سلام.دختری20ساله هستم که یک سال و نیمه باپسری 21ساله رابطه دارم که بشدت علاقه مندهم بودیم.اون برای اثبات خودش و قصدش باپدرش اومد پیش پدر و خانواده من ودرمورومون صحبت کردن وقرارشد که ایشون سرکاربرن وتاجایی که بتونه استقلال مالی پیدا کنه ازمن دورباشه وبعد عقدکنیم.بعدازاین ماجرا مابازهم باهم رابطه داشتیم تااینکه ایشون گفتن که مادیگه به نوعی نشون کرده شدیم وهمه فامیل میدونن که دیگه ماباخواهیم بود پس چرا رابطه برقرارنکنیم و طوری که من خودمو واست ثابت کردم توهم عشقتو ثابت کنیم.(من قبل از ایشون حتی باپسرنامحرم دست هم نداده بودم وعلاقه ای به رابطه قبل ازدواج نداشتم چون بجز حجابم همه چیزم شدیدا مذهبیه)من هم قبول کردم و رابطه رو انجام دادیم ومن به طور کامل از دختربودن خارج شدم.بعدازین این جریان ایشون بازهم گفتن گه علاقشون به من چندین برابرشده…همچیز عالی بود تا اینکه الان6ماه از اون شب میگذره اما ایشون میلی به کارکردن نداره که بخوادپول جمع کنه واسه اینکه رسمی بشیم و اندکی هم دچار کسالت شدن اماقبل از کسالت هم میل چندانی ب کارکردن نداشتن…دوماه هست که حس میکنم سرد شده و بی توجه!هرچی هم بهش میگم که تو سردشدی و…میگه انقدر غر نزن.کلا شخص دیگه ای شده همش حس میکنم که میخواد من نباشم چون موقع دعوا سریع میگه برو اصلا پیام نده و همه چیز رو بینمون تموم کن(درضمن ایشون مشکل عصبی دارن و بشدت بددهن هستن).الان نمیدونم چیکارکنم به حدی افسردگی گرفتم که میلی به دانشگاه رفتن هم ندارم بااینکه خودم روانشناسی میخونم اما حس میکنم درمانده شدم چون مشکل خانوادگی هم دارم واقعا نمیتونم این همه دردو تحمل کنم…و اینکه ب حد مرگ عاشق ایشون هستم اگرمیشه راهنماییم کنید که من چیکارمیتونم انجام بدم.(اینم بگم که خودم بشدت پشیمونم از رابطه جنسیم چون الان دیگ جزموندن چاره ای ندارم حتی اگر عشقم ازبین بره…)لطفا کمکم کنید افسردگیم خیلی حاد شده

پاسخ های عمومی
- ۲ ۰
- ۰ نظر
سلام
من خیلی کوتاه جواب شما رو میدم.امیدوارم بهونه نیارید و خودتون رو گول نزنید.
تنهاخانواده خوب داشتن ملاک نیست و شما باید با خود شخص تفاهم داشته باشید.متأسفانه اصلا شما تفاهمی با هم ندارید و همین الآن باید رابطه رو قطع کنید.