چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۰۳

آرشیو فروردین ماه 1398

مشاوره خانواده

رابطه بعد از ازدواج

۱,۴۴۵ بازديد

با سلام خدمت شما دوست عزیز

در اول بهتر است به این موضوع دقت بیشتری کنید که اینکه رابطه دوستی تفاوتی با رابطه بعد از ازدواج نداشته باشد ممکن است باعث شود آسیب های زیادی به شما وارد شود چه جسمی و چه عاطفی بهتر است بین این دو رابطه تفاوت بگذارید .اما از این نظر که ایشان بخاطر چاق شدن شما شما را تحقیر می کنند ممکن است بخواهند با این رفتار باعث شوند که شما مسیر بهتری را انتخاب کنید یعنی تلاش بیشتری برای لاغر شدن انجام بدهید که البته در اینکه ایشان مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اند شکدی نیست چون ممکن است از نظر روحی به شما آسیب وارد کنند اما نکته ای که بهتر است به آن دقت بیشتری شود این موضوع است که ظاهر برای ایشان به چه میزان اهمیت دارد چون شما بعد از ازدواج به علت تغییرات هرمونی و حتی آوردن فرزند ممکن است در اندامتان تغییراتی ایجاد شود که شاید برای خودتان نیز خوشایند نباشد آیا اینگونه موضوعات می تواند باعث شود که در روند زندگیتان مشکلاتی ایجاد شود بهتر است در احترام و به صورت جدی با ایشان در مورد اینگونه مسائل صحبت شود. دقت کنید که خواستگاری ایشان از شما به تنهایی کفایت نمی کند و بهتر است در صورت تصمیم جدی برای ازدواج این موضوع را رسمی کنید تا یکنواختی ایجاد نشود چون اینکه شما در رابطه دوستی مانند ازدواج رفتار می کنید بسیاری از جذابیت های ازدواج و اشتیاق را از بین می برد و باعث وابستگی افراطی خودتان به ایشان می شود که حتی در شرایط بحرانی و اینکه آگاهی داشته باشید این رابطه مفید نمی باشد حاضر به ترک آن نشوید.

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
02122354783

شاد باشید

وابستگی زیاد

۱,۴۴۵ بازديد

با سلام خدمت شما دوست عزیز

احساسات شما در زمان فعلی قابل درک است اما دقت کنید که بهتر بود از رابطه جنسی که می تواند باعث وابستگی بیشتر در یک رابطه شود و آینده فرد یعنی همان دختر را به خطر بیندازد با توجه به شرایط خانوادگی خود ، خوداری می کردید . میزان رابطه شما اگر رابطه کامل داشته اید ممکن است ایشان کامل پرده خود را از دست داده باشند چون کمی آسیب به پرده عموما معنی مشخصی ندارد بهتر است در مورد این موضوع اول به صورت حضوری به متخصص زنان مراجعه داشته باشید . اما در مورد وصیت پدرتان اینکه آیا اگر به وصیت ایشان عمل نکنید باعث عذاب ایشان در قبر خواهد شد تا جای که بنده اطلاع دارم هر فردی تنها به خاطر اعمال خود از سمت خداوند مورد سوال و جواب قرار می گیرد اما در این مسیر نیز بهتر است برای آسودگی خودتان با یک متخصص دینی صحبت کنید تا جزییات لازم در این زمینه را به دست آورید و بهتر بتوانید تصمیم گیری کنید. بهتر است بعد از اطمینان از این دو مورد به صورت جدی تر با خانواده خود صحبت کنید و دلایل مخالفت آنها را بشنوید و صحبت های فرد متخصص دینی را نیز با آنها در میان بگذارید و بعد تصمیم گیری کنید . در صورت تصمیم به جدایی این کاملا قابل درک است که احساسات دختر عمه شما ممکن است لطمه ببیند و بهتر است سعی کنید در کنار متخصص روانشناس این موضوع را با ایشان بیان کنید تا در این مسیر به ایشان نیز کمک شود تا بتوانند با این اتفاق کنار آیند. چون واکنش های افراد بسته به سبک شخصیتی انها در اینگونه موارد متفاوت می باشد.

