پنجشنبه ۰۹ فروردین ۰۳

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده

اهمیت قد پسر برای دختر

۱,۱۸۳ بازديد

اگر فرق بین قد مردان و زنان را در نظر گرفته باشید .

 

مردان قد بلند تری در رابطه با قد دلخواهشان نسبت به جنس مخالف تقریباً تضاد آن را مایل می باشند.

 

اهمیت قد در ازدواج

به طور متوسط زنان در این رابطه ترجیح می‌دهند که :

شخص مقابل شان ۸ تا ۱۴ سانتی‌متر نسبت به خودشان بلندتر باشند.

مردان ترجیح می‌دهند که زنان  ۴ تا ۵ سانتیمتر نسبت به آنها کوتاه تر باشند .

در نتیجه این محدوده قابل پذیرش برای مردان به صورت متوسط ۵ سانتی متر بیشتر می باشد.

این ۵ سانتیمتر در رابطه با قد بلند داشتن قابل پذیرش می باشد.

جذاب بودن مردان بلند قد

پس  مردانی که دارای قد بلندتری باشند از دیدگاه زنان جذاب تر هستند.

 

اولویت قابل پذیرش برای زنان کمی بیشتر از قد متوسطه به جنس مخالف خود می باشد.

 

از نظر تکاملی این امر منطقی به نظر می رسد.

 

بهتر می باشد که مرد از لحاظ قد نسبت به همسر خود بالاتر باشد.

 

اثرات روانی بلند قد بودن مردان 

این امر از لحاظ روانی و محکم شدن ارتباط در زندگی زن و مرد دارای اثرات خوبی می باشد.

 

به طور مثال شخصی که می‌خواهد با یک  بچه هم صحبت شود .

 

باید قد خود را کم کنند تا بتوانند با او صحبت کنند .

 

و با آن بازی کنند تا بتوانند بین خود و آن  ارتباط محبت آمیز ایجاد کنند. 

 

در زندگی زناشویی هم این قضیه ثابت می باشد. 

 

از آنجایی که مردها دارای غرور مردانه ای می باشند.

 

[block]9[/block]

 

تاثیر قد در ارتباط  زناشویی

 این غرور در مسیر عاطفه و عشق به زندگی آنها مزاحم می باشد.

و از طرفی دیگر زندگی میان زن و شوهر باید دارای محبت و عطوفت باشد.

از این غرور کاذب مردها مزاحم به وجود آمدن محبت میان زن و شوهر خواهد شد.

و هنگامی که شخص مقابل قد کوتاه‌تری داشته باشد.

مرد مجبور می باشد که به دلیل اینکه صحبتی را بشنود .

باعث می شود خود را بشکند تا اندازه‌ای شخص مقابل شود .

و این امر در سلامت ارتباط زناشویی دارای تاثیر می باشد.

منبع : اهمیت قد پسر برای دختر- مرکز مشاوره

۱۰ موردی را که هنگام احساس تنهایی باید انجام داد-

۱,۱۸۲ بازديد

آیا تا بحال برای شما پیش آمده است که در یک اتاق پر از افراد دیگر قرار داشته باشید و احساس تنهایی بکنید؟

 

واقعیت این است که شما در هر جایی و در هر زمانی می توانید احساس تنهایی داشته باشید.

 

راه های فرار از احساس تنهایی

در ادامه یک سری راهنماهایی بیان شده است که با استفاده از آنها می توانید احساس ارتباط بیشتری را با سایر افراد پیدا کنید.

 

از موارد کوچک شروع کنید

بهترین روش برای خارج شدن از گرداب تنهایی این است که با یک سری تعاملات اجتماعی کوچکی شروع کنید.

 

سعی کنید یک مکالمه کوچکی با صندوق دار یک سوپرمارکت داشته باشید یا یک پیامی را به دوستتان بفرستید.

 

بله، ممکن است در مرحله اول احساس کنید که این کار بی فایده می باشد، ولی این تعاملات کوچک می توانند به شما کمک کنند تا احساس تنهایی و انزوای کمتری داشته باشید.

 

10 موردی را که هنگام احساس تنهایی باید انجام داد - مشاورکو

۱۰ موردی را که هنگام احساس تنهایی باید انجام داد – مشاورکو

یک زمان خاصی از وقت خودتان را صرف بودن در کنار افراد همفکر بکنید

مشغول چه کاری هستید:

 

بازی های ویدئویی،

موسیقی،

کتاب

ملحق شدن به یک گروه عبارت از یک راه مناسبی برای ملاقات داشتن و ارتباط برقرار کردن با افراد همفکر می باشد.

 

مدرسه شما یا شورایاری ها، گروه های کاری یا تورهای تفریحی می تواند گروه های زیادی داشته باشد، بنابراین در صورتی که یک کلوب برای شما مناسب باشد، حتما آن را بررسی کنید.

 

یک گزینه دیگری که دارید ” ملاقات کردن” می باشد.

 

این ملاقات باعث می شود افرادی که از موارد یا فعالیت های مشابه لذت می برند، در کنار یکدیگر قرار بگیرند و این موارد لذت بخش می تواند باشگاه ورزشی، عکاسی، تکنولوژی یا هر چیز لذت بخش دیگری باشد.

 

شما در انتخاب این موارد آزاد هستید و هزینه ای هم بابت آن نمی پردازید!

 

فعال باشید

ورزش یک مورد مناسبی برای کاهش استرش می باشد، ولی آیا شما این مورد را به عنوان روشی برای ملاقات با افراد جدید در نظر می گیرید؟

 

یک مورد مناسبی که در مورد ورزش وجود دارد، عبارت از منظم بودن آن می باشد – بنابراین ممکن است که مدتی طول بکشد، ولی شما با گذشت زمان می توانید روابط خودتان را ایجاد کنید و در عین حال فشار زیادی بر روی شما وجود نداشته باشد.

 

شما می توانید به یک کلاس ورزشی ملحق شوید، در یک ورزش رقابتی شرکت کنید، یا اینکه رئیس باشگاه محلی خودتان باشید.

 

همچنین در صورتی که دوستان علاقمندی داشته باشید، می توانید با آنها به پیاده روی بروید یا با هم بدوید.

 

رهایی از احساس تنهایی و پوچی - دکتر عبیدی

رهایی از احساس تنهایی و پوچی – دکتر عبیدی

روابط آنلاینی داشته باشید

صحبت کردن آنلاین با افراد دیگر یک روش مناسبی برای مبارزه با تنهایی می باشد، چرا که به شما این اجازه را می دهد تا در یک فضای راحت و ایمنی (همانند اتاق خودتان) قرار بگیرید.

 

همچنان با دنیای بیرون ارتباط داشته باشید.

 

هر چند که این مورد در برخی مواقع می تواند منجر به ارتباط داشتن با افراد بدخواهی شود، ولی یک مقدار تحقیق می تواند منجر به ایجاد یک پناهگاه آنلاین مناسبی برای شما و افرادی همانند شما شود.

 

مکانهای ارتباطی یک فضای حمایت کننده، ایمن و بی نامی می باشد که افراد نسبت به موارد صورت گرفته نسبت به خودشان مراقبت می کنند، چرا که خودشان هم در آنجا قرار دارند.

 

در برنامه ریزی خودتان، تا یک حدی جنبه های اجتماعی را هم مد نظر قرار بدهید

در برخی مواقع که در مدار تنهایی بی انتهایی قرار می گیرید، می توانید از فرصت های مربوط به اجتماعی شدن استفاده کنید، حتی در صورتی که متوجه آنها نشوید.

 

سعی کنید برای بیرون رفتن و اجتماعی شدن حداقل به میزان یکبار در طول هفته، خودتان را به چالش بکشید.

 

در یادداشت های روزمره خودتان بنویسید که حداقل یک بار باید دارای فعالیت اجتماعی هفته ای منظمی باشید و زمان خودتان را برنامه ریزی کنید تا فراموش نکنید.

 

قرار ملاقات داشته باشید

آیا در هنگام درخواست کردن یک فرد برای بغل کردن شما، احساس راحتی نمی کنید؟

 

این مورد عادی می باشد.

 

یک کتاب مناسب، یک پازل متقاطع کلماتی صبحگاهی یا یک مجله ورزشی را بردارید و خودتان را مشغول کنید.

 

هیچ نیازی نیست که خلاقیت زیادی داشته باشید، فقط یک مکانی را پیدا کنید که بتوانید برای یک ساعت در آنجا راحت باشید.

 

این مکان می تواند یک قهوه خانه محلی، یک پارک حیوانات، یک گالری هنری یا نزدیک ترین ساحل باشد.

 

در بار اول که به تنهایی پرواز می کنید، می توانید یک مقدار احساس ناراحتی بکنید.

 

حتی ممکن است این نگرانی را داشته باشید که افراد دیگر در مورد شما قضاوت می کنند – ولی ما به شما قول می دهیم که سایر افراد این کار را انجام نمی دهند.

 

همچنین داشتن یک مکان ثابت می تواند به شما کمک کند تا افراد جدیدی را مشاهده کنید.

 

در صورتی که به اندازه کافی به آن مکان می روید، به مرور زمان متوجه یک سری چهره های آشنا خواهید شد و حتی ممکن است دوستانی برای خودتان پیدا کنید.

 

بنویسید

نوشتن یک روش بسیار مناسبی برای مبارزه کردن با تنهایی می باشد، چرا که باعث می شود تفکرات خودتان را مشخص کنید، احساسات خودتان را پردازش کنید و شناخت بهتری نسبت به خودتان به دست بیاورید.

 

روزنامه شما می تواند به بهترین دوست شما تبدیل شود:

 

نوشتن یک فضای ایمنی را برای بیرون ریختن همه موارد موجود در ذهن تان ایجاد می کند و این فضا مختص شما خواهد بود.

منبع :۱۰ موردی را که هنگام احساس تنهایی باید انجام داد- مشاورکو

مرکز مشاوره روابط زناشویی + مزایای رابطه جنسی

۱,۲۰۷ بازديد

مرکز مشاوره روابط زناشویی می تواند راهی برای افزایش دانش افراد در این زمینه مهم باشد.

 

مرکز مشاوره روابط زناشویی نقش مهمی بهبود رابطه افراد در این زمینه مهم دارد.

 

نارضایتی جنسی از روابط زناشوئی امروزه به قاتل پایه ای این خانواده ها تبدیل شده است؛ نارضایتی که نمی تواند دیده شود، در مورد آن صحبت نمی کنند یا حتی آن را نام گذاری نمی کنند.

 

از آنجایی که، گرچه ممنوع نیست، به تابو اجتماعی تبدیل شده است و خانواده ها از صحبت کردن در مورد رابطه به شیوه ای اجتناب می کنند.

 

کمتر دیده می شود اگر یک خانواده دارای قدرت یا اراده برای آموزش والدین در مورد ازدواج خود باشند یا فرزندان خود را پیش از ازدواج به طرفداران جنس تشویق کنند.

 

مرکز مشاوره روابط زناشویی

 

خدمات مرکز مشاوره روابط زناشویی آنلاین و تلفنی

ایرانی ها اغلب اطلاعات جنسی خود را از دوستان یا شبکه های مجازی دریافت می کنند.

 

به همین دلیل در این مقاله ما در مورد مزایای رابطه جنسی و راه های افزایش جذابیت این رابطه ازدواج بحث خواهیم کرد.

 

مزایای رابطه جنسی

با رابطه جنسی، شما کالری می سوزانید.

بله، شما می توانید به رابطه جنسی به عنوان یک ورزش نگاه کنید و مطمئنا تاثیر آن بیشتر از باشگاه خواهد بود!

 

به گفته دکتر جاستین لامیلر، استاد روانشناسی دانشگاه پردی و روانشناس جنسیت، بسته به فعالیت بدنی شما، رابطه جنسی می تواند عضلات شما را افزایش دهد، ضربان قلب شما را افزایش دهد و تمام بدن شما را اعمال کند.

 

و با توجه به مطالعه سال های قبل که هر شرکت کننده در این مطالعه یک سنجش در طول رابطه جنسی انجام شد، مردان حدود ۱۰۱ کالری در هر جلسه سوزانده و زنان ۶۹ کالری سوزانده بودند.

 

با توجه به بحث، سوخت کالری زیاد نیست، اما در مطالعات جنسی (از قبل از میل به ارگاسم) به طور متوسط ​​۲۵ دقیقه طول می کشد.

 

اگر این زمان را بیشتر طول بکشد، می توانید از سوختن کالری بیشتر بهره مند شوید.

 

مزایای رابطه جنسی - دو زوج در حال خندیدن

 

رابطه زناشویی استرس و فشار خون شما را محدود می کند

در یک پژوهش در بریتانیا در سالهای گذشته، از داوطلبان خواسته شد تا فعالیت جنسی و فعالیت های اضطراب مانند سخنرانی عمومی و یا مشکلات ریاضی با صدای بلند را برای ۲ هفته ضبط کنند.

 

کسانی که در طول مطالعه از نظر جنسی فعال بودند، فشار خون کمتری داشتند و فشار خونشان بهتر بود.

 

فقط مقاربت واژینال این اثر  را داشت و سایر اشکال فعالیت جنسی یا استمناء این اثر را نداشت.

 

این مطالعه نشان می دهد دو مزیت از رابطه منظم: مارک کنترل بهتر فشار خون و مدیریت بهتر استرس را نشان می دهد.

 

رابطه جنسی نه تنها سطح استرس زوج را کاهش می دهد، بلکه تاثیر قابل توجهی بر مدیریت استرس نیز دارد.

 

سایت “مشاورانه” با همکاری برترین روانشناسان ایران به ارائه خدمات مشاوره خانواده ، ازدواج ، مشاوره تلفنی ، ارائه تست روانشناسی و شخصیت شناسی با پاسخ تحلیل و هوشمند ، مشاوره روانشناسی ، جنسی ، استفاده از جدیدترین روش تشخیص و درمان اختلال روانی: افسردگی، اضطراب، بیش فعالی، شب ادراری، دو قطبی و غیره پرداخته است.

 

 

عشق قلب شما را بهبود می بخشد.

