهید.

شما باید درخواست مربوط به مستقل شدن را پر کرده و ارائه بدهید؛ شما می توانید در دادگاه منطقه ای خودتان این برگ درخواست را تهیه کنید.

همچنین شما باید برگه های مربوط به وضعیت مالی، وضعیت شغلی و وضعیت زندگی خودتان را هم پر کنید.

در صورت امکان سعی کنید که در حین پر کردن این برگه ها، از یک نوع کمک قضایی استفاده نمایید.

یک وکیلی که با قوانین موجود در ایالت یا کشور شما آشنا است، می تواند در طول این فرآیند به شما کمک کند تا مطمئن شوید که همه برگه ها را به صورت درستی پر کرده اید.

برای این منظور سعی کنید از روش های مربوط به نحوه استخدام یک وکیل در حین داشتن درآمد پایین استفاده نمایید.

۶٫ در جلسات مقدماتی و جلسات تعیین شده توسط دادگاه حضور داشته باشید.

بعد از آنکه شما درخواست و سایر برگه های خودتان را به دادگاه تحویل بدهید، یک تاریخی را برای جلسه مقدماتی دریافت خواهید کرد که هر دو شما و والدینتان باید در آن جلسه حضور داشته باشید.

وضعیت شما بررسی خواهد شد و در صورتی که والدینتان نسبت به مستقل شدن شما اعتراض داشته باشند، شما باید در جلسات دادگاه حضور داشته باشید تا اثبات کنید که والدینتان صلاحیت کافی را برای سرپرستی شما ندارند.

ممکن است که بعد از جلسه مقدماتی، یک بررسی از وضعیت خانه شما صورت بگیرد.

در صورتی که با موفقیت اثبات کنید که شما می توانید (و باید) همانند یک فرد بزرگسال زندگی کنید، در این صورت هیچ مشکلی برای جدا شدن از والدین و اعضای خانواده تان نخواهید داشت – به صورت مناسبی از آنها جدا خواهید شد.

نویسنده : همسرانه

نحوه تمرین برهنه بودن در خانواده تان

۱,۰۶۶ بازديد

برهنه بودن خانواده می تواند به دلیل ارزش های فرهنگی یک موضوع منحرف کننده ای باشد، ولی برهنه بودن اعضای خانواده در کنار یکدیگر یک مورد کامل عادی و صحیحی می باشد.

در واقع در نظر گرفتن برهنگی به عنوان یک حالت طبیعی و نرمال می تواند به کودکان شما کمک کند تا یک تصویر بدنی سالمی را به دست بیاورند و زمانی که به سن رشد می رسند، قرار ملاقات های (عشقی) سالمتری داشته باشند.

با این وجود، تمرین برهنه بودن در خانواده به صورت ایمن اهمیت زیادی دارد. شما می توانید این کار را از طریق آموزش دادن به کودکتان در مورد برهنه بودن، مشخص کردن قواعد و محدودیت ها و شناسایی مشکلات بالقوه انجام دهید.
روش یک از سه:
آموزش دادن به کودکان در مورد برهنه بودن
۱٫ به فرزندتان آموزش دهید که برهنه بودن یک مورد طبیعی می باشد و مربوط به سکس نیست.

بر اساس فرهنگی که شما در آن زندگی می کنید، ممکن است برهنه بودن را به عنوان یک مورد جنسی در نظر بگیرید. با این وجود، این حالت طبیعی ترین حالت ممکن می باشد.

زمانی که شما در کنار فرزندانتان برهنه هستید، یک رفتار طبیعی و نرمالی داشته باشید.

آنها را تشویق کنید که برهنه بودن را به عنوان یک بخش مهمی از هویت انسانی در نظر بگیرند، نه به عنوان یک کار جنسی.

برهنه بودن لزوما به معنای تحریک جذابیت جنسی نیست. در خانواده خودتان سکس و برهنه بودن را از هم جدا کنید تا برهنه بودن در محیط خانوادگی به صورت مناسبی تمرین شود.

هشدار: بهترین حالت این است که حالت برهنه بودن خانواده را در زمانی که بچه های شما در سنین پایینی هستند، به آنها آموزش دهید.

در صورتی که شما بچه های بزرگی داشته باشید، باید برهنه بودن را در زمانی تمرین کنید که این بچه ها در کنار شما نباشند، هر چند که آنها با این موضوع هیچ نوع مشکلی نداشته باشند.

۲٫ برهنه بودن ایمن در مقابل جنس مخالف را از سنین اولیه آموزش دهید.