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

02122354783

شاد باشید

 

دوران نوجوانی

۱,۴۳۶ بازديد

با سلام خدمت شما دوست عزیز

سوال شما به صورت کلی بیان شده است برای بررسی دقیق نیاز به دانستن سن شما و جزئیات این مشغولیت های ذهنی و همچنین مدت زمان آن می باشد. دقت کنید که اینگونه مشغولیت ها اگر در سن نوجوانی قرار دارید عموما برای همه اتفاق می افتد و فرد احساس می کند در مرکز توجه قرار دارد و دائم در حال چک کردن قیافه و رفتارهای خود می باشد تا بتواند به هویت اصلی خود دست یابد در صورتی که حتی در دوران نوجوانی این روند به صورتی باشد که بر عملکرد فرد تاثیر گذارد بهتر است به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید . اما اگر در دوران نوجوانی نمی باشد بهتر است دقت کنید که این رفتارها از چه زمانی شروع شده است گاهی افراد به دلیل کاهش اعتماد به نفس و یا حتی افسردگی و شاید افکار  وسواسی  شروع به کنکاش رفتارهای خود به صورت افراطی می کنند بهتر است برای بررسی دقیق به صورت حضوری به روانشناس مراجعه داشته باشید تا بررسی دقیق در این زمینه انجام گیرد.

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

02122354783

شاد باشید

نگرانی ها و دلهره ها در زمان ازدواج

۱,۴۲۲ بازديد

با سلام خدمت شما دوست عزیز

دوست عزیز عموما اینگونه نگرانی ها و دلهره ها در زمان ازدواج وجود دارد اما این دودلی شما اگر به اندازه ای می باشد که باعث شده است مقدار زیادی از گرایش به ازدواج را از دست بدهید بهتر است برای بررسی دقیق این موضوع و پیدا کردن این نگرانی ها و دودلی به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید تا دلیل اصلی این مشکل شناسایی شود و در این روند به شما کمک شود.

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

02122354783

شاد باشید

سردرگمی درازدواج

۱,۴۴۲ بازديد

با سلام خدمت شما دوست عزیز

ببینید دوست عزیز این موضوعی نیست که با ازدواج شما برطرف شود و ممکن است این شک ایشان همیشه در روابط شما حتی در ازدواج مشکل ایجاد کند . بهتر است اول ایشان تصمیم نهایی خود را بگیرند و شما نسبت به تصمیم ایشان واکنش نشان بدهید دقت کنید که ایشان به صراحت موضوع را اعلام می کنند بهتر است در آرامش و احترام با ایشان صحبت کنید و بخواهید که تصمیم نهایی خود را بگیرند . بهتر است به خاطر این سردرگمی به صورت حضوری با روانشناس برای بررسی کامل مراجعه کنید تا همه جوانب مورد بررسی قرار گیرد.

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

02122354783

شاد باشید

بررسی اعتیاد جنسی و معتادان به رابطه جنسی

۱,۴۱۳ بازديد

بررسی اعتیاد جنسی و معتادان به رابطه جنسی

این باور عمومی در بین افراد وجود دارد که در بین تمامی برنامه های ۱۲ مرحله ای مربوط به ترک اعتیاد، ترک اعتیاد جنسی سخت ترین مورد می باشد.

علاوه بر اینکه این مفهوم اعتیاد جنسی یک مورد “سرگرم کننده” می باشد، سطح ناراحتی ایجاد شده در افرادی که چنین دردی را تجربه می کنند هم قابل توجه می باشد.

برای اعضای گروههای در حال بهبود از اعتیاد جنسی، عدم توانایی برای داشتن هوشیاری و اعتدال جنسی در یک دوره مستمر، یک مورد رایجی می باشد و این امر منجر به ناراحتی و ناامیدی این افراد می شود.

قبل از درمان یافتن، رابطه جنسی تنها منبع ایمنی، لذت، آرامش، و مقبولیت فرد معتاد می باشد. این رابطه منجر به تحریک شدن فرد برای ارتباط برقرار کردن می شود.

این رابطه منجر به بهبود یافتن از تنهایی، بیهودگی و افسردگی می شود. اعتیاد جنسی به عنوان غذای ذهن ورزشکار در نظر گرفته می شود: این یک خراشی است که همواره به خارانیدن نیاز دارد. با این وجود، این خاراندن منجر به زخمی شدن فرد می شود و هیچ وقت منجر به تسکین خارش نمی شود.

تعداد افرادی که به درمان یا یک برنامه ۱۲ مرحله ای مراجعه می کنند، کاملا محدود می باشد.

اکثر افراد دارای وسواس جنسی در انزوا زندگی می کنند و تحت تاثیر احساسات خجالت زدگی قرار دارند. تقریبا ۱۰۰ درصد از افرادی که برای مشاوره اولیه به من (به عنوان یک پزشک متخصص) مراجعه کرده اند

– چه به دلیل استفاده وسواسی از فاحشه ها، سکس تلفنی، یک  فتیش، پوشیدن لباس جنس مخالف یا مازوخیستی (آزار طلبی) که با داشتن نقش مسلط برای زن مخالفت می کند

– بر این باور هستند که در گفتن داستانشان به من، دچار خجالت زدگی می شوند؛ همچنین آنها به دلیل اینکه بالاخره توانسته اند اقدامات وسواسی مخفی، خجالت آور و جنسی خودشان که منجر به حبس آنها می شود را به یک فرد دیگری بگویند، یک نوع احساس آزادی را تجربه می کنند.