رابطه زناشویی منظم ممکن است در غیر این صورت سیستم قلبی عروقی را تقویت کند.

 

یک مطالعه بریتانیا نشان داد که مردان مبتلا به رابطه منظم برای حداقل دو هفته در یک دوره بیست ساله، بیماری های قلبی کمتر از بیماری های قلبی داشتند نسبت به افرادی که کمتر از یک ماه در این حالت بوده بودند.

 

پس از ده سال، خطر مرگ ناگهانی آنها در واقع کمتر نصف گروهی بود که رابطه زناشویی کمتری داشت، اگرچه این فاصله در دهه آینده کاهش می یابد.

 

این نوع پیدا کردن فقط نشان دهنده اتصال است، نه علت.

 

به گفته مارک: افرادی که دارای یک شیوه زندگی سالم هستند، احتمالا شیوه زندگی سالم هم داشته اند.

 

با این حال، او معتقد است ارتباطات زیادی باید وجود داشته باشد: رابطه زناشویی هورمون های استروژن و هورمون تستوسترون را تنظیم می کند که بر کل سیستم بدن، از جمله قلب تاثیر می گذارد.

 

منبع :مرکز مشاوره روابط زناشویی + مزایای رابطه جنسی- مشاورانه

اقدامات بالینی در سلامت روان

۱,۱۸۳ بازديد

شناخت اقدامات بالینی برای نوجوانان

عبارت بالینی اشاره به کمک ارائه شده برای نوجوانان از طریق متخصصان سلامت روان دارد.

 

اقدام اشاره به تکنیک های درمانی و برنامه های درمانی دارد که مخصوص ارائه کمک به نوجوانان دارای مشکل می باشد.

 

زمانی که این دو کلمه در کنار یکدیگر بیایند، اقدام بالینی بیان کننده روش های تخصصی بیشماری خواهد بود که برای کمک به نوجوانانی طراحی شده اند که دارای مشکلاتی می باشند .

 

به تنهایی نمی توانند آنها را رفع کنند. زمانی که این شرایط صورت می گیرد، افراد بزرگسال مداخله می کنند تا ضروری ترین کمک ها را ارائه کنند که به شکل های متنوعی صورت می گیرد.

 

دلایل نیاز نوجوانان به اقدامات بالینی

نوجوانانی که در اغلب مواقع دچار ناراحتی هایی می شوند که به صورت خود به خود درمان نمی شود، هر چه که سریع تر به درمان مراجعه کنند، شانس بیشتری را برای بهبود موفق خواهند داشت.

 

بهترین اقدام درمانی مربوط به نوجوان در هر زمان خاص به مشکلات خاصی که تجربه می کنند، مدت زمانی که این مشکلات وجود داشته است و شدت مشکلات موجود بستگی دارد.

 

دلایل رایج مربوط به مراجعه نوجوانان به اقدامات بالینی می تواند شامل موارد زیر باشد:

 

اضطراب

افسردگی

برش در یک جای بدن

مصرف الکل و / یا مواد

تفکرات یا رفتارهای خود کشی

غذا نخوردن یا پرخوری بیش از حد

حمله کردن

رفتار خشن و متجاوزکارانه

عدم داشتن خواب کافی یا مشکلاتی در بیرون آمدن از تخت خواب

از دست دادن علاقمندی به فعالیت های نرمال، به خصوص فعالیت هایی که در حالت معمول لذت بخش می باشند

 

اختلال های روانشناسی از یادگیری، فزون خواهی جنسی تا ترک اعتیاد

۱۵ روش مفید برای درمان افسردگی همسر

اقدامات بالینی در سلامت روان

درمان به وسیله مدل سیستم درون خانوادگی IFS

۸ عامل جلوگیری از خواب نامناسب و کابوس

اقدامات درمانی قابل دستیابی برای نوجوانان

اقدامات درمانی متنوعی برای کمک به نوجوانان وجود دارد که بر اساس شدت مشکل شامل موارد زیر می باشد:

 

کتاب های خود راهنمایی

بیمارستان های روان پزشکی

فرد درمانی

گروه درمانی

ارزیابی روان شناختی

برنامه ۱۲ مرحله ای

انواع برنامه های روان درمانی برای نوجوانان

انواع مختلفی از روش های درمانی در دسترس نوجوانان قرار دارند. برخی از رایج ترین آنها عبارتند از:

 

تمرکزهای بالقوه اقدام بالینی

اقدام بالینی بر روی زمینه های مختلفی می تواند تمرکز کند که شامل موارد زیر می باشند:

 

درمان شناختی – رفتاری[block]5[/block] (CBT):

که بر روی کمک به نوجوانان متمرکز است تا الگوهای تفکر منفی و مضر آنها به الگوهای تفکر مثبتی تبدیل شد.

 

CBT برای نوجوانان دچار شده به افسردگی و اضطراب بسیار مناسب می باشد.

 

درمان رفتاری – مناظره ای[block]6[/block] (DBT):

که به نوجوانان کمک می کند مسولیت رفتارها و مشکلات خودشان را بر عهده بگیرند. DBT به طور خاص برای نوجوانانی مفید است که دارای اختلال شخصیتی حدی هستند یا افرادی که دارای تفکرات خودکشی یا رفتار خود آسیب زن هستند.

 

خانواده درمانی:

که به کل اعضای خانواده کمک می کند تا نحوه حمایت از نوجوان را یاد بگیرند و رفتارهای مشکل زای وی را متوقف کنند.

 

گروه درمانی:

که به نوجوان کمک می کند تا نحوه مقابله را در مجموعه اجتماعی تر یاد بگیرد.

 

درمان میان فردی:

که بر روی نحوه تاثیر اتفاقات زندگی بر روی عواطف نوجوان متمرکز است و تلاش می کند تا مشکلات موجود در رابطه را رفع کند.

 

روان درمانی روان کاوی:

که شامل برون سازی چالش های درونی نوجوان شما می باشد که منجر به ایجاد مشکلاتی برای وی می شود و منجر به تحریک رفتار یا تفکرات وی می شود.

 

[۱] Cognitive – behavioral therapy

 

[۲] Dialectical behavior therapy

 

حل کردن یک مشکل خاص

افزایش ظرفیت نوجوان شما برای مقابله با رفتارها، تفکرات و / یا احساساتی که منجر به ایجاد مشکلات وی شده است.

پیشگیری از یک مشکل خاص

کمک به نوجوان شما برای به دست آوردن توازن روانی، آرامش و خوشحالی در زندگی خودش به منظور مقابله با شرایط موجود

منبع :اقدامات بالینی در سلامت روان- مرکز مشاوره

نظریه کنترل گیت و مغز-

۱,۱۷۳ بازديد

محققانی به اسم های رونالد ملزک و پتریک وال[۱] به منظور توضیح اینکه چرا وضعیت های مغز بر روی درک درد ما تاثیر می گذارند، یک نظریه ای را در اوایل دهه ۱۹۶۰ بیان کردند که به عنوان نظریه کنترل گیت شناخته می شود.

 

این نظریه بیان می دارد که نخاع شوکی شامل گیت های عصبی می باشد که هم سیگنال های درد را متوقف می کند و هم به آنها اجازه می دهد که به سمت مغز بروند.

 

محققان از مدت ها پیش مشاهده کرده اند که عواملی از قبیل تفکرات، عواطف و انتظارات می توانند بر روی ادراکات ما از درد تاثیرگذار باشند.

 

در صورتی که انتظار داشته باشید که یک چیزی به شما آسیب بزند، احتمالا آسیب آن وخیم تر خواهد شد. در صورتی که ناراحت یا ترسیده باشید، شدت آن بیشتر از حالتی خواهد بود که وضعیت آرامی دارید.

 

برخلاف یک گیت واقعی، که باز و بسته می شود تا اجازه عبور مواردی را بدهد، گیت موجود در نخاع شوکی از  طریق تفاوت گذاشتن ما بین انواع فیبرهایی عمل می کند که سیگنالهای درد را حمل می کنند.

 

حرکت سیگنال های درد همراه با فیبرهای عصبی کوچک مجاز است تا عبور کند، در حالیکه سیگنال های فرستاده شده از طریق فیبرهای عصبی بزرگ متوقف می شوند.

 

نظریه کنترل گیت در اغلب مواقع برای توضیح مدار فانتوم یا درد مزمن به کار گرفته می شود.

 

نظریه کنترل گیت و مغز

نظریه کنترل گیت و مغز – مشاورکو – اعصاب موش

کنترل گیت به چه نحوی کار می کند

سیگنال های درد بعد از صورت گرفتن یک آسیب به سمت نخاع شوکی حرکت می کنند و بعد از آن به سمت مغز می روند.

 

قبل از اینکه اطلاعات به سمت مغز انتقال یابند، پیام های درد با گیت های عصبی مواجه می شوند که مجاز بودن یا نبودن این سیگنال ها برای رفتن به سمت مغز را کنترل می کنند.

 

ملزک و وال

در برخی از موارد، این سیگنالها به راحتی عبور می کنند و درد به صورت شدیدتری تجربه می شود. در سایر موارد، پیام های درد به حداقل رسانده می شوند یا حتی از رسیدن هر یک از آنها به مغز پیشگیری می شود.

 

یک بررسی دقیق تر از فرآیند کنترل گیت

این مکانیسم گیت یا قطع متناوب در قسمت نوک پشتی نخاع شوکی بدن صورت می گیرد.

 

هر دو مورد فیبرهای عصبی کوچک (فیبرهای درد) و فیبرهای عصبی بزرگ (فیبرهای نرمال برای لمس، فشار و سایر احساس های پوستی)، اطلاعات را به هر دو بخش نوک پشتی انتقال می دهند.

 

یک بررسی دقیق تر از فرآیند کنترل گیت

یک بررسی دقیق تر از فرآیند کنترل گیت – مشاور کو

این دو منطقه هم سلول های انتقالی هستند که اطلاعات را به سمت نخاع شوکی مغز انتقال می دهند و هم نورون های رابط بازدار کننده هستند که منجر به متوقف شدن یا ممانعت از انتقال اطلاعات حسی می شوند.

 

نکات

با این وجود، فعالیت فیبر بزرگ منجر به تحریک نورون های بازدار کننده ای می شود که انتقال اطلاعات درد را کاهش می دهند.

زمانی که فعالیت فیبر بزرگ بیشتری در مقایسه با فعالیت فیبر درد وجود داشته باشد، افراد درد کمتری را تجربه می کنند. این بدا معنا است که گیت های درد بسته شده اند.

فیبرهای درد برای نورون های رابط بازدار کننده یک سری موانعی را ایجاد می کنند و اجازه می دهند که اطلاعات درد به سمت مغز حرکت کند.

زمانی که فعالیت فیبر کوچک بیشتری وجود داشته باشد، منجر به غیرفعال شدن نورون های بازدار کننده می شود، در نتیجه سیگنال های درد می تواند به سمت مغز فرستاده شود تا دریافت درد (که همچنین به عنوان واکنش دهنده به درد شناخته می شود) صورت بگیرد. به بیان دیگر، گیت های درد باز هستند.

هر چند که کنترل گیت احتمالا موثرترین نظریه موجود در درک درد می باشد، ولی این نظریه هم بدون مشکل نمی باشد.

 

تحقیقات بعدی صورت گرفته که شامل وجود داشتن زیاد یک سیستم گیتینگ واقعی در نخاع شوکی بوده اند، نتوانستند جایگزینی را برای اکثر ایده های بیان شده توسط ملزک و وال پیدا کنند.

منبع :نظریه کنترل گیت و مغز-مشاورکو

کلید قفل شادمانی درونی تان را بیابید!

۱,۱۳۷ بازديد

همگی ما در طی روز برای دستیابی به شادی روش های متفاوتی را امتحان می کنیم.

 

رفتن به مراکز خرید، خریدهای افراطی، تجربه ی هیجان های مختلف، شروع روابط دوستانه و.. تنها بخشی از روش هایی هستند که برای شاد بودن انتخاب می کنیم.

 

برخی افراد نیزبرای تجربه ی شادی دست به اقدامات خطرناک تری مانند مصرف مواد مخدر، روابط جنسی متعدد، رانندگی های پرخطر و.. می زنند.

 

اما روانشناسی شادمانی درونی بر این اعتقاد است که شاد بودن مستلزم ایجاد تغییراتی اساسی تر است که می تواند درون ما را دگرگون کند و خشنودی پایداری را با خود به همراه داشته باشد.

 

۱٫ گذشته را رها کنید.

اتفافات دردناک گذشته، مرور خاطرات، روابط و فرصت های از دست رفته، موقعیت های کاری و ارتباطی که دیگر وجود ندارند از جمله مهم ترین عواملی هستند که می توانند ذهن تان را در گذشته متوقف کنند.

 

بر اساس شواهد بالینی و تجربی موجود، مرور مکرر گذشته می تواند یکی از مهم ترین دلایل تجربه ی افسردگی و رخوت شود.

 

حالتی که در آن شادمانی وجود نخواهد داشت.

 

برخی از افراد نیز وقایع مربوط به زمان گذشته را به گونه ای مرور می کنند که گویا در همین لحظه در حال وقوع است.

 

از دیدگاه بزرگ ترین روانشناس مثبت نگر، مارتین سلیگمن، شما به شادمانی دست نخواهید یافت مگر زمانی که بتوانید دست از نشخوار گذشته بردارید و از گذشته تان برای اکنون الهام بگیرید.

 

رها کردن گذشته برای شادمانی درونی

در صورتی که رها کردن گذشته برای تان بیش از حد دشوار است به موارد زیر دقت کنید:

 

• در موقعیت های مختلف به خودتان یادآوری کنید که خاطره یا فرصت قبلی ام، مربوط به زمان گذشته است و در حال حاضر دیگر وجود ندارد.

 

این شیوه از یادآوری از طریق کاهش آمیختگی می تواند منجر به ایجاد نوعی از گسلش شود که شما را برای ماندن در وضعیت اینجا و اکنون یاری می کند.