یکی از بزرگترین چالش های خانواده، عبارت از سر و کار داشتن با جنسیت های متفاوت می باشد. کودکان سوالات زیادی دارند و ممکن است برخی افراد در کنار شما راحت نباشند.

نحوه برهنه بودن در مقابل جنس مخالف را از همان اوایل کودکی یا هر چه زودتر به فرزندانتان آموزش دهید.

به سوالات فرزندانتان در مورد تفاوت های مربوط به بدن اعضای مختلف خانواده، همانند اندام های جنسی و موی بدن، پاسخ دهید. شاید شما این پاسخ را بدهید که “من موی بیشتری نسبت به شما دارم، چرا که من بالغ و بزرگ هستم.

شما هم در آینده مو خواهید داشت” یا “شما یک آلت تناسلی مردانه دارید و خواهر شما واژن دارد، به همین دلیل آلت تناسلی شما با هم متفاوت است.”

توضیح بدهید که در رابطه با لمس کردن، چه چیزی مناسب و چه چیزی نامناسب می باشد.

ممکن است بگویید که “لمس کردن شما به نحوی که منجر به ایجاد ناراحتی در شما شود، یک مورد مناسبی نمی باشد. همچنین هیچ شخصی نباید این بخش از بدن شما را لمس کند.”

دیده شدن بدن والدین به صورت لخت توسط فرزندان، در صورتی که به صورت سکسی نباشد و کودک مشکلی در رابطه با آن نداشته باشد، هیچ نوع ایرادی ندارد.

۳٫ در حین برهنه بودن، تصویر بدنی سالم را برای فرزندانتان آموزش دهید.

یکی از مهمترین مزیت های تمرین کردن برهنه بودن خانواده، ایجاد یک تصویر بدنی سالم و مناسب برای کودکتان می باشد.

زمانی که شما در کنار آنها برهنه هستید، راحت باشید و به بدن خودتان افتخار کنید. علاوه بر این، زمانی که در کنار فرزندانتان قرار دارید، هیچ وقت نسبت به بدن خودتان انتقاد نکنید.

به جای اینکه بگویید “این کاش از دست این شکم راحت می شدم”، بگویید که “من خوشحالم که بدن من توانسته است تو را به دنیا بیاورد.”

۴٫ زمانی که در یک جمع خانوادگی قرار دارید، از بروز تمایلات جنسی اجتناب کنید.

هر چند که احساسات جنسی یک مورد عادی و سالمی می باشند، ولی فقط باید در جاهای خلوت این احساسات را بروز دهید.

در غیر این صورت ممکن است که بچه های شما در رابطه با موارد درست و نادرست دچار اشتباه شوند.

در صورتی که شما تحریک شده باشید، آلت تناسلی خودتان را بپوشانید یا با آوردن یک بهانه ای به یک اتاق دیگری بروید.

همچنین در زمانی که فرزندانتان در کنارتان قرار دارند، هیچ وقت همسر خودتان را به صورت سکسی لمس نکنید.

برای مثال زمانی که فرزندانتان در کنارتان قرار دارند، پستان همسرتان را فشار ندهید یا اندام های تناسلی وی را لمس نکنید. شاید فرزندانتان فکر کنند که آنها هم باید این کار را انجام دهند، چرا که شما این کار را برایشان مدلسازی می کنید.

۵٫ به آنها توضیح دهید که هنجار های فرهنگی متفاوتی در مورد برهنگی وجود دارند.

در مورد برهنه بودن، هر فرهنگی ارزش های مختص به خودش را دارد. برای مثال، فرهنگ های اروپایی در مورد برهنه بودن در محیط خانواده و محیط عمومی، بازتر می باشد؛ این در حالی است که سایر فرهنگ ها معتدل تر هستند.

وجود داشتن ارزش های فرهنگی متفاوت و سوال پرسیدن در مورد ارزش های موجود در مکانی که شما زندگی می کنید، هیچ نوع مشکلی را ایجاد نمی کند.

با این وجود، در رابطه با این تفاوت ها با فرزندانتان صحبت کنید تا آنها درک مناسبی از تفاوت موجود در زندگی خودشان و زندگی دوستانشان داشته باشند.

ممکن است شما بگویید که “ما در خانواده خودمان دوست داریم که به طبیعت نزدیک باشیم و از بدنمان تجلیل می کنیم.

این بدان معنا است که برهنه بودن در کنار اعضای خانواده برایمان یک مورد عادی می باشد.

برخی از دوستان شما به دلیل اینکه دارای ارزش های خانوادگی متفاوتی هستند، ممکن است که این شرایط برایشان عادی نباشد.”

نویسنده : همسرانه