زندگی معتادان جنسی به تدریج محدود تر می شود. آزادی خود فرد دچار نقص و زیان می شود. انرژی های فرد تمام می شوند. افراد درنده خو به تجربیات جنسی خاصی نیاز دارند که منجر به صرف زمان نامشخصی در دنیای اعتیاد خودشان می شود.

این وسواس به صورت سرسختانه ای منجر به تحمیل هزینه های بیشتر و بیشتر می شود. دوستان فرد از وی دور می شوند. سرگرمی ها و تفریحاتی که در گذشته لذت بخش بوده اند، جذابیت کمتری برای فرد ایجاد می کنند. امنیت مالی فرد از بین می رود و وی هر ساله هزاران دلار را صرف رابطه جنسی می کند.

همچنین فرد یک ترس همیشگی نسبت به کشف شدن دارد. رابطه های موجود با همسران از بین می رود. رابطه جنسی صمیمی با یک همسر کمرنگ می شود و در مقابل، تمایل وی برای اصرار داشتن بر روی آزادی در یک دنیای تاریک و گمراه کننده وسواس جنسی افزایش می یابد.

معتاد جنسی چیست؟

البته اعتیاد به رابطه جنسی، هیچ ربطی به رابطه جنسی ندارد. هر نوع رابطه جنسی یا انحرافات ظاهری، به معنای قرار گرفتن خارج از شرایط روانشناختی نرمال و در یک زمینه ناهوشیار نمی باشد.

آن چیزی که اعتیاد جنسی را از سایر اعتیادها جدا می کند و آن را به یک مورد پایدار و همیشگی تبدیل می کند، عبارت از این است که موضوع رابطه جنسی، مربوط به درونی ترین تمایلات و ترسهای ما، احساس خودمان نسبت به خودمان و هویت اصلی خود ما می باشد.

در حالیکه تعریف اعتیاد به رابطه جنسی مشابه با سایر اعتیاد ها می باشد – عدم توانایی مکرر برای کنترل رفتار و ادامه دادن به رفتار با وجود افزایش پیامدهای مضر -، ولی وسواس جنسی نسبت به سایر اعتیادها متفاوت می باشد، به نحوی که رابطه جنسی شامل درونی ترین تمایلات، ترس ها و اختلافات ما می باشد.

اعتیاد جنسی یک تایید نمادین از روابط بدعملکردی غیرهوشیارانه نسبت به خود ما و سایر افراد می باشد که به صورت عمیقی در ما ایجاد شده است. این مورد شامل فرآیند توسعه انحرافی می باشد که در نتیجه عدم بهره مندی از سرپرستی مناسب صورت می گیرد.

درمان اعتیاد جنسی

روش های درمانی که در حال حاضر در دسترس هستند می توانند شامل موارد زیر باشند:

  • مشارکت در یک برنامه ۱۲ مرحله ای؛
  • مراجعه به کلینیک های مربوط به بیماران سرپایی؛
  • مشغول شدن به بیزاری درمانی؛ یا
  • استفاده از داروها برای مقابله با تمایل جنسی بیش از حد.

برای کنترل کردن بیماران و سرکوب کردن غریزه برای یک دوره زمانی ، روش درمان شناختی – رفتاری مورد استفاده قرار گرفته می شود.

معمولا معتادان یک سری بدعملکردی هایی را در روابط مادر – فرزند دارند. یک مادر غیر همدل، روان رنجور، افسرده یا الکلی، تحمل کمتری در برابر استرس و ناکامی های کودک خودش دارد.

وی قادر به همدلی کردن، توجه کردن، تربیت کردن و حمایت از کودک خودش نمی باشد و این امر منجر به آسیب دیدن سلامتی کودک می شود. در نتیجه این افراد در مراحل بعدی زندگی خودشان دچار اضطراب جدایی، ترس از ترک شدن  و ترس خود آسیب زنی می شوند.

این اضطراب باعث می شود که فرد معتاد، به یک حالت دائمی در شهوانی شدن ، فانتزی داشتن در هنگام تجربه ایمنی، تامین و کاهش اضطراب و همچنین کاهش تمایل غیرهوشیارانه برای شناخته نشدن و ناشناس ماندن دست پیدا کند، و هچنان روابط مهمی با مادر خودش داشته باشد.

نکته امیدوار کننده ای که وجود دارد عبارت از این است که وی شخصی را که سرپرستی و تربیت وی را برای یک دوره طولانی مدت برعهده می گیرد را به صورت یک شخص ایده آل در نظر می گیرد. این رهیافت یک رهیافت محکوم به شکست می باشد.