 

• در صورتی که موقعیت ناتمامی در زمان گذشته تان وجود دارد، لازم است از طریق مراجعه به روانشناس متخصص در حیطه ی روان درمانی گشتالتی، وضعیت های ناتمام را به پایان برسانید.

 

به عنوان مثال ممکن است تجربه ی یک شکست عاطفی، ناگفته های زیادی را در درون تان به جای گذاشته باشد که نیاز به برون ریزی روانی به منظور پایان یافتن آن وضعیت دارد.

 

از تجارب دردناک گذشته برای بهبود وضعیت کنونی تان استفاده کنید.

به عبارت دیگر باید گفت، اگرچه شکست امری قابل قبول است اما تکرار آن تا حد زیادی بستگی به انتخاب های خودتان دارد.

 

بنابراین در صورتی که از عملکرد و یا اتفاقات گذشته ناراضی هستید، بهتر است از آن ها ب عنوان تجربه ای یاد کنید که می تواند زمان حال تان را پربارتر کند.

 

۲٫ در زمان حال زندگی کنید.

رمز اساسی شادمانی درونی، “هنر زندگی کردن در زمان حال” است.

این عبارت هرگز به معنای آن نیست که تکانشی و یا بی خیال باشید و بدون آینده نگری عمل کنید.

 

زندگی کردن در زمان حال به معنای آن است که از تمام قابلیت های لحظه ی اکنون تان به منظور رشد استفاده کنید.

 

بنابراین غرق شدن در خاطرات گذشته و یا خیال پردازی های آینده از آن جهت ناکارآمد است که مانع زندگی کردن کامل در زمان حال می شود.

منبع :کلید قفل شادمانی درونی تان را بیابید!- مشاورانه

افسردگى چیست؟

۱,۱۸۳ بازديد

باید توجه داشت که افسردگى چیست؟ یکى از متداول ترین اختلالات روانى هست که فرد باید به روانپزشکان، روانشناسان، نوروفیدبک وسایر متخصصان بهداشت روان مراجعه کند.

 

درمان افسردگی و افسردگی چیست

در هر ثانیه وَ لحظه از زمان حداقل پانزده تا بیست درصد احتمال این وجود دارد که فرد دچار افسردگی شود وَ علامت‌هاى افسردگى حاد را از خود بروز بدهند وَ هزاران فرد فرد در هر ثانیه در جهان تحت تاثیر بیماری افسردگى قرار میگیرند.

 

در زبان عامیانه به منظور بیان افسردگى شامل حس های غمگینى، ناکامى، ناامیدى وَ شاید هم ترس وَ بی‌حالى بوده وَ تصور عموم مردم این هست که فرد افسرده خودخواه، ضد اجتماعی، اهل تن پروری وَ حسود هست.

 

نصیحت: در طول زندگى همه همه ی ما در دوره‌هاى مختلف زندگی احساس داشتن گریه، عدم خوشحالى، غم وَ امثالهم خصوصاً در هنگام از دست دادن آنان که دوستشان داریم را تجربه کرده وَ سعی می کنیم با آن مواجه شویم.

احساس افسردگى متداولا به عنوان «سوگ» وَ «داغدیدگی» شناخته شده وَ یعنى در وضعیت های مختلف بنا به انتظار لحظات شادی‌بخش به حس اندوه منتهی می‌شود مثالا در هواى توفانی، پس از تولد فرزند، تغییر محل زندگی، منازعه اى که در مصاحبت با دوست وَ یا زن وَ شوهر به‌وجود خواهد آمد. این احساس اندوه به‌سرعت نابود شده وَ فرد به حالت نرمال بر میگردد. گاهی گریه به عنوان یک عکس العمل برای گاهش غم وَ نرمالسازی بند بسیار کارامد هست.

 

همچنین پس از فوت یکى از نزدیکان، اتمام یک رابطه عمیق، متداولا افراد سوگ را تجربه  خواهند کرد

شاخصه های تشخیصی سوگ با افسردگى در بسیاری موارد نزدیک به هم هست. لذا باید در نظر دهست که این دو اتفاق کاملاً طبیعى بوده وَ حتى فقدان آنان  در درازمدت شاید براى فرد بسیار مضر باشد. در هر دو پدیده پس از طى فرآیند مربوطه فَرد به زندگى عادِى خود بر خواهد گردد. وَلى در اغلب همه ی ما حس غم ادامه دار بوده وَ به مراقبتهاى ویژه احتیاج هست.

 

افسردگى کلینیکى

افسردگى کلینیکى درصورت ادامه داشتن می‌تواند منجر به بروز فعالیتهاى خطرناک اجتماعى مثل دست زدن به خودکشى وَ یا نظایر آن شود وَ این احتمالا اقدامات فورى پزشکى وَ بهداشتى را طلب می‌کند.

اختلالات مربوط به افسردگى میلیون‌ها فرد را در سال مبتلا می‌کند. این عده هزینه بسیار سنگینى را بر خود، خانواده، جامعه وَ سیستم بهداشتى کشورشان تحمیل می‌کنند.

 

شواهد به‌دست آمده از علم عصب‌شناسى وَ ژنتیک وَ پژوهش ها کلینیکى نشان می‌دهد که افسردگى احتمالا یک اختلال در مغز می‌باشد . تکنیکهاى تصویربردارى مدرن از مغز روشن ساخته هست که در افسردگى مدارهاى عصبى که مسؤول تنظیم افکار، خُلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها وَ رفتار هستند از حالت طبیعى خارج شده وارتباطات صحیحى بین این مناطق وجود ندارد. ازهمین شواهد بدست آمده دربه‌دست آوردن داروهاىمناسب هستفاده شایانى می‌شود.

 

علائم و مشخصه ها افسردگى

علایم و علامت ها

دو علامت شاخص افسردگی که علامت های کلیدی برای تشخیص به حساب می آید در زیر آورده شده اند. هر دو این علائم باید دراکثر مواقع روز وجود داشته باشند.

 

۱- از دست دادن علاقه به امور روزمره طبیعی

همه ی همه ی ما علاقه وَ خوشحالی خود را در فعالیتهایی که پیش از پیش از آنان لذت می بردید از دست می دهید. این مورد «بی لذتی» نامیده شده هست.

 

۲- خلق افسرده

همه ی همه ی ما احساس غم یا ناامیدی، بی فریادرسی می کنید وَ امکان دارد نوبت های گریه داشته باشید از دید پزشکان یا سایر مراقبین بهداشتی که افسردگی را تشخیص می دهند، مکملا موارد فوق بیشتر علائم وَ علامت هایی که در زیر آورده شده اند نیز می تواند در بیشتر روزها وَ یا تقریباً هر روز، به مدت حداقل دو هفته در فرد وجود داشته باشند.

 

سایر علامت‌هاى افسردگى

شامل از دست دادن توجه وَ سرخوشى در فعالیتهاى روزانه، اختلال وَ تغییر عمده در اشتها وَ وزن بدن، اختلال در خواب به‌صورت کم‌خوابى یا پرخوابى، اختلال در تفکر وَ تمرکز فکر، وجود اضطراب وَ کندى حرکات، احساس بى ارزشى وَ یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژى وَ خستگى، افکار تکرارشونده، مرگ وَ یا خودکشى می‌باشند.

 

در زیر به برخی از آنان اشاره می کنیم:

 

اختلالات خواب

خواب زیاد یا مشکلات حین خواب می تواند علامتی باشد مبنی بر اینکه همه ی همه ی ما افسرده هستید. بیدار شدن در نیمه شب یا صبح زود وَ ناتوانی در به خواب رفتن دوباره معمول هستند.

 

اختلال در فکر کردن یا متمرکز شدن

احتمالا برای تمرکز کردن یا تصمیم گرفتن دچار زحمت شوید وَ مشکلاتی با حافظه خود داشته باشید.

 

– کاهش وزن یا وزن گیری قابل توجه: کاهش یا ارتقا وزن وَ وزنگیری یا کاهش وزن بدون توجیه می تواند نشاندهنده افسردگی باشد.

 

– پرخاشگری یا کاهش حرکات بدن:  احتمالا بی قرار، پرخاشگر، تحریک پذیر وَ زود رنج به نظر برسید. یا احتمالا اینطور به نظر برسد که کارهایتان را با سرعت آهسته انجام می دهید وَ به سوالات به آهستگی وَ با صدای یکنواخت پاسخ می دهید .

 

خستگی

احتمالا احساس کسالت وفقدان انرژی را تقریباً هر روز داشته باشید. احتمالا صبح هنگام به اندازه زمانی که در شب قبل به رختخواب می رفتید احساس خستگی کنید .

 

اعتماد به نفس پایین

احتمالا احساس بی ارزشی کنید وَ احساس گناه شدید داشته باشید.

 

کاهش علاقه به فعالیت جنسی :

اگر پیش از ظهور افسردگی از نظر جنسی فعال باشید، احتمالا کاهش قابل توجهی در سطح علاقه خود به داشتن ارتباط جنسی احساس کنید.

 

– فکر کردن به مرگ : احتمالا دیدگاه منفی نسبت به خود ، موقعیت خود وَ آینده خود داشته باشید. احتمالا افکار مرگ، مردن وَ خودکشی داشته باشید. دانشمندان ارتباط نزدیکى بین خودکشىوافسردگى ذکر می‌کنند به‌طوریکه دوسوم بیماران افسرده به خودکشى فکر می‌کنندو ١٠ تا ١۵ درصد آنان به زندگى خود خاتمه می‌دهند.

 

افسردگی می تواند شکایات جسمی گسترده ای را نیز مانند خارش عمومی، تاری دید، ارتقا تعریق ، دهان خشک ، مشکلات گوارشی (سوء هاضمه ، یبوست وَ اسهال) سردرد وَ کمر درد ایجاد نماید.

 

کودکان ، نوجوانان وَ بالغین احتمالا به طور متفاوتی به افسردگی واکنش دهند . در این گروهها احتمالا علامت ها اشکال مختلف داشته باشد یا با دیگر وضعیتها پوشانده شود.

 

اگر یک بیمار ۵ مورد از علائم بالا را به‌مدت ۲ هفته مداوم داشته باشد به اختلال افسردگى شدید (عمده) مبتلا می‌باشد . مطالعات اخیر در ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که افسردگى سردسته علتهاى ناتوانى در انسان به‌همه ی مار می‌رود . چنین مطالعات آمارى در بقیه کشورها نیز موجود می‌باشد.

 

انواع افسردگى

از افسردگى تقسیم‌بندى متعددى شده هست که چند گونه مهم آن عبارتند از:

 

۱- افسردگی اساسی

این گونه افسردگی اختلال در خلق بوده که متداولا ۲ هفته بطول می انجامد. حس دلتنگی وَ حزن مفرط وَ از دست دادن میل وَ لذت از فعالیتهای دوست داشتنی و احساس گناه وَ بی ارزشی از علامت های آن بوده، این گونه افسردگی خطرناک بوده وَ میتواند به خود کشی منجر گردد. این گونه افسردگی می تواند باعث کم خوابی، تغییر اشتها، خستگی شدید وَ مشکل شدن تمرکز شود. افسردگی شدید می تواند خطر خودکشی را ارتقا دهد. علامت‌ها وَ رفتارهاى عمیقى هست که عملکرد شغلى، روابط بین فردى وَ رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده وَ شخص را به‌طور کلى از محیط خود دور می‌سازد.

 

۲- افسردگی مزمن: اختلال افسرده خویى (Dysthymia)

این اختلال خفیف‌تر از افسردگى شدید (عمده) می‌باشد وَ با خلق افسرده (تحریک‌پذیر در کودکان وَ نوجوانان) همراه هست که در بخش عمده روز دوام دارد وَ اکثر روزها وجود دارد . گونه خفیف تر اما مداوم تر افسردگی هست . این گونه حداقل دو سال وَ اغلب بیش از ۵ سال دوام می آورد . علایم وَ علامت ها متداولا ناتوان کننده نیستند وَ دوره های دیس تایمی می تواند با دوره های کوتاه مدت احساس طبیعی بودن جا به جا شود. ابتلا به دیس تایمی ما را در خطر بیشتر برای افسردگی اساسی قرار می دهد. شدت علایم آن ازافسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی وَ ممکن هست وَ ۲ الی ۵ سال بطول انجامد. علایم آن متداولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب وَ احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار هست.

متداولا مردم این افراد را به‌عنوان افرادى بداخلاق، ترشرو وَ ملال‌آور تلقى می‌کنند. این گروه قادر به برقرارى ارتباط بین فردى مناسب با دیگران نیستند وَ افرادى جدى، کج‌خلق وَ درونگرا هستند.

 

۳- اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)

در این اختلال علائم افسردگى با شدتى کمتر از دو مورد فوق وَ با دوره‌هاى محدودتر همراه هست. این گونه افسردگى در همه گروههاى سنى دیده می‌شود وَ تأثیر کمترى در طول زندگى فرد می‌گذارد.

 

۴- اختلال دو قطبی:

به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند . در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط ، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد وَ در دوره ای دیگر افسرده میگردد. بعضی افراد مراحلی از ارتقا خلاقیت وَ نوآوری در طی مرحله شیدایی دارند. تعداد حملات هر حمله در هر یک از قطبها احتمالا مساوی نیستند. بعضی افراد احتمالا چندین حمله افسردگی

 

پیش از مرحله شیدایی داشته باشند یا بالعکس

 

۵- اختلال در سازگاری:

هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده وَ یا تغییر میدهد وَ یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی هست که احساس هسترس، اندوه وَ خشم میکند؛ اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند؛ اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت وَ یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.

 

۶- افسردگی فصلی:

برخی افراد از علائم افسردگی ناشی از تغییر فصل در پاییز وَ زمستان رنج میبرند. علائمی که در فصل های دیگر مانند بهار وَ تابستان فروکش کرده وَ دیده نمی شود. به این علائم (S.A.D) یا SEASONAL AFFECTIVE DISORDER یا افسردگی وابسته به فصل (افسردگی فصلی) می گوییم. احتمالا (SAD) به اختلالات خلقی گفته می شود که به دلیل تغییرات طول مدت روز در فصل های مختلف به وجود می آید.