شخص دیگر ناگزیر است که با فانتزی های فرد معتاد مقابله کند. این وضعیت در نهایت به ناکامی، تنهایی و دلشکستگی منجر می شود.

از طرف دیگر، یک مادر می تواند بیش از حد فضول و مواظب باشد. وی می تواند به صورت ناخودآگاه گمراه کننده باشد و شاید از کودک به عنوان جایگزینی برای شوهر عاطفی که در دسترس نمی باشد، استفاده کند.

کودک عدم توانایی مادر را برای نگه داشتن مرز های مناسب در مورد اغوا کنندگی و سرخوردگی قابل توجه درک می کند. در مراحل بعدی زندگی، فرد معتاد در یک وضعیت فزون خواهی جنسی قرار می گیرد و با مشکلات مربوط به تعیین مرز مواجه خواهد شد. روابط نامشروع جنسی واقعی به عنوان نتیجه این کار رشد خواهد کرد.

سرخوردگی مربوط به تجربه نکردن مرز های والدینی مناسب، در مراحل بعدی زندگی احساس خواهد شد و فرد معتاد به صورت غیرهوشیارانه این عقیده را خواهد داشت که در مورد رابطه جنسی، رفتار مناسبی با وی صورت نمی گیرد، هر چند که وی ممکن است بر روی سایر بخش های زندگی کنترل درستی داشته باشد و مورد پذیرش بقیه افراد قرار بگیرد.

تمامی افراد معتاد، محرومیت از نیازهای عمیق و حیاتی را در دوران کودکی تجربه کرده اند. افراد معتاد به صورت کلی، آسیب هایی را در مورد روابط مادر

– نوزاد و همچنین سایر روابط تجربه می کنند. محرومیت از نیازهای عاطفی در مراحل اولیه زندگی، منجر به ایجاد اضطراب میان فردی شدیدی می شود. فرد در مراحل بعدی زندگی خودش و در تمامی رابطه های جنسی خودش، احساس اضطراب خواهد کرد.

فرد معتاد به رابطه جنسی، در مورد اینکه نتواند نیازهای خودش را از افراد واقعی تامین کند، دچار اضطراب می شود.

تلاش های شدید و ناامید کننده وی برای تامین نیاز های کودکی تامین نشده، در نهایت منجر به سرخوردگی وی می شود. به همین دلیل وی دوباره به فانتزی های جنسی خودش بر می گردد و تلاش می کند تا اضطراب خودش در مورد ارتباط و رابطه جنسی را کاهش بدهد و به یک احساس خود – اثباتی دست پیدا کند.

برای یک فرد معتاد، رابطه جنسی به اولویت اصلی وی و تاییدیه ای برای احساس وی نسبت به خودش تبدیل می شود.

در هنگام مشغول شدن به رابطه جنسی، مشغول شدن به یک کار دیگر یا از طریق مشغول شدن در اینترنت در یک مدت زمان نامشخص ، احساسات مربوط به پست بودن، نابسندگی، و بی ارزش بودن به صورت قابل توجهی کاهش پیدا می کند.

با این وجود، استفاده از رابطه جنسی برای تامین نیاز های خود و برای تایید و اعتباریابی، منجر به پیشگیری از کاربرد آن برای تامین نیاز های مربوط به رابطه جنسی می شود.

افرادی که چنین خودآزارگری دارند، سایر افراد را به عنوان انتقال دهنده های رضایت مورد نیاز و ناامید کننده در نظر می گیرند که بخش های جدا شده از خود را به هم متصل می کنند

– نه به عنوان افراد سالمی که احساسات، خواسته ها و نیازهای خودشان را دارند. این خودآزارگری باعث می شود که افراد معتاد نتوانند در روابط دو طرفه و متقابل موجود در زندگی واقعی به رضایت مناسبی دست پیدا کنند.

جنسی کردن به عنوان اکسیر جادویی اسفاده می شود که نیازهای فرد را بدون بحث کردن در مورد نقاط قوت و ضعف رابطه صمیمی و جنسی تامین می کند.

مطالعات موردی مربوط به اعتیاد جنسی

یکی از درمانجوهای من، که یک فرد مجرد و جذاب ۴۸ ساله می باشد، در حال خاتمه دادن به یک رابطه دیگری است. وی بعد از چند سال زندگی در یک محیط آزار دهنده در دوران کودکی خودش، وارد دنیای فانتزی خودش شد و از خودارضائی به عنوان روشی برای آرامش و محافظت از خودش استفاده کرد.