 

(SAD) برای اولین بار در سال ۱۸۴۵ مورد بررسی قرار گرفت وَ نهایتا در اوایل سال ۱۹۸۰ به این اسم نام گذاری شد.

 

از آنجا که نور خورشید در فصل های مختلف بروی فعالیت حیوانات می تواند تاثیرات گوناگونی داشته باشد (مانند خواب زمستانی وَ دوره های باروری (، SAD هم احتمالا ناشی از تغییرات طول روز وَ شدت نور در فصول مختلف باشد.

 

افسردگی در فصل پاییز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین هست که “هورمون وابسته به خواب” نیز نام دارد وَ در تاریکی وَ هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد.

 

متناسب با تغییرات فصل، تغییراتی در ساعت بیولوژیکی بدن بوجود می آید. این تغییرات در روشنایی وَ نور ناشی از تغییر فصل هر چند که جزئی باشد، می تواند باعث عدم تطابق ساعت فیزیولوژیکی بدن با برنامه روزانه شخص شود.

 

شایع ترین ماه هایی که می تواند سبب به تغییرات فصلی وَ افسردگی شود ، دی وَ بهمنماه می باشد وَ بیشتر افراد مبتلا را خانم های جوان تشکیل می دهند.

 

در این اختلال علائم شایع افسردگی مانند تغییرات خلقی، پرخوری، ارتقا وزن، ارتقا میزان خواب دیده می شود. همچنین تمایل به مصرف مواد غذایی قندی وَ نشهسته ایارتقا می یابد. قابل توجه هست که این علائم در فصل های بهار وَ تابستان بهبود کاملمی یابند.

 

عوامل بوجود آورنده ی اختلال افسردگی:

این اختلال افسردگی در فصل پاییز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین از غدهپینه آل در مغز هست. این هورمون که “هورمون وابسته به خواب” نیز نام دارد، درتاریکی وَ هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد. بنابراین در پاییز وَ زمستانکه طول روز کوتاه وَ طول شب بلند می شود، میزان ترشح این هورمون در بدن ارتقا می یابد وَ در فرد ایجاد علائم افسردگی می کند.

 

درمان افسردگی فصلی:

محققان دریافته اند که فتوتراپی (نور درمانی) می تواند از ترشح بیش از حد ملاتونین در بدن جلوگیری کند. اغلب افراد به این درمان پاسخ می دهند.

 

این شیوه ی درمان شامل نور سفید فلوروسنت هست که بر صفحه فلزی انعکاس داده میشود وَ شخص در مقابل این نور، با چهمه ی مان باز بدون نگاه مستقیم به نور قرار می گیرد. از این شیوه درمانی به مدت نیم الی دو ساعت در روز هستفاده می کنند.

 

البته در موارد خفیف بیماری، قدم زدن در نور آفتاب به تنهایی می تواند شخص را دربهبود بیماری کمک کند. طی یک بررسی دریافته اند که حدود یک ساعت قدم زدن در نور آفتاب به اندازه دو ساعت قرار گرفتن در مقابل نور سفید فلوروسنت می تواند در بهبود بیماری موثر باشد.

 

اگر فتوتراپی موثر واقع نشود (که البته درصد کمی را شامل می شود)، می توان ازداروهای ضدافسردگی در درمان بیماری کمک گرفت. البته عوارض ناشی از مصرف داروهای ضد افسردگی  را نباید فراموش کرد.

 

۷- اختلال افسردگی پیش از قاعدگی

این گونه افسردگی در زنان وَ پیش از دوره قاعدگی رخ می‌دهد وَ با بی‌ثباتی خلق، اضطراب، افزایش خستگی‌پذیری، عدم تمرکز، تغییرات اشتها وَ خواب، سردرد وَ موارد دیگر همراه هست . همه این علائم در دوره قاعدگی از بین می‌روند.

 

علل افسردگى

علل افسردگى ترکیبى از عوامل ژنتیکى ، بیولوژیکى ومحیطى (روانى ـ اجتماعی) می‌باشد.

 

در بسیارى از مردم نیز، علت افسردگى ناشناخته باقى می‌ماند . به‌طور کلى مشخص شده هست که افسردگى در نتیجه یکسرى از فعل وَ انفعالات شیمیایى در مغز اتفاق می‌افتد.

این فعل وَ انفعالات که نورو ترانسمیتر نامیده می‌شود در تمامى اعمال وَ رفتارهاى بدن به‌طور بیولوژیکى وجود دارد.

 

عوامل ژنتیکى

ثابت شده هست که در بعضى از اقوام وَ فامیلی افسردگى شایعتر بوده اما وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه عضوهای خانواده نمی‌باشد. اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبتآسیب ‌پذیرى براى افسردگى بیشتر می‌شود.

 

عوامل بیولوژیکى

تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى می‌دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غده های درون‌ریز وَ هورمونها، تغییر در سیستم انتقال‌دهنده‌هاى شیمیایى وَ تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز که مربوط به نوروساینس هست.

 

عوامل محیطى (روانى – اجتماعی)

فاکتورهاى استرس اجتماعى وَ روانى به‌عنوان خطر فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته می‌شوند.

 

هسترس در فرم فقدان یکى ازاقوام نزدیک مثل پدرو مادر وَ دوستان به‌عنوان ماشه‌اى براى بروز افسردگى در افراد آسیب‌پذیر، به‌همه ی مار می‌رود. به‌طور کلى پژوهش ها ژنتیک ثابت کرده هست که عوامل استرسزاى محیطى فرصت بروز آسیب‌پذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده وَ آنان را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت می‌کند.

 

با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل هسترس‌زاى محیطى به‌وجود می‌آید. پژوهش ها دیگرى در این زمینه مشخص کرده هست که عوامل هسترس‌زا در قالب ایزوله بودن در اجتماع وَ یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده وَ باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى می‌شود.

 

 رویدادهاى زندگى وَ هسترسهاى محیطى:

هسترسها وَ موقعیتهاى زندگى می‌توانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف‌نظر بین دانشمندان وجود دارد.

 

عده‌اى معتقدند که سوگ وَ از دست دادن عزیزى می‌تواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده هست که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى وَ هسترسهاى عمده دیگر می‌توانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.

 

عوامل شخصیتى:

همه افراد با تیپها وَ خصوصیتهاى شخصیتى مختلف احتمالا دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس وَ شخصیت نمایشى بیشتر احتمالا دچار افسردگى گردند.

 

عوامل یاد گرفته شده:

بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود می‌شود باعث ایجاد افسردگى هست؛ زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمی‌توانند محبت، همدردى وَ ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.

 

بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته وَ هم دیگران را صادق نمی‌دانند وَ به‌تدریج آزرده وَ ناکام شده وَ افسردگى در آنان پدید می‌آید.

 

٭ تفکر منفى:

 

افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود ، زندگى وَ آینده هستند ، دچار افسردگىمی‌گردند . این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر می‌کنند وَ به نقایص خود خیلى توجه نموده وَ بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر گونه اطلاعات را سوء تعبیر می‌کنند.

 

مصرف داروها

٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می‌شوند وَ داروهاى خواب آور باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شوند.

 

٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک وَ بعضى ویتامینها مثل ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده وَ درمان را با مشکل روبرو می‌کند.

٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر وَ یا الکل باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شود.

 

درمان افسردگى

 

درمان دارویی:

اکثر مطالعات پزشکان حاکى از آن هست که ترکیب روان درمانى وَ دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى هست. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده وَ تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده وَ هزینه اجتماعى این بیماریها را کهسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده هست.

از چهل سال بیش درمآنانیى موثر وَ مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده هست مثل:

 

ایمى پیرامین (Imipiramine)

 

آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)

 

نورتریپ تیلین (Nortriptyline)

نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب وَ اشتها هست که پس از حدود ۲ هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.

 

دسته دیگر داروها که انقلابى جدید وَ عمده براى درمان بر پا کرده هست. مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین       ( Fluxetine) وَ سیتا لوپرام (Citalopram) هست.

به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج هست. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش وَ تهوع می‌باشد.

در عین حال داروهاى اخیر SSRT مثل فلوکستین وَ سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار هست.

 

درمان غیردارویی

١ـ نور درمانى

این گونه درمان براى معالجه افسردگى فصلى به‌کار برده می‌شود؛ اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.

 

۲ ـ شوک درمانى (ECT)

این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده به‌کار می‌رود:

٭ افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد.

٭ بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نیستند.

٭ بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.

 

در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد می‌کنند وَ یک حمله تشنجى ایجاد می‌شود.ECT بی‌خطر وَ بدون درد بوده وَ میزان عارضه آن کم وَ در حافظه کوتاه‌مدت می‌باشد.

 

۳ ـ روان درمانى

این گونه درمان شامل درمآنانیى هست که از دارو هستفاده نمی‌شود. موارد زیر از جمله موفقترین شیوه‌هاى روان درمانى در درمان افسردگى هست:

 

شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى وَ روان درمانى خانواده.

 

۴- درمآنانى گیاهى وَ غذایى

 

بسیارى از فرآورده‌هاى گیاهى که در ایالات متحده آمریکا در دسترس عموم هست جهت درمان بیمارى افسردگى به‌کار می‌رود.

گونه خاصى از مخمر آبجو بنام’s Wort St. John با عوارض جانبى پایین در این زمینه شناخته شده وَ در درمان فرم خفیف تا متوسط افسردگى کاربرد دارد. در کشورهاى دیگر مثل هند وَ سریلانکا، برگ گیاه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد کرده وَ در درمان افسردگى به‌کار برده‌اند.

 

به‌نظر می‌رسد که آمار افسردگى در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش هست. دلیل قطعآ ناشناخته هست ولى می‌تواندبه علت تغییراتى درهسترس روزانه ساختار اجتماعى افراد، تغییرات ژنتیکى، تشخیص پیشرفته وَ اصلاح شده وَ یا تغییراتى در رژیم غذایى افراد باشد.

 

تغییرات دررژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى پژوهش ها دانشمندان می‌باشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى به ‌طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظه‌اى دارد) به‌کار می‌رود ، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى وَ روغن ماهى نقش بازدارنده‌اى در ایجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهى (روغن امگا ۳) در افراد داوطلب وَ مقایسه آن با افرادى که آن را مصرف نکرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر مصرف امگا ۳ (روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد افسردگى  به حداقل آن خواهد رسید.

 

همچنین نشان داده شده هست که مصرف روغن ماهى در ایجاد بقیه بیماریهاى روانى نقش بازدارنده‌اى نیزدارد. پیش از پیش نیز نقش بازدارنده روغن ماهى درایجاد بیماریهاى قلبى وَ عروق ثابت شده بود.

منبع :افسردگى چیست؟- مرکز مشاوره

مشاوره تشخیصی در روان شناسی1

۱,۱۵۴ بازديد

مشاوره تشخیصی یک نوع مختصری از زوج درمانی است که برای زوج هایی طراحی شده است که نسبت به ادامه رابطه خود مطمئن نیستند.

 

همچنین این روش درمانی می تواند برای مواردی که در آن یکی از طرفین خواهان اتمام رابطه است، ولی طرف دیگر امیدوار به حفظ آن می باشد، به کار گرفته شود.

 

هدف از این روش درمانی کمک به همسران و پارتنر ها است تا آنها قبل از تصمیم گیری برای ادامه رابطه یا خاتمه دادن به آن رابطه، تمامی جوانب و گزینه ها را در نظر بگیرند و بعد تصمیم گیری کنند.

 

زوج هایی که می خواهند رابطه شان را تمام کنند و از یکدیگر طلاق بگیرند، ولی نمی دانند که ایا خاتمه دادن به رابطه یک تصمیم درستی برای آنها می باشد، در نظر گرفتن گزینه های موجود، و همچنین پیامدهای بالقوه مربوط به این گزینه ها و اختیارات با کمک یک درمانگری که مشاوره تشخیصی را اجرا می کند، مفید می باشد.

 

مشاور تشخیصی - مشاورکو (2)

مشاور تشخیصی – مشاورکو

فهرست مطالب

تاریخچه و توسعه

اصول و نظریه مربوط به مشاوره تشخیصی

مشاوره تشخیصی به چه نحوی مفید می باشد؟

آموزش و گواهی نامه

محدودیت ها و نگرانی ها

مشاوره تشخیصی توسط بیل دوهرتی[۱] و به عنوان بخشی از کار وی در دانشگاه مینسوتا توسعه یافت. به دلیل اینکه معمولا زوج های به درمان مراجعه می کنند که یکی از طرفین تمایل به جدایی و طلاق دارد و طرف دیگر امیدوار به با هم ماندن و ادامه داشتن رابطه است، در این روش چندین تکنیک وجود دارد که به طور خاص برای چنین زوج هایی طراحی شده است. مشاوره تشخیص به طور خاص برای کمک به افرادی که چنین شرایطی و بحث های ترکیبی در رابطه آنها وجود دارد، طراحی شده بود.

 

اصول و نظریه مربوط به مشاوره تشخیص

هر چند که مشاوره تشخیص به عنوان یک روش درمانی در نظر گرفته نمی شود، ولی می تواند به عنوان یک فرآیند ارزیابی در نظر گرفته شود که به همسران کمک می کند تا مرحله بعدی مربوط به رابطه خود را تعیین کنند. در مشاوره تشخیصی، زوجین سه گزینه ممکن را در نظر می گیرند:

 

 پایان دادن به رابطه، ایجاد یک فرصت و دوره شش ماهه که هر یک از زوجین ماموریت پیدا می کنند تا حداکثر توان خود را برای حفظ رابطه بکار گیرند (هر چند که در اغلب موارد در زوج درمانی شرکت می کنند)، و یا اینکه تصمیم گیری را به تاخیر بیاندازند.