“زمانی که من بچه بودم، من از طریق زنان زیبا در مجله ها مور آزار و اذیت قرار می گرفتم. زمانی که توانایی قرار ملاقات گذاشتن را پیدا کردم، با زنان مختلفی رابطه داشتم.

در دوره بزرگسالی، من مطلع هستم که یک ناراحتی و نگرانی در من وجود دارد که توانایی مقابله با آن را ندارم. به منظور غلبه بر این موارد، من به صورت مرتب با زنانی که مجذوب من می شدند، رابطه برقرار می کردم و این امر منجر به آرامتر شدن من و تامین نیازهایم می شد.

من به نمایشگاه های رقص می رفتم و زنان فاحشه را می دیدم. ساعت های زیادی در خیابان رانندگی می کردم تا یک زنی را در پیاده رو پیدا کنم که در داخل ماشین، یک رابطه جنسی زبانی با من داشته باشد. در یکی از شب ها، با یک مردی که لباس زنانه می پوشید (ترنسوستایت[۱]) رابطه جنسی داشتم. بعد از آن اتفاق، در طول مسیر خودم تا خانه خودم، گریه کردم”.

وی با یک دختری ملاقات داشته بود که به عنوان یک “مورد کامل – رستگاری من، رهایی من” او را انتخاب کرده بود. وی مشغول رابطه با وی بود، ولی بلافاصله علاقمندی خودش به رابطه جنسی را از دست داد، و این رابطه را به عنوان یک مورد “خسته کننده” در نظر می گرفت.

در حالی که وی همچنان مشغول رابطه بود، ولی در ماشین خودش با سایر زنان رابطه جنسی دهانی داشت و به شدت مشغول رابطه جنسی تلفنی بود.

رابطه فعلی وی شکست خورده است، چرا که وی یک زن را به خاطر جوانی و زیبای انتخاب کرده بود (که نشان دهنده خودشیفتگی این فرد می باشد). بقیه داستان قابل پیشبینی است.

آنها به یک خانه جدید رفتند و زن زیبا، جوان و شهوت انگیز به یک واقعیت در زندگی وی تبدیل شد و این زن به دارایی فرد نیازمند بود. این مرد تایید کرده است که هیچ گاه احساس عشق و دوست داشتن نسبت به این زن نداشته است؛

این زن صرفا نیازهای خودشیفتگی مرد را تامین می کرد. با ایجاد اختلال در این رابطه، مرد خواست که به رابطه جنسی خودش با افراد غریبه ای برگردد که هیچ گونه مسولیتی در قبال آنها نداشت.

یک درمانجوی دیگر، که یک مرد متاهل ۳۸ ساله بود، نسبت به ملاقات کردن با فاحشه ها وسواس داشت. سه سال بعد از درمان، وی در نهایت این توانایی را به دست آورد که به دلیل محروم شدن از نیاز های عاطفی به دلیل بی توجهی و لمس نکردن یا در آغوش نکشیده شدن، نسبت به مادر خودش خشمگن شود.

وی در حال حاظر می تواند یک ارتباطی را ما بین ملاقات کردن با زنان فاحشه و تنفر خودش نسبت به مادر خودش، به دلیل محرم کردن وی از لذت جسمانی، پیدا کند. او به دلیل نزاع های دائمی والدین خوش و طلاق گرفتن آنها، دچار آسیب زیادی شد.

“زمانی که نوجوان بودم، من یک روکشی را که از والدینم نمی گرفتم، بر روی اندام های تناسلی خودم می انداختم و این کار منجر به آرامش من می شد.

در ادامه زندگی خودم، به دنبال راههای دیگری بودم تا به آرامش دست پیدا کنم. زمانی که با زنان فاحشه آشنا شدم، احساس می کردم که در بهشت قرار دارم.

در حال حاظر می توانم رابطه جنسی داشته باشم و وضعیت خودم را کنترل کنم. من بلافاصله و در هر زمانی که بخواهم  و به هر صورتی که بخواهم، می توانم این رابطه را داشته باشم.

تا زمانی که با یک دختر هستم، هیچ گونه نگرانی نسبت به رابطه خودم با وی ندارم. من هیچ گونه نگرانی نسبت به آسیب پذیر بودن و طرد شدن ندارم. من می توانم دنیای لذت خودم را کنترل کنم. این مورد آخرین تضاد ایجاد شده در نتیجه محرومیت من در دوران کودکی می باشد.”

استفاده از روش سکسولیزیشن[۲] به عنوان یک روش دفاع، یک موضوع رایجی در ادبیات روانکاوی می باشد. یک دفاع عبارت از مکانیزمی می باشد که یک فرد نوجوان، برای بقاء روان شناختی در یک محیط خانوادگی مضر و اذیت کننده مورد استفاده قرار می دهد.