 

مشاور تشخیصی - مشاورکو (

مشاور تشخیصی – مشاورکو

در طول دوره اول، درمانگران می تواند از زوج ها چهار سوال را بپرسند:

چه چیزی در رابطه اتفاق افتاده است که باعث شده است زوجین تصمیم به پایان رابطه بگیرند؟

برای ثابت نگه داشتن رابطه چه اقداماتی را انجام داده اند؟

کودکان در تصمیم مربط به پایان دادن رابطه ، چه نقشی دارند؟

بهترین زمان ها برای زوجینی که دارای رابطه بوده اند، چه زمانی بوده است؟

بعد از آن، درمانگر با هر یک از زوجین به صورت انفرادی جلسه می گذارد تا در مورد احساسات و بحث ها خود گفت و گو کنند.

 

 بعد از آن، زوجین به صورت مشترک با درمانگر جلسه می گذارند تا در مورد دوره ها مشاوره بگیرند، و در صورتی که زوجین خواسته مشترکی داشته باشند، درمانگر خلاصه دوره های بعدی و ترتیبات مربوط به دوره ها را بیان می کند.

 

مشاوره تشخیصی، در برخی از روش های مهم درمانی، با دیگر روش های مشاوره زوجین تفاوت دارد. مورد اول این است که  هدف از این نوع مشاوره حل کردن مشکلات و نگرانی های رابطه ای نمی باشد، بلکه هدف تعیین این است که آیا مشکلات قابل حل هستند یا نه.

 

همانند یک دوره زوج درمانی برای کمک به تصمیم گیری زوجین، یک مشاور تشخیصی می تواند زمان بیشتری را صرف جلسه انفرادی با زوجین کند و جلساتی که هر دو زوج در آن شرکت دارند، کمتر باشد.

 

 یکی دیگر از تفاوت های موجود مابین مشاوره تشخیص و دیگر انواع زوج درمانی این سات که مشاوره تشخیصی معمولا به صورت خلاصه می باشد: این روش درمانی معمولا طی یک تا پنج دوره تمام می شود.

 

مشاوره تشخیصی در زوج درمانی - مشاورکو

مشاوره تشخیصی در زوج درمانی – مشاورکو

مشاوره تشخیص به چه نحوی مفید می باشد؟

وقتی که زوجین به جدایی و یا طلاق نزدیک می شوند، مشاوره تشخیصی می تواند یک راه حل مشخصی را بیان کند و قابل حل بودن مشکلات رابطه ای را نشان دهد.

 

درمانگران تلاش دارند که به هر یک از همسران کمک کنند تا در مورد نحوه حل مشکلات رابطه ای و پیدا کردن راه حل های بهینه، آگاهی و شناخت پیدا کنند.

 

مشاوره تشخیص در زمانی که هر یک از زوجین شناخت بیشتری نسبت به موارد اشتباه و نادرست در رابطه شان و تمایل خودشان نسبت به آینده داشته باشند، به عنوان یک روش کاراتری در نظر گرفته می شود.

 

باور بر این است که این نوع درمان، به خصوص برای زوجینی که درگیر جرّ و بحث های شدید هستند، مفید و کمک کننده باشد.

 

برای این زوجین، مشاوره تشخیص می تواند در کاهش تضاد های بالقوه مابین همسران و در زمانی که تصمیم به جدایی می گیرند، مفید باشد و در صورتی که آنها تصمیم به طلاق داشته باشند، انجام این پروسه و جدایی را برای هر دو طرف راحت تر می کند.

 

 اگر زوجین تصمیم بگیرند که بعد از مشاوره تشخیص، به زوج درمانی مراجعه کنند، شناخت تضاد های رابطه ای اصلی و نیاز های هر یک از همسران، به منظور ارتقاء سطح رابطه طرفین، می تواند مفید باشد.

 

آموزش و گواهی نامه

معمولا آموزش مشاوره تشخیصی شامل دوره آنلاینی می باشد که اطلاعات کافی مربوط به اجرای این روش را به درمانگر می دهد و می تواند طی دوره  آموزش مستمر ۱۶ ساعته ای کامل شود که برای گواهی نامه دادن به متخصصان سلامت روان ارائه می شود.

 

برای افرادی که تمایل به افزایش مهارت خود دارند، دوره های آموزشی پیشرفته در دسترس هستند و متخصصان با کامل کردن ساعت های بیشتری از دوره های آموزشی، می توانند در مشاوره تشخیصی مورد تایید قرار گیرند.

 

فعالان اجتماعی، درمانگران خانواده و ازدواج ، روان شناسان و دیگر متخصصان سلامتی روان می توانند در این دوره های مشاوره تشخیص شرکت کنند.

 

محدودیت ها و نگرانی ها

هر چند که مشاوه تشخیصی زوجین می تواند برای زوج های زیادی ، به خصوص برای افرادی که با چالش های رابطه ای مواجه هستند و هر یک از زوجین عقیده و دیدگاه متفاوتی نسبت به دوره اقدام دارند، کاربرد داشته باشد، ولی برای تمامی زوجین یک روش مناسب نمی باشد. برای مثال، مشاوره تشخیص برای زوجینی که یکی از طرفین تصمیم به پایان رابطه دارد و تنها به مشاوره مراجعه می کند، مناسب نمی باشد.

 

 دلیل این امر عبارت از این می باشد که متخصصان مشاوره تشخیصی، به شرکت کردن هر دو طرف و پذیرش این روش درمانی به عنوان یک رهیافت مناسب توسط آنها نیاز دارند. علاوه بر این، مشاوره تشخیص برای روابطی که در آن خشونت خانگی  وجود دارد و یا هر دو نفر از زوجین تمایلی به شرکت در آن  ندارند، مناسب نمی باشد.

منبع :مشاوره تشخیصی در روان شناسی- مشاورکو

حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نظر روانشناسان در مورد نزاع همسران

۱,۱۵۲ بازديد

حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نزاع میان همسران کاملا طبیعی است و مشاوره خانواده یکی از راه های خوب برای کاهش آن است.

 

با توجه به افراد سالمند، دعوا نمک زندگی است.

 

اما این فقط تبدیل به یک درگیری بزرگ نیست، اگر این امر منجر به شورش و اختلاف نظر شود.

 

اغلب روشن است که اختلافات جزئی در مورد یک مسئله منجر به اختلافات زیاد و حتی جدایی ناشی از سوء رفتار می شود.

 

هر کسی به راحتی می تواند حریف خود را با کلمات و رفتار خود در حین اختلافات سرزنش کند.

 

گاهی اوقات این سوء استفاده ها به مدت طولانی پس از اختلاف ادامه می یابد و می تواند رابطه بین زن و شوهر را خراب کند.

 

حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نظر روانشناسان در مورد نزاع همسران

 

بهتر است که خودتان را تا آنجا که ممکن است کنترل کنید.

درست است، شما عصبانی هستید، اما نباید بیش از حد به آن برسید.

 

در این مقاله، ما به هفده توصیه رفتاری را  ارائه می دهیم که باید در طول یک دعوای زناشویی به ان ها دقت کنید.

 

همه زوج ها با یکدیگر مبارزه می کنند.

 

اما بعضی از آنها به وضوح این کار را انجام می دهند، یعنی فریاد و پرتاب لوازم خانگی، و بعضی ها، تا حدودی زیر پوست، با بی محلی و بدون حرف زدن.

 

به هر حال، نتیجه یک نتیجه است؛ از بین رفتن احساسات، تلخی و در طی سال ها تجربه من به عنوان یک روانشناس و البته همسر، من برخی نکات را آموختم که می تواند ما را در ازدواج خوب کمک کند، یعنی اگر ما قصد داریم مبارزه کنیم.

 

بگذارید آن را انجام دهیم، اما حداقل این مزایای زیادی دارد.

 

با استفاده از این نکات، ما می توانیم قوانین جنگی را به مسیری برای رشد و حل مسائل تبدیل کنیم.

 

راه های تقویت رابطه و دعوای زناشویی استاندارد

درک کنید که خشم به خودی خود خود مخرب نیست.

بین خشم و خشونت تفاوت زیادی وجود دارد.

 

کسانی که عصبانی هستند نیاز به تخلیه احساسات خود دارند، اما آنها به شوهر و همسرشان آسیب نمی رسانند.

 

شکستن مواد یا ضرب و شتم یک زن خشم نیست خشونت است

 

قبل از اینکه عصبانی شوید، درباره احساسات خود صحبت کنید.

اگر شما و همسرتان قادر به درک آن هستید، به جای بحث در مورد موضوع، بسیاری از مشکلات پیش از آنکه حل شوند، حل خواهند شد.

 

فهم همسر شما مهم است ، بنابراین اگر شما ناراحتید با صحبت در مورد آن قبل از مبارزه یک گام مهم بردارید.

 

این ممکن است برای شما جالب باشد که بدانید که بسیاری از مسائل با طعنه زدن حل می شوند.

یکی از تمریناتی که من به زوج هایی که به اختلافات زناشویی مراجعه می کنند اشاره می کنم این است که دفعه بعد، اگر بحث میان آنها باشد، باید آنها را تنها بی سر و صدا صحبت کنند، یعنی نشستن و صحبت کردن با یکدیگر.

 

تهدید نکنید

امور زناشویی اجتناب ناپذیر و حتی ضروری است، اما برای رسیدگی به ان ها تهدید لازم نیست.

 

پس مبارزه کنید، اما جدایی را پیش نکشید.

 

امور زناشویی پس از مدت کوتاهی فراموش می شوند، اما همسر شما تهدید را فراموش نمی کند.

 

مشکلات را تلنبار نکنید.

انباشت زمانی اتفاق می افتد که باعث خشم شما در نزاع های گذشته می شود، مانند یک آدم گرسنه برای همسرتان.

 

به همین دلیل، درگیری ها بسیار کوچک و گاه حتی خنده دار هستند که منجر به درگیری های بزرگ و ریشه ای می شوند.

 

این به خاطر محسوس شدن است.

 

بنابراین، هر زمان که اختلاف دارید، همه مسائل مربوط به اختلاف را حل کنید و به آن را بپردازید.

 

اگر شما قبلا چیزی را انباشته کرده اید، آن را در یک نزاع جدید خالی نکنید.

 

اجازه دهید که نزاع ها محو شوند و گذشته را در محیط آرام بازسازی کنید.

منبع :حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نظر روانشناسان در مورد نزاع همسران- مشاورانه

افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر1

۱,۱۵۲ بازديد

یک اصطلاحی در زمان بهبود بیمار وجود دارد: اعتیاد به الکل و مواد مخدر می تواند باعث به وجود امدن بیماری های روانی شود.

 

ولی بیماریهای روانی باعث به وجود آمدن اعتیاد نمی شوند.

 

افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر

با این حال، برخی از بیماری های روانی، به خصوص بیماری هایی که به سرعت تشخیص داده می شوند.

 

و قابل درمان هستند، می تواند با اعتیاد به الکل و مواد مخدر به وجود آمده باشند.

 

اختلالات افسردگی اغلب باعث به وجود آمدن احساساتی مانند غم و اندوه شدید همراه با ناامیدی.

 

بی حالی، انزوا طلبی، اختلالات خواب، اختلال در دستگاه گوارش و اختلال خوردن می شود.

 

اگر داروها به درستی تجویز نشوند و یا به طور مناسب مصرف نشوند برای کسانی که دچار افسردگی هستند .

 

این مسئله که خودشان برای خودشان دارو تجویز کنند و به خوددرمانی بپردازند بسیار وسوسه انگیز است.

 

این اتفاق می تواند باعث تشدید افسردگی و بدتر شدن آن شود.

 

مصرف الکل، یا کوکائین ممکن است به طور موقت برخی از علائم را تسکین دهد.

 

ولی زمانی که این مواد شیمیایی بر روی بدن تاثیر می گذارند.

 

مقابله با افسردگی

در مرحله ای که آن مواد از بدن خارج می شود بدن پایین ترین میزان توان در مقابله با افسردگی را دارا است.

 

و در هر مرحله که این مواد از بدن خارج می شود افسردگی شدت بیشتری می گیرد.

 

هر چند در ابتدای افسردگی فرد علائم شدیدی را تجربه نکرده باشد.

 

این مواد باعث می شوند که هر بار استفاده از مواد و خروج ان بدن میزان افسردگی شدیدتر شود.

 

افسردگی ممکن است فرد را به استفاده از مواد مخدر و الکل ترغیب کند.

 

زیرا استفاده از این مواد در ابتدا باعث فرار از احساسات بد می شوند.

 

مشکل دیگر این است که اگر استفاده از الکل و مواد مخدر با مصرف دارو تداخل داشته باشد.

 

به دلیل اینکه الکل و مواد مخدر باعث تشدید بیماری می شوند می تواند اثر داروها را غیر فعال کند .

 

و این اتفاق ممکن است فرد را در معرض خطر پزشکی قرار دهد.

 

از انجایی که برخی از افراد که تجربه ی استفاده از مواد مخدر را دارند در استفاده از این مواد در روند درمان بدگمان می باشند.

حتی نسبت به داروهایی که برای انها تجویز می شود نیز گمان خوبی ندارند.

آنها با مصرف مواد مخدر و اعتیاد به آن تجربه ی بدی را پشت سر گذاشته اند .

و زمان دشواری با استفاده ی دارو تجربه کرده اند. در واقع، من با بیمارانی روبه رو شده ام.

که قبلا الکل و یا مواد مخدر را ترک کرده اند و حاضر به تحمل علائم افسردگی می باشند.

 نمی خواهند در درمان انها از دارو استفاده شود. غالبا در جامعه به آنها آگاهی داده می شود .

که از مصرف دارو خودداری کنند. معمولا، و این مسئله زیر نظر مشاور سلامت صورت نمی گیرد.

کسانی که تجربه ی افسردگی و اعتیاد را داشته اند باید با یک روانپزشک و یا رواندرمانگر مشورت کنند.

و هیچ دوستی صلاحیت مشاوره دادن به آنها در این زمینه را ندارد.

افسردگی مواد مخدر

یک سوالای که اکثرا من از بیماری که برای اعتیاد تحت درمان است می پرسم این است.