در حالیکه این روش محافظت از خود برای یک دوره زمانی کارایی مناسبی دارد، ولی استفاده مستمر از آن به عنوان یک فرد بالغ، می تواند آثار مخربی را بر روی عملکرد مداوم فرد و احساسات بهزیستی داشته باشد.

معتادان رابطه جنسی با غرق کردن خودشان در فانتزی های جنسی و در نظر گرفتن سایر افراد به عنوان پارتنرهای جنسی بالقوه، یا از طریق برقراری رابطه شهوانی در اینترنت، این توانایی را به دست می آورند که بخش قابل توجهی از تهدیدات و وضعیت های عاطفی ناراحت کننده را کاهش بدهند و یا تحت کنترل در بیاورند.

نتیجه این کار عبارت از کاهش افسردگی، اضطراب و عصبانیت می باشد.

یک درمانجوی دیگری، یک مورد مربوط به خودشیفتگی شخصی را همراه با استفاده از روش سکسولیزیشن گزارش کرده است. وی یک مرد جذاب ۵۲ ساله ای می باشد که یک مرد مجرد موفقی می باشد.

“من یک شب دیگری به قرار ملاقات رفتم. او (زن) می خواست رابطه جنسی داشته باشد. ولی من نمی خواستم. این مورد قابل پیشبینی بود.

من فکر نمی کردم که من در این سن به حالت نعوظ و برانگیختگی داشته باشم. در حالی که من چند ساعت در اینترنت هستم تا در فانتزی های شهوانی خودم زندگی کنم؛

زمانی که این خواسته به واقعیت تبدیل شود و زمانی که شما یک شخصی را پیدا می کنید که شبیه تجسمات و خیالات جنسی شما باشد، و طرف مقابل فقط یک رابطه تصویری را بخواهد، علاقمندی موجود از بین خواهد رفت.

در برخی مواقع، حتی در زمانی که دنبال یک زن واقعی می گردم اذیت نمی شوم، به دلیل اینکه مطلع هستم نتایج گریزناپذیر منجر به سرخوردگی می شود. در حقیقت من برای تامین نیازهای یک فرد دیگر آماده نیستم.

زندگی من به طرز عجیب و غریبی تحت تاثیر موضوعات جنسی قرار دارد. در واقع من با یک لنز و دیدگاه جنسی همه چیز را می بینم. زمانی که در یک جمع خانوادگی قرار می گیرم، غرق فانتزی های جنسی نسبت به دخترهای برادر و خواهر نوجوان خودم می شوم.

من با یک ترس دائمی نسبت به مشخص شدن این انحراف خودم زندگی می کنم. زنان لباس پوشیده در قطار منجر به تحریک من می شوند، و روز من به خاطر آن خراب می شود. من نمی توانم رابطه جنسی منظمی داشته باشم. این مورد به یک مورد عجیب و غریب یا محروم شده و یا خارج از دسترس تبدیل شده است.

من با یک احساس شهوانی به سر کار خودم می رسم. همه زنان موجود در اطراف من، فانتزی های جنسی من هستند. من در طول کار حواسپرت می شوم و نمی توانم تمرکز مناسبی داشته باشم.

در صورتی که لازم باشد به یک کاری توجه کنم  و زمانی که زندگی واقعی منجر به خارج شدن من از تمایلات جنسی شود، دچار عصبانیت می شوم. زندگی واقعی بیش از حد خسته کننده است. هیچ علاقه ای نسبت به داشتن یک رابطه جنسی مرتب با یک دوست دختر ندارم.”

این مرد از سکسولیزیشن به عنوان یک ابزار دفاعی استفاده می کند. مشغولیت جنسی وی یک روشی برای مقابله با احساسات مزمن تنهایی، ناشایستگی و بیهودگی می باشد که در زمان کودکی و به دلیل تربیت شدن توسط یک مادر افسرده و ترک شده ایجاد شده است.

استرس و اضطراب زن منجر به مضمحل شدن وی می شود و فرزند وی از طریق اصرار های شدید برای افراط کردن در فانتزی ها و نقش های خودش دچار اضطراب می شود.

به همین دلیل، سکسولیزیشن به یک روش استاندارد وی برای مدیرت کردن احساساتی تبدیل شده است که وی احساس می کند دشوار می باشد و همچنین از این روش برای مقابله با تخریب عزت نفس استفاده می کند.

روانکاوی برای درمان اعتیاد جنسی

برخی از روانکاوهای معاصر از مفهوم بخش های (تقسیم شده) عمودی در درمان یک فرد معتاد استفاده می کنند. بخش های تقسیم شده به دلیل نبود سرپرسیتی مناسب وجود دارد و منجر به معایب ساختاری در شخصیت فرد می شود.