 

که «آیا مصرف نوشیدنی و یا مواد مخدر باعث افسردگی وی شده است؟

 

پاسخ اولیه ای که فرد می دهد این است که شاید. یک رواندرمانگر باتجربه قبل از هر اقدام درمانی شروع به ریشه یابی و دلایلی که از قبل برای بیمار وجود داشته است می پردازد.

 

و پس از آِن اقدام به درمان اعتیاد می کند. رواندرمانگران در پی یک ارزیابی کلی از سابقه ی خانوادگی، دوستان، کارفرمایان، و پرونده ی سابقه ی وی نزد پلیس و دادگاه می پردازد .

 

و در پی دلایل اولیه مشکل بیمار هستند.

 

چرا دلایل اولیه افسردگی و اتفاقی که برای فرد رخ داده است مهم است؟

 

زیرا کسی که قبل از اعتیاد مبتلا به افسردگی بوده است نیازهای بیشتری برای درمان دارد.

 

از جمله دلایل می تواند مداخله مصرف مواد و دارو باشد.

 

و در مقایسه با دیگران مدت زمان طولانی تری برای درمان افسردگی باید صرف شود.

 

کسی که به دلیل سوء مصرف مواد افسرده شده است معمولا روش درمانی برای او تجویز نمی شود .

 

که برای کسی که به دلیل افسردگی به مصرف مواد رو آورده است و نبازهای درمانی این دو گروه متفاوت است.

منبع :افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر- مرکز مشاوره

مدیریت کردن فشار و آسیب یک رابطه-

۱,۱۵۲ بازديد

آیا تا به حال فکر کرده اید که Ship در کلمه relationship[1] به چه معنایی می باشد؟

 

این پسوند به این واقعیت اشاره می کند که یک رابطه می تواند هم به صورت شناور و هم به صورت غرق شدن باشد.

 

بسیار خب، این مورد به صورت کلی درست نمی باشد، ولی یک روش مناسبی به منظور تفکر در مورد تاثیرات مربوط به فشار در رابطه می باشد.

 

با خواندن این مقاله یک سری اصولی را در مور شناور نگه داشتن یک رابطه و مواردی را که باید در صورت احساس ناایمنی انجام بدهید، یاد بگیرید.

 

این مقاله می تواند برای شرایط زیر کاربرد داشته باشد:

شما بخواهید که در مورد فشارهای رایج در یک رابطه مطالبی را یاد بگیرید

به منظور سر و کار داشتن با فشارهای موجود در یک رابطه، برخی از اصول را یاد بگیرید

شما بخواهید بفهمید که تنش موجود در رابطه از کجا ایجاد می شود

شما در رابطه (یا در حال ورود به یک رابطه ای) می باشید که در مورد آن اطمینان ندارید.

مدیریت کردن فشار و آسیب یک رابطه-moshaverco

مدیریت کردن فشار و آسیب یک رابطه moshaver.co

در یک رابطه چه نوع فشارهایی وجود دارند؟

داشتن یک دوست دختر یا دوست پسر می تواند فوق العاده باشد، ولی یک گروه از مواردی وجود دارند که می تواند منجر به ایجاد احساس رضایت و خوشحالی شود.

 

فشارهای درونی می توانند در نتیجه مواردی از قبیل تفاوت های فرهنگی یا سن، حسادت، نبود توافق و انتظارات غیرمنطقی یا غیرقابل اجرا ایجاد شوند.

 

فشارهای خارجی می توانند از طریق افراد و عوامل خارج از رابطه ایجاد شوند و شامل موارد از قبیل مطالعه یا کار، بیماری، پول، خانواده و دوستان می باشد.

 

توصیه هایی برای شناور نگه داشتن رابطه تان

بررسی کنید که کدام نوع از فشارها، درونی و خارجی، بر روی روابط شما تاثیر می گذارند.

 

بعد از آن، در زمانی که آماده شده باشید سعی کنید که از استراتژی های زیر برای کاهش فشار و شناور نگه داشتن رابطه خودتان استفاده کنید.

 

با یکدیگر ارتباط برقرار کنید

ما دارای تلفن های هوشمند و هواپیماها هستیم، ولی تا به حال هیچ ابزاری کشف نشه است که به ما کمک کند تا مغزها را بخوانیم!

 

بنابراین بهترین مورد بعدی که وجود دارد عبارت از ارتباط برقرار کردن با استفاده از کلمات می باشد.

 

در صورتی که شما به همسرتان نگویید، به چه نحوی می توان تصور کرد که وی نسبت به موارد اشتباه اطلاع کسب کند؟

 

در صورتی که یک موردی شما را ناراحت می کند، اجازه بدهید که آنها به آرامی نسبت به این مورد مطلع شوند. بعد از آن همراه با هم می توانید مشکل موجود را حل کنید.

 

فشار رابطه و آسیب های رابطه با جنس مخالف

فشار رابطه و آسیب های رابطه با جنس مخالف – مشاورکو

یاد بگیرید که سازش کنید

شما در همه شرایط نمی توانید به خواسته های خودتان دست پیدا کنید.

 

گاهی تحت تاثیر فشار رابطه و آسیب های آن هستید.

 

با همسر خودتان یا شریک جنسی خود صحبت کنید تا موارد مهم موجود برای خودتان را نشان دهید و این موارد مشکل بزرگی را برای شما ایجاد نخواهند کرد.

 

پذیرش این موضوع که یک فرد نزدیک به شما، همانند شما به کارهای مشابهی که انجام می دهید اهمیت نمی دهند، به سختی امکان پذیر است.

 

ولی همانند هر موردی، توافق در این مورد از طریق تمرین کردن راحت تر می شود.

 

همسر خودتان را در مورد احساساتتان نسبت به وی مطمئن کنید

هر شخصی دوست دارد بشنوند که چقدر دوست داشته می شود.

 

در صورتی که مطلع باشید احساس مشابهی نسبت به یکدیگر دارید، رابطه موجود روان تر خواهد بود و احتمال ایجاد مشکلاتی از قبیل حسادت پایین می آید.

منبع :مدیریت کردن فشار و آسیب یک رابطه- مشاورکو

خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟

۱,۱۹۱ بازديد

همه ما زندگی را از درون یک خانواده شروع می کنیم چه این خانواده از اعضای خانواده با پیوند خونی باشد یا نه پدر و مادر ناتنی باشد و یا نه پدر و مادری کودکی را به فرزندی پذیرفته باشند.

 

زمانی که ما متولد میشویم خانواده بدست می آوریم و این خانواده ای که در آن متولد شده ایم هر جنبه از زندگی ما را از لحظات آغازین تا پایان زندگی، تحت تاثیر قرار می دهد.

 

خانواده آنچه که هستیم و آنچه که خواهیم بود را هم در جهت خوب و هم در جهت بد تحت تاثیر قرار می دهد. ما لغات خود، عاداتمان، خروجی هایمان و آیین مذهبی و اینکه چگونه دنیا را ببینیم و بینش خود نسبت به جهان را از خانواده می آموزیم.

 

ما همچنین یاد می گیریم چگونه عشق بورزیم و چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم و اینها را از روابط اولیه در خانواده کسب می کنیم. اگر در خانواده ای سالم با ارتباطات سالم به دنیا آمده باشیم، احتمالا یاد خواهیم گرفت که چگونه ارتباطات سالم را حفظ کنیم.

 

خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟

 

اگر در خانواده ای با مشکلات خانوادگی که در برقراری ارتباط مشکلاتی دارند، متولد شده باشیم همچنین ممکن است ما هم در برقراری ارتباط با دیگران به مشکل بربخوریم. هرچند متولد شدن در یک چنین خانواده ای بد شانسی بوده باشد، اما وضعیتی نیست که نتواند تغییرش داد.

 

تقریبا تمام خانواده ها با چالش هایی درگیر هستند و مشکلاتی را تجربه می کنند، با این حال اغلب خانواده ها حس یکپارچگی خانواده و یا شادی را حفظ و یا بازیابی می کنند.

 

خانواده درمانی / مشاوره خانواده چیست؟

خانواده درمانی یا مشاوره خانواده نوعی از درمان است که برای بکارگیری برای مسائل خاصی طراحی شده که سلامت و عملکرد خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد. می تواند برای کمک به خانواده در طی یک دوره ی سخت، یک گذار حاد، یا مشکلاتی در سلامتی رفتاری یا مغزی در اعضای خانواده، بکار برده شود. خانواده درمانی، مشکلات افراد را در زمینه واحد بزرگتر خانواده می بیند.

 

فرض چنین درمانی، این است که مشکلات بدون درک روندهای گروه، نمی توانند به طور موفق آمیزی شناخته و حل شوند. روشی که خانواده عمل می کند، چگونگی شکل گیری مشکلاتی که مراجعان با آن روبرو می شوند را تحت تاثیر قرار می دهد و این که فرد چگونه توسط اعضای خانواده مورد تشویق قرار می گیرد یا قدرت عمل از او صلب می شود همگی متاثر از خانواده است.

 

خانواده درمانی می تواند تمارین و تکنیک هایی از شناخت درمانی، رفتار درمانی، فرد درمانی، یا دیگر گونه های درمان فردی را بکار گیرد. بمانند دیگر گونه های درمان، تکنیک های بکار گرفته شده کاملا مبتنی بر مسائل و مشکلاتی است که مراجع یا مراجعان با آن مواجه هستند.

 

مشکلات رفتاری یا احساسی در کودکان دلایل مشترکی برای مراجعه به درمانگرهای خانواده هستند. مشکلات یک کودک درخلا نیست، این مشکلات در بستر خانواده وجود دارند و احتمالا نیاز است تا در درون خانواده دیده شوند.

 

باید توجه شود که در خانواده درمانی، واژه خانواده الزاما به پیوندهای خونی اشاره ندارد. در این مفهوم، خانواده هر آن کسی را که یک نقش بلند مدت حمایتی در زندگی یک نفر بازی می کند را شامل می شود که ممکن است به معنی نسبت های خونی در همان خانواده نباشد.

 

متداولترین نوع های خانواده درمانی به شرح زیر هستند:

باونین:

این نوع از خانواده درمانی برای شرایطی که در آن افراد نمی خواهند و یا نمی توانند دیگر اعضای خانواده را در درمان درگیر کنند، مناسب است. درمان باونین، بر اساس دو مفهوم عمده است، مثلث بندی (تمایل طبیعی افراد برای برون ریزی و تخلیه احساسات و هیجانات با صحبت با فرد ثالث) و تمایز (یادگیری برای عکس العمل کمتر احساساتی در روابط خانوادگی).

 

ساختاری:

درمان ساختاری بر تعدیل و تقویت سیستم خانواده برای تضمین این که والدین در کنترل هستند و اینکه هر دوی والدین و فرزندان مرزهای مناسبی دارند، متمرکز است.

 

در این نوع از درمان، درمانگر به منظور مشاهده، یادگیری و ارتقای توانایی آنها برای کمک به تقویت ارتباط خانواده، به آنها ملحق می شود.

 

سیستمی:

مدل سیستمی به گونه ای اشاره دارد که در آن درمان بر ارتباطات ناهشیار و معانی ماورای رفتارهای اعضای خانواده تمرکز دارد. درمانگر در این نوع از درمانها، نقش خنثی دارد و دور استف به اعضای خانواده اجازه می دهد تا در مسائل خود به شیوه ی عمیق تر با مسائل و مشکلات به عنوان یک خانواده درگیر شوند.

 

استراتژیک:

این نوع از درمان خلاصه تر و مستقیم تر از دیگر انواع درمان است، که در آن درمانگر تکالیفی برای خانواده در نظر می گیرد. این تکلیف به منظور تغییر روشی است که اعضای خانواده تعامل داشته، ارزیابی کرده و ارتباط برقرار کرده و تصمیم می گیرند.

 

درمانگر در این نوع درمان در مقام قدرت مینشیند که به دیگر اعضای خانواده که ممکن است چنین قدرتی برای ارتباط موثر ندارند، اجازه می دهد تا به طور موثر و کارآمدی ارتباط برقرار کنند.

منبع :خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟- مشاورانه

چگونه یک ارتباط بهم خورده را درست کنیم؟

۱,۲۱۵ بازديد

آیا از جنگ و دعوای مدام و همیشگی خسته شده اید؟ آیا جدیدا حس می کنید که ارتباط شما در ورطه ی نابودی است؟ ممکن است با خودتان بگویید چطور شد که کار به اینجا کشید.

 

در شرایط بدتر، اگر مسائل و مشکلات تم روزانه ی زندگی شما شده است این به آن معنی است که هر دوی شما واقعا با هم نیستید و ارتباط صحیح ندارید.

 

هر رابطه ی بلند مدتی بین اوقات بد و خوب در نوسان است. و این کاملا نرمال است. اما رابطه ای که پایدار است و مدت زمان زیادی دوام می آورد، رابطه ای است که در آن هر دو فرد به اندازه کافی به فرد دیگر در مشکلات و اوقات سخت اهمیت می دهد و یاری کننده است.

 

ارتباط نیازمند نگهداری و محافظت است تا در یک شرایط سالم حفظ شود.

 

در اینجا نکاتی آورده شده اند که کمک می کنند بدانید چگونه می توان یک ارتباط را نجات داد و اگر احساس رضایت از رابطه ندارید چگونه می توان خوشی و شادی را به رابطه برگرداند.

 

قدم اول:

اولین گام این است که یک زمان را به خودتان اختصاص دهید. به پیاده روی بروید یا نه با یک زیر انداز به پارک بروید و از آفتاب لذت ببرید و از خودتان بخواهید تا با خودتان با ملایمت رفتار کنید.

 

این بخش مقداری سخت است. نیاز است تا به صورت بی رحمانه ای با خود صادق باشید. آیا تنش در شما ایجاد می شود بخاطر اینکه سعی می کنید فاصله بگیرید؟

 

یا نه این تنش به این خاطر است که شما عادات بدی دارید و الان این عادات بد برای رابطه ی شما مشکل ساز شده است؟

 

گاهی دانستن و حل مشکلات آسان است، اما گاهی نیاز است تا عمیقا مسائل را بشکافیم و بررسی کنیم و به هسته مساله برسیم تا بتوانیم آن را حل کنیم.