اغلب درمانجوها گزارش کرده اند که آنها احساس فریب خوردگی و زندگی کردن در دو زندگی مجزا با دو مجموعه ارزشها و اهداف مجزا را دارند. آنها احساس می کنند که در واقع نقش یک ورژنی از “مورد غریبه از دکتر جکل و آقای هاید[۳]” را دارند.

یک بخشی از شخصیت، موردی که مربوط به واقعیت است، مسولیت شوهر و پدر بودن را بر عهده دارد. این بخش از فرد یک بخش هوشیارانه، انطباق پذیر و در اغلب موارد یک فرد موفق در تجارت می باشد.

همچنین این مورد بخشی می باشد که احساس گناه و خجالت را در مورد رفتارهای جنسی تجربه می کند و در نهایت باعث می شود که فرد برای بهبود گرفتاری خوش به درمان مراجعه کند.

بخش “آقای هاید” از بخش عمومی دارای مجموعه ارزشهای کاملا متفاوتی می باشد و به نظر می رسد که تحت تاثیر دستورات اخلاقی خود فرد قرار نمی گیرد.

“آقای هاید” نشان دهنده بخش غیرهوشیار و ناخودآگاه از شخصیت فرد می باشد. به راحتی تحریک می شود، در فانتزی های شهوانی زندگی می کند و به صورت جنسی، غیر ساختار یافته و کنترل نشده در می آید.

به نظر می رسد که این بخش عمومی نمی توانند در مورد تحریک های صورت گرفته تفکر کند، و به همین دلیل رفتارهای ناشی شده از آن کاملا قابل پیشبینی و مشخص می باشد. این بخش عبارت از بخش مخفی، تاریک، تحریک شده و اسیر شده می باشد.

درمان مابین شکاف های موجود در بخش ها ارتباط برقرار می کند. هدف از اینکار ایجاد یک رابطه درمانی می باشد که وضعیت های عاطفی فرد را کنترل می کند.

در واقع درمان به عنوان “آزمایشگاهی” برای هوشیاری الگوهای رابطه ای ناسازگار مورد استفاده قرار می گیرد.

درمانگران با فرد معتاد همدلی می کنند، وی را درک می کنند و همچنین ریشه های کودکی این فرد را دوباره می سازند. هدف از اینکار ایجاد یک خود ادغام شده ای می باشد که می تواند تجربه منحصر به فردی از فانتزی جنسی داشته باشد و این کار را بدون غرق شدن در این کار انجام دهد و هیچ نیازی به سناریوهای جنسی نداشته باشد.

فرد بیمار توانایی لازم را برای تعدیل حالت روانی خودش را پیدا می کند، و هم در طول درمان و بعد از درمان به یک منابع حمایتی قابل دسترس کافی و پایدار دسترسی پیدا می کند.

بعد از این مرحله، وی می تواند رابطه جنسی مناسبی را در یک مکان مناسب داشته باشد و انرژی های خودش را تخلیه کند تا به یک رضایتمندی از یک رابطه واقعی دست پیدا کند و اهداف خلاقانه یا عقلایی خودش را دنبال کند.

در نتیجه وی می تواند از سرگرمی ها و فعالیت های خودش لذت ببرد، و به یک احساس عزت نفس بالا و رضایت بخش دست پیدا کند و همچنین می تواند از تنهایی و انزوای خودش هم خارج شود.

بعد از این مرحله، وی برای عشق داشتن، داشتن رضایت عمیق، رابطه جنسی خود تایید کننده، کار کردن بر روی ظرفیت های خودش، و تجربه تبدیل شدن به یک عضو با ارزش در جامعه بشری، آزاد می باشد.

نویسنده: دوروتی سی. هایدن[۴]

آخرین به روز رسانی: ۸ اکتبر ۲۰۱۸

[۱] transvestite

[۲] *******ulization

[۳] The Strange Case of Dr. Jekell and Mr. Hyde

[۴] Dorothy C. Hayden, LSCW

دروغگویی در مردان

۱,۴۴۰ بازديد

دروغگویی در مردان

برخی از مردها اعتقاد دارند که نباید به همسر خود واقعیت را بگویند و فکر می‌کنند که با دروغگویی می توانند همسر خود را قانع کنند و به قول معروف آنها را گول بزنند ولی در بیشتر موارد این موضوع به نتیجه نامطلوب نمی رسد و موجب اختلاف شدید خانوادگی خواهد شد.

در این که مردان مثل زنان آن قدر با ظرافت به دروغ گفتن نمی پردازند که دروغ شان به طور دائم پنهان بماند و زنان نیز به خاطر دروغ گفته شده از طرف همسرانشان دلخور خواهند شد .