 

قدم دوم:

گام دوم این است که اطمینان حاصل کنید که هر دوی شما چنین حسی دارید. هیچ فایده ای ندارد اگر تلاشتان را بکنید و سنگ تمام بگذارید در حالیکه همسر شما نخواهد در این ارتباط باقی بماند.

 

شما نیاز دارید تا در ابتدا یک مکالمه روشن و باز داشته باشید تا بدانید که این خواسته ی هر دو شما است که رابطه را برگردانید یا نه.

 

اغلب افراد زمانی که با هم مکالمه و بحث می کنند متوجه می شوند که هر دو واقعا می‌خواهند که در کنار هم باقی بمانند و این روند بهبود را تسریع می بخشد.

 

زمانی که رفتار شما نسبت به همدیگر هیچ احساسی را نشان نمی دهد اما نسبت به هم هنوز اهمیت نشان می دهید، در چنین شرایطی احساس عدم علاقه و عشق آسان است.

 

این خود باعث ایجاد تنفر و عدم علاقه و پاسخ منفی شده و به مرور این چرخه تداوم پیدا کرده و قوی تر می شود.

 

 

9 نکته ی طلایی برای ماندگاری انگیزه

0 دیدگاه /تیر ۱۹, ۱۳۹۸

ادامه مطلب ...

بعد از اینکه مطمئن شدید هر دو خواهان ماندن در ارتباط هستید، توصیه های زیر را به شما پیشنهاد می کنیم:

 

۱٫ ارتباط چشمی برقرار کنید.

هرگز قدرت ارتباط چشمی را در هنگام صحبت با همسر خود دست کم نگیرید. در عصر مزاحمت های تکنولوژیکی، بسیاری از ما زمان زیادی را برای نگاه کردن به گوشی موبایل خود صرف می کنیم و به اندازه کافی به چشمان عشق خود نگاه نمی کنیم.

 

اگر قرار است مطلبی را بگویید، ارتباط چشمی تان را با او حفظ کنید. این باعث می شود حرف های شما بیشتر در خاطرش بماند و مفهوم مد نظر شما را عمیقا متوجه شود.

 

۲٫ همانگونه که احساس می کنید، صحبت کنید.

آسان ترین راه برای اینکه فردی را مجبور به حالت دفاعی کنیم، این است که به شیوه انتقادی صحبت کنیم و آنها را نقد کنیم. بنابراین اگر همسر شما برای شام دیر کرده است، بجای مواخذه او برای این کار با یک جمله مانند “تو همیشه دیر میکنی”،

 

” نه من همیشه هم دیر نمیکنم این عادلانه نیست” سعی کنید این تاکتیک را به کار ببرید:” زمانی که دیر می کنی من واقعا ناراحت می شوم چون باعث می شود حس کنم تو بمن توجه نمی کنی”.

 

به این شیوه دیگر شما پرخاشگر نیستید. در عوض، شما آن چیزی را به او می گویید که واقعا احساس می کنید.

 

۳٫ گوش فرا دهید و همدلی ایجاد کنید.

قبل از این که بخواهید با عجله جواب بدهید اجازه بدهید فرد مقابل حرفهایش را به طور کامل بزند و بگذارید حرفهایش تمام شوند.

 

اغلب مکالمات ما شامل منتظر ماندن برای تمام شدن حرفهای فرد مقابل است تا بتوانیم انچه را که میخواهیم بگوییم. ما در گوش دادن خیلی هم خوب نیستیم.

 

اما تلاش کنید که یاد بگیرید شنونده های خوبی باشید. به مرور خواهید فهمید که چقدر به شما کمک می کند تا درک کنید و دیگر مثل قبل زود از کوره در نمی روید. قبل از این که سر نقطه نظر شما بحث کنید، سعی کنید مسائل را از دید فرد مقابل ببینید.

منبع :چگونه یک ارتباط بهم خورده را درست کنیم؟- مشاورانه

مبارزه با هیولای بی اعتمادی قبل از تخریب رابطه-

۱,۱۷۳ بازديد

من یک فرد کاملا اعتماد کننده ای می باشم. من در شرایط نرمال تمایل دارم تا اعتمادم را نسبت به سایر افراد گسترش بدهم و از آنها انتظار دارم تا مهربانی متقابل داشته باشند.

 

در صورتی که فرد دیگر اثبات کند که غیرقابل اعتماد می باشد، در آن صورت من سطح اعتمادم نسبت به وی را تغییر خواهم داد.

 

در روابطی که بی اعتمادی را تجربه می کنم، معمولا به این نتیجه می رسم که این مورد به دلیل یک نقص قابل توجهی در اعتماد صورت نگرفته است (هر چند که عبارت از مواردی می باشند که به صورت آنی منجر به جلب توجه ما می شوند)، ولی چند نمونه کوچک تر مربوط به نااطمینانی در طول زمان صورت گرفته است.

 

مبارزه با هیولای بی اعتمادی قبل از تخریب رابطه

مبارزه با هیولای بی اعتمادی قبل از تخریب رابطه

۵ مرحله مربوط به شک و سوء ظن – نقش شکاکیت در تخریب روابط

 

شکستن یک عهد، نرسیدن به هدف تا زمان مشخص شده، و یک الگویی از رفتار غیرقابل اطمینان، غیراخلاقی، نامناسب، یا بدون علاقه در طول زمان به یک روند تبدیل می شود.

 

بی اعتمادی در طول یک شب اتفاق نمی افتد، بلکه به صورت تدریجی و طی مراحل مختلف رشد پیدا می کند، و در صورتی که بتوانیم مراحلی را که در آن هستیم را تشخیص بدهیم.

 

این شانس را خواهیم داشت که قبل از عمیق تر شدن بی اعتمادی آن را از بین ببریم. مراحل نااطمینانی عبارتند از:

 

شک و بی اعتمادی

اولین مرحله مربوط به بی اعتمادی عبارت از شک می باشد. شما شروع به تجربه کردن یک نااطمینانی محدودی نسبت به یک شخص قابل اعتماد می کنید که باعث می شود مقداری از اعتماد شما به وی از بین برود.

 

این مورد می تواند یک نوع شک و ایرادگیری در پس زمینه ذهن شما باشد که نمی توانید از آن صرف نظر کنید، یا حتی در صورتیکه تشخیص درستی نداشته باشید، در برخی مواقع احساس و درک درستی نسبت به موقعیت نخواهید داشت.

 

سوء ظن در رابطه

در صورتی که شک از بین نرود، در طول زمان پیشرفت خواهد کرد و به سوء ظن تبدیل خواهد شد.

 

ممکن است یک الگوی رفتاری در شما شکل بگیرد که نشان دهنده عدم اعتماد باشد، ولی شما دلیل کافی برای داشتن نتیجه گیری موثقی نخواهید داشت.

 

بی اعتمادی شک و تردید در رابطه مشاور کو 

بی اعتمادی شک و تردید در رابطه مشاور کو

اضطراب و عدم اطمینان

سومین مرحله از عدم اطمینان عبارت از اضطراب می باشد.

 

اضطراب شامل یک احساس مربوط به ترس و اضطراب می باشد و در اغلب مواقع به صورت فیزیکی مشخص می شود.

 

در هنگام تعامل با شخصی که اعتماد کاملی نسبت به وی ندارید، ممکن است که ناآرامی، ضربان شدید قلب، عصبانیت، سفتی معده، یا حتی نفرت را تجربه کنید.

 

ترس

در این مرحله از رابطه، عدم اطمینان می تواند تا جایی افزایش پیدا کند که شما نسبت به نشان دادن آسیب پذیری خودتان ترس داشته باشید.

 

شما موارد نقص زیادی را در اعتماد تجربه کرده اید و سطح نااطمینانی شما به یک فرد دیگر آنقدر پیشرفت کرده است که از بهزیستی عاطفی خودتان ترس دارید.

 

حفاظت از خود

در نتیجه ترسی که تجربه کرده اید، در یک موقعیت حفاظت از خود قرار می گیرید. شما در روابط خودتان موانعی ایجاد می کنید تا از نزدیک شدن سایر افراد به خودتان محافظت کنید.

 

این اقدام خود محافظتی منجر به کاهش آسیب پذیری شما می شود، ولی همچنین منجر به تقویت وضعیت نااطمینانی در رابطه می شود.

 

یادگیری نحوه ایجاد اعتماد مجدد در روابط

اعتماد یک نوع طنابی می باشد که منجر به نگه داشتن افراد در یک رابطه ی شود، و زمانی که این طناب پاره می شود، عدم ارتباط صورت می گیرد.

 

زمانیکه نسبت به یک فرد دیگری آسیب پذیر نباشید، موارد متفاوتی را در رابطه خودتان تجربه خواهید کرد.

 

دکتر جان تانسند [۱] در کتاب خودش به اسم فراتر از مرزها – یادگیری نحوه ایجاد اعتماد مجدد در روابط [۲] چند مورد از اعتمادهای آسیب دیده را بیان کرده است:

 

دکتر جان تانسند

صرف نظر کردن از رابطه

به جای بی خیال بودن، که در روابط اعتمادی یک مورد عادی می باشد، احتیاط بیشتری را در به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی خواهید داشت.

 

به دلیل از بین رفتن ایمنی، از پذیرفتن ریسک ها در رابطه موجود اجتناب می کنید. در این شرایط، تنهائی یا ساکت شدن یا درونی شدن بیحالی از جمله موارد رایج می باشد.

 

حرکت به سمت انجام وظیفه

به منظور جبران نبود اعتماد در رابطه، ممکن است که بیش از حد خودتان را مشغول سرگرمی ها، مدرسه، کلیسا، یا سایر فعالیت ها بکنید.

 

به دلیل اینکه “انجام دادن کار” راحت تر از “ارتباط برقرار کردن” می باشد، شما در سایر بخش های فعال می مانید. همچنین شما بخش های شخصی رابطه خودتان با سایر افراد را از بین می برید.

منبع :مبارزه با هیولای بی اعتمادی قبل از تخریب رابطه- مشاورکو

اعتماد سازی در خانواده

۱,۱۵۳ بازديد

خانواده نهادی است تربیتی که در این نهاد فرزندان شخصیت گرفته و نحوه برخورد با اجتماع را فرا میگیرند. باید به این نکته توجه کنید که خانواده ها و نحوه شکل گیری آنها در طول تاریخ بشریت یکسان نبوده و در این مدت دچار تحولاتی شده است اما همه این تحولات هیچگاه تغییری در اصل خانواده ایجاد نکرده و همواره بر نکته همدلی و گذشت و

 

همچنین اعتماد در خانواده تاکید شده است. در خانواده ها ارزش ها شکل گرفته و پرورانده می شوند تا با تربیت یک فرزند خوب جامعه به شکل خوبی پیشرفت کرده و ضمن کسب موفقیت در اجتماع، ضامن سلامت روانی جامعه باشد بنابراین خانواده ها می بایستی در خودشان مشکلی نداشته باشند تا بتوانند به دور از ناهنجاریها و مشکلات فرزندانی خوب را تحویل جامعه بدهند.

 

نکاتی در باب اعتماد سازی

یکی از نکاتی که باید در خانواده رعایت شود بحث اعتماد سازی است. اعتماد بین تک تک افراد خانواده بایستی نهادینه شود زیرا اگر این اعتماد نباشد همدلی نبوده و اگر همدلی نباشد اعضای خانواده که مانند حلقه زنجیر به هم متصل هستند از هم جدا شده و دیگر نمی توان به آنان یک خانواده گفت این اتفاق باعث می شود ابتدایی ترین نهاد تربیتی کار خود را به درستی انجام نداده و فرزندانی خوب را تحویل جامعه ندهد بنابراین جامعه از هم گسیخته شده و ناهنجاری در آن افزایش می یابد. اما چگونه می توان بحث اعتماد سازی را در خانواده پیاده کرد؟!

 

صداقت را می توان پایه این اعتماد سازی دانست

اگر صداقت در خانواده حکم فرما باشد هیچگاه بی اعتمادی و شک در خانواده جایی ندارد بنا براین باید در تمامی مسائل صادق باشیم. در گام بعدی احترام به ارزش ها و تبادل نظرات در محیطی آرام می باشد همه اعضای خانواده باید به یک چشم دیده شوند البته جایگاه والدین جایگاهی خاص است که نمی توان آن را نادیده گرفت. اهداف در خانواده باید مشخص باشد و باید هرکس شخصیت و جایگاه خود در خانواده را دانسته و برای حفظ آن تلاش کند بنابراین اعتماد سازی در خانواده به معنای داشتن خانواده ای خوب و سپس جامعه ای به دور از تنش می باشد.

 

شماره های تماس 01

 

چگونه دوباره اعتماد سازی رو بسازم؟

پاسخ

بسیاری از کارشناسان براین باورند که اعتماد یکی از مهمترین عوامل در ایجاد محیط کاری یکپارچه، هم افزا و اثربخش به شمار می آید.

 

سازمانهایی که میان کارکنان آنان اعتماد وجود دارد معمولا سازمانهایی موفق هستند در غیر این صورت غالبا موفق نخواهند بود.

 

لذا مدیریت اکثر مواقع این سوال را مطرح می کنند «چطور می توان در محیط کار اعتماد به وجود آورد و چگونه می شود از بی اعتمادی جلوگیری کرد».

 

اعتمادسازی همیشه از رده عالی سازمان شروع می شود. صداقت و اعتمادسازی درونی به شرطی به وجود می آید که مدیران عالی سازمان سرمشق و الگو دیگران باشند و با ایجاد مصادیق، آن الگوها را در واحدها و ادارات عملی سازند.

 

پنج روش برای اعتمادسازی در گروهها و همچنین پنج رویه فوری برای بی اعتمادی به رهبران سازمان پیشنهاد می شود. اما ابتدا می پردازیم به اینکه چطور اعتمادسازی کنیم.

 

۱ – صداقت را پایه گذاری و حفظ کنید: صداقت سنگ زیربنای اعتماد در سازمان است. صداقت باید از رده عالی سازمان شروع شده و تا رده های پایین سازمان ادامه یابد. این یعنی اینکه در بین سایر موارد، همیشه باید حقیقت را بگویید و به قولتان پایبند باشید. مهم نیست این کار چقدر دشوار است. بلکه اگر افراد صداقت داشته باشند اعتقاد به سازمان به وجود می آید.

۲ – دیدگاه و ارزشها را تبادل کنید: ارتباط مهم است چون شاهرگ کسب اطلاعات و دسترسی به حقایق است. تبادل دیدگاه سازمانی مدیریت را قادر می سازد تا بگوید به کجا می رویم و با ربط دادن به ارزشها، بتوان روشهای رسیدن به آن پایه گذاری کرد.

۳ – همه کارکنان را به یک چشم ببینید: وقتی کلیه کارکنان اعم از کارکنان جدیدالاستخدام، موقت، پاره وقت و یا کارکنانی که دارای حقوق پایینی هستند احساس کنند به عنوان عضوی از گروههای کاری برای سازمان اهمیت دارند آنگاه اعتماد به وجود می آید. اعتمادسازی با گوشه گیری مدیریت و دوری از کارکنان به دست نمی آید، بلکه ازطریق تماس و ملاقات مدیریت با کارکنان شکل می گیرد. به دنبال آن مدیریت باید از نظرات و دیدگاههای کارکنان آگاهی یابد (برای آنها اهمیت و اعتبار قائل شود). مدیر باید نام کارکنان و اعضای خانواده آنها را بداند و با همه کارکنان رفتاری محترمانه داشته باشد.

۴ – به جای اهداف فردی، بر اهداف مشترک متمرکز باشد: وقتی کارکنان احساس کنند از طریق فعالیت گروهی و با همکاری یکدیگر به جای مجموعه ای از اهداف فردی به دیدگاه مشترک می رسند اعتماد به وجود می آید. این امر لازمه کارگروهی است. گروه وقتی می تواند به کار ادامه دهد که اعضایش به یکدیگر اعتماد داشته باشند.

۵ – اگر کاری درست است آن را انجام بدهید و به خطرات فردی توجه نکنید: همه ما به نوعی ازطریق حس ششم می‌دانیم در هر شرایطی تقریبا چه چیزی درست است. اگر از این حس پیروی کنیم و هر نوع پیامدهای فردی را نادیده بگیریم همیشه مورداحترام اطرافیان قرار می گیریم. از این احترام می توان اعتماد به دست آورد.

موارد پیش گفته جنبه مثبت اعتمادسازی بود. اما راجع به جنبه منفی بی اعتمادی چه می توان گفت؟ لذا در ذیل پنج روش سریع در ایجاد بی اعتمادی در همکاران شرح داده می شود:

۱ – حرف و عمل شما یکی نباشد: هیچ چیزی مانند دمدمی مزاجی و تناقض میان حرف و عمل افراد را سردرگم نمی کند. اگر سردرگمی ناشی از تناقض مستمر باشد یقین بدانید اعتماد قربانی می شود.

۲ – به دنبال منافع فردی باشید نه منافع مشترک: دریک محیط کارگروهی اگر فردی فقط به دنبال منافع فردی باشد بیدرنگ احترام و اعتمادش نزد دیگران از بین می رود.

۳ – خودداری از تبادل اطلاعات (حبس اطلاعات): وقتی مجاری ارتباط مسدود باشد، بروز شایعات در رده های بالا و پایین سازمان شروع می شود. لذا اطلاعات غلط جای اطلاعات درست را می گیرد. انکار و تکذیب مطالب رواج می یابد. اطلاعات درست با تأخیر زیاد و گاهی هرگز دراختیار کارکنان قرار نمی گیرد. لذا اعتماد ازبین می رود.

۴ – دروغ یا نصف حقیقت را بگویید: عدم صداقت سریعترین راه نابودی کل اعتماد است. افراد ممکن است دروغی را یک بار یا حتی دوبار باور کنند اما این ضرب المثل قدیمی می گوید: «بالاخره دروغگو دستش رو می شود».

۵ – ذهن بسته داشته باشید: نسبت به عقاید و نظرات دیگران بی اعتنا باشید و فضایی به وجود آورید که این گونه باشد «من می خواهم همه کارها طبق نظرم انجام شود یا همین که هست». قطعا چنین فضایی موجب قطع ارتباطات و درنهایت بی اعتمادی می شود.

 

نتیجه گیری

وقتی نگاهی به سازمانهای کاملا موفق در گذشته و حال می اندازیم می بینیم رهبران آن سازمانها به اصول پنجگانه اعتمادسازی توجه داشته و به آن عمل کرده اند.

نگاهی به سرداران مشهور نظامی در طول تاریخ و همچنین رهبران سیاسی واقعا محبوب و رهبران بزرگ و شایسته در حوزه صنعت می بینیم همه این رهبران بزرگ میان رؤسا، همکاران و مرئوسان خود اعتماد به وجود آورده اند و با اعتمادسازی برای خود، هم پیمانان و شرکتهایشان موفقیت و افتخار کسب کرده اند.

در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

 

با یه پسر دوست بودم و خانواده ام متوجه شدند و اعتمادشان کامل از بین رفت

من با یه پسر دوست بودم و خانواده ام متوجه شدند و اعتمادشان کامل از بین رفت من چگونه باید دوباره اعتماد انها را جلب کنم.

 

پاسخ

 

مسئله ارتباط والدین و فرزندان جزو آن دسته از نکاتی است که همیشه به صورت تک بعدی بررسی شده بدین معنی که روحیات و مشکلات و ویژگی‌های فرزندان را شخم زده‌ایم و از این طریق راهکارهایی را به والدین برای برقراری ارتباط صحیح‌تر نشان داده‌ایم.

اما براساس رویه جدید، این بار می خواهیم والدین را در خال هدف قرار داده و با تفکیک و توضیح روحیات و شرایط آنها راهی به شما نشان دهیم که بهترین و نزدیک ترین باشد.

 

در ابتدا باید چند اصل و نکته را جدا از این که والدین ما در چه گروه و دسته و متعلق به چه شرایط روحی و فکری هستند بپذیریم:

 

عمده‌ ترین علت عدم رضایت ما از والدین و احساس فاصله زیاد بین خودمان و آنها، مقایسه‌ای است که به صورت ناخودآگاه و بعضاً آگاهانه انجام می‌دهیم و در این قیاس، والدین خود را با الگوی ایده آلی که غالباً حاصل ترکیب رفتارهای مورد پسند ما است مقایسه می‌کنیم. یادمان باشد هیچ انسانی، چه در موقعیت فرزندی و چه والدی، کامل نیست بلکه ترکیبی است از رفتارهای مثبت و منفی و هنر آن است که انسان‌ها را آنگونه که هستند بپذیریم و دوست داشته باشیم.

 

یادمان باشد که پدران و مادران ما فرزندان دیروز بوده‌اند و ما نیز پدران و مادران فرزندانی خواهیم بود و این چرخه تا همیشه ادامه دارد.

 

حل معقول مسائل زمانی حاصل می‌شود که احساس رضایت دو طرفه را به دنبال داشته باشد. یعنی هم ما و هم والدینمان به آرامش و تعادل نسبی برسیم.

 

رفتار والدین ما تابعی از طبیعت اطراف ماست و اثرگذارترین و مفید‌ترین تغییرات در هر پدیده طبیعت (منجمله رفتار والدین) زمانی حاصل می‌شود که تغییر از نگاه ما و از رفتار ما آغاز شود.

 

به عبارتی با تغییر در رفتار خودمان، آنها را به بازخورد مطلوب واداریم.

 

و آخرین و مهم‌ترین نکته آن که هر کس به اندازه زحمت و محبتی که برایمان می‌کشد شایسته و سزاوار قدردانی، ستایش و احترام است و لذا پدر و مادر ستودنی‌ترین عناصر زندگی ما هستند که احترام در مقابل آنها فضایی نامحدود دارد.

 

و اما تفاوت‌های رفتاری والدین: والدین همه چیز‌دان، والدین منظم، والدین سلطه‌گر، والدین پرخاشگر، والدین ساکت و کم حرف.

 

والدین همه چیز دان

این‌گونه شخصیت‌ها در همه زمینه‌ها متخصص هستند، در هر موضوعی ابراز عقیده کرده و حتی در صورت اشتباه، آن را قبول ندارند.

 

در رویارویی با این گونه والدین بهتر است که شما برای پرسیدن و گرفتن نظر پیش قدم شوید و اجازه دهید که این نیاز در مورد موضوع دلخواه و انتخابی شما ارضا شود.

 

چنانچه با نظر اشتباهی روبه رو شدید، بهتر آن است که آن لحظه سکوت کرده و از تذکر دادن فوری اجتناب کنید. کمی بعدتر پیش آمده، از او بخواهید بیشتر فکر کند و مسئله را اینگونه مطرح کنید:

 

نظرات شما همیشه برای من کمک بزرگی است. راستی اگر مسئله اینطوری نبود – همان راهنمایی اشتباهی که خود والد انجام داده – و این گونه بود – نظری که صحیح‌تر و بهتر است – چه کار کنم؟

 

چنانچه بعد از این صحبت دیگر هیچ نگویید و مجال تفکر را به آنها دهید، این عمل سبب می‌شود که بعضاً به اشتباه خود پی‌برده و نظر درست شما را مجدداً به عنوان نظر و راهنمایی خود مطرح کنند. مهم این است که آنچه می خواسته‌اید انجام شده و به آن رسیده‌اید.

 

والدین منظم

این اشخاص به طرز آشکاری دقیق و حسابگرند. منطقی حرف زدن را دوست دارند. واقعیات را به طور ملموسی درک کرده و از خیال بافی و بی‌خیالی به دورند.

 

محیط اطرافشان تمیز و منظم است و شما در حیطه نظارتی آنها چاره‌ای جز تبعیت از نظم ندارید.

 

در مقابل این‌گونه والدین و برای فرار از جبر نظم افراطی سعی کنید که ظاهر رفتاری و محیطی خود را نزدیک به سلیقه آنها نشان دهید. با آنها منطقی صحبت کنید و به گونه‌ای رفتار نکنید که احساس کنند نسبت به مسائل اطراف خود بی‌خیال هستید.

 

حتی اگر واقعاً چنین است، اتاق و محیط اطراف شخصی خودتان را در حد معقول و نه افراطی از نظم نگاه دارید.

 

این در واقع مثل یک بازی پازل، هنر قرار دادن تکه‌ها در جای درستی است که به نتیجه درست منتهی می‌شود و شما این هوش و قابلیت را دارید، فقط کافی است بخواهید که این کار انجام شود.

 

در مورد بخش افراطی رفتار آنها در زمان های مناسب و بدور از هر گونه تنش و بی حرمتی و با اعمال فضای منطقی به گفتگو و صحبت بنشینید.

 

یادتان باشد لجبازی تنها نکته ای است که هرگز شما را به مقصد نمی‌رساند. در شماره‌های بعد سعی می‌کنیم بیشتر با روحیات کسانی آشنا شویم که بی‌شک دوستمان دارند و دوستشان داریم.

 

والدین سلطه‌گر

این اشخاص تفکران خود را با زور و اجبار به دیگران القا کرده و با آ نها و درگیر بحث و جدل می‌شوند. در مقابل این والدین باید با آرامش و اعتماد به نفس صحبت کنیم و بدانیم که نفس حرف زدن مهم نیست.

 

بلکه مهم آنست که بتوانیم منظور خودمان را به درستی بفهمانیم. استفاده از واژگان درست و اعتماد به نفس برگه برنده ما در برخورد با ایندسته از والدین است.

 

بهتر است که در شروع صحبت آنها را با نام پدر، مادر؛ مخاطب قرار دهیم و سپس در کمال آرامش موضوع و خواسته خود را مطرح کنیم.

 

در صورت عصبانیت و بحث سکوت کرده و مجدداً در شرایطی مناسب‌تر موضوع را مطرح کنیم و خود را هرگز به صورت یک آدم بی‌خیال و بی‌توجه نشان ندهیم.

 

والدین پرخاشگر

این دسته از آدم‌ها پیروز شدن در نزاع‌ها را دوست دارند و دیگران با تندی وادار به قبول خواسته‌های خود می‌کنند. والدینی که با کوچکترین حرفی به شدت عصبانی شده، فریاد می‌زنند ولی این حالت در آنها خیلی زود فروکش می‌کند، در واقع با داد زدن نوعی انرژی منفی را از درون خود تخلیه می‌کنند و از اینرو سکوت و آرامش شما و تواضع‌تان در برابر این حالات، مدت زمان این تخلیه را کوتاه کرده و باعث می‌شود که فضا زودتر به حالت عادی باز گردد.

 

در صورتیکه ایستادگی و بحث کردن شما باعث می‌شود که دایره عصبانیت از حال به گذشته کشیده شده و مسئله دلخواه شما بی‌نتیجه بماند.

 

فقط سکوت کنید بعد از آرام شدن شرایط، مودبانه از اینکه آنها را عصبانی کرده‌اید عذرخواهی کنید، حتی اگر مقصر نبوده‌اید، و در مورد موضوع مورد نظرتان مجدداً صبحت کنید.

 

شاید راهکارهای زیر به برقراری سریعتر آرامش در فضای گفتگوی شما کمک کند:

 

در مواجهه با بی‌منطقی رفتار والدین صحیت به مراتب کار گشاتر از خصومت است.

در هنگام دعوا از واژگان بد استفاده نکرده و تن صدای خود را بالا نبرید.

در مقابل اینگونه والدین و در این شرایط محکم نشسته، پا روی پا نیاندازید و با چیزی بازی نکنید.

هرگز با والدین خود قهمر به معنای ترک کلام نکنید، حتی اگر آنها با شما صحبت نکردند.

با محکم بستن در، ترک محل و …. نشان می‌دهید که قصد اصلاح رفتار والدین را دارید که این امکانپذیر نبوده و به ضرر شما است.

منبع :اعتماد سازی در خانواده- مرکز مشاوره