از طرفی زنان به علت احساسات لطیف خود زودرنج تر از مردان می باشند و آنان با تلنگری کوچک روحیه شان به هم می‌ریزد و حالت افسردگی و اضطراب در چهره آنها به خوبی دیده خواهد شد . زن و مردان برای بیان کردن بیاناتشان باید دقت فراوانی را داشته باشد.

به دروغ هایی که مردان که به همسرانشان بیان می‌کنند اشاره شده است که شامل موارد زیر می‌شود:

۱. بیشتر مردان از اینکه احساس می کنند که زنان تحمل شنیدن دروغ را دارا نمی باشند به راحتی دروغ بیان می‌کند که شاید دروغ‌گویی آن‌ها فقط به دلیل ناراحت نکردن همسر خود باشد ولی این را بدانند که هر چه قدر هم همسرشان از بیان واقعیت نگران می شود .

ولی بهتر از گفتن دروغ می باشد به دلیل اینکه روزی واقعیت فاش خواهد شد و آن زمان می باشد که دنیا در مقابل چشمان زن و شوهر سیاه می‌شود و کار به جاهای باریک کشیده می شود ، پس اجازه ندهید که اینگونه بشود.

ولی یک پیشنهاد برای زنان در صورتی که احساس کردید همسرتان به دلیل مصلحت زندگی اش به شما دروغ گفته و این دروغ تاثیر چندانی در شرایط زندگی زناشویی شما و عشق و محبت میانتان ندارد پس بهتر می باشد که به روی خود نیاورد و از کنار آن بگذرید و اطمینان داشته باشید که همسرتان متوجه می شود و شرمنده شما خواهد شد.

۲. تعریف و تمجید کردن را در عوض دروغ نزنید .برخی از مردم فکر می‌کنند که اگر از همسرشان به تعریف کردن بپردازند دچار دروغگویی شده اند و اگر این موضوع را دروغگو فرض می کنیم بهتر می باشد به این دروغ گوئی ادامه بدهید به دلیل اینکه همسرش از تشویق و تحسین شما خشنود شده و به زندگی امیدوارتر می شود و با نیرو و انرژی فراوانی به زندگی خود ادامه خواهد داد .

به طور مثال در مقابل خانواده خودتان آغاز به تعریف از همسرتان بکنید . کفش‌هایش را جلوی پای او جفت کنید و برایش میوه به پوست کندن بپردازید و حتی اگر تصور می‌کنید تمام این کارها را از روی دروغ انجام می دهید با انجام دادن چنین کاری نزد خانواده‌تان نتیجه اش را مشاهده خواهید کرد و همسرتان پروانه وار به دور شما خواهد چرخید .
احترام دو صد چندان به شما می گذارد و بنابراین ارزشش را دارد که دست به چنین دروغی را بزنید.

۳. برخی از مردان سیاست خوبی را در زندگی خود دارند که آنها بدون اینکه خود را درگیر کارخانه بکنند به خوبی با همسرشان رفتار می کنند و خود را درگیر کمک به او می کند که او واقعا احساس می‌کند همسرش در کارهای خانه او را همراهی کرده است .

البته بد نمی باشد که همسرانتان را کمک کنید و دست یاری به آنها بدهید که زندگی یعنی همکاری کردن و همیاری و هنگامی که مهمانی به خانه شما می آید بر روی صندلی ننشینید و به همسرتان به دستور دادن بپردازید در ظاهر هم که شده به او یاری بدهید و حتی از نظر لفظی به طور مثال بیان کنید کمک می خواهید.

من در انجام هر کاری آماده می باشم. همچنین بر روی صندلی بنشینید و با دوستانتان مشغول گفت و گو کردن بشوید و هر چند وقت یک بار او را به صدا زدن بپردازید و از او سوال کنید که بیایم کمکت کنم که این نوع دروغگویی نیز می‌تواند تاثیر موثری بر همسرتان بگذارد و در مقابل مهمان ها سربلندبشود.

۴. برخی از مردان در مقابل غر زدن زنانشان مجبور به بیان کردن دروغ‌هایی خواهند شد که در انجام دادن و برآورده کردن آنها ضعیف می باشند که به این چنین زنان باید بیان کرد که هیچ وقت همسر خود را تحت فشار قرار ندهید و از او درخواست های نشدنی نخواهید.

مردی که زیر بار فشار سخن‌های همسرش باشد دست به دروغ گفتن می زند و به همسرش وعده‌هایی خواهد داد که خودش هم می‌داند از عهده آنها بر نخواهد آمد ولی به خاطر سکوت همسرش و پیشگیری کردن از کشمکش و جنگ اعصاب به دروغگویی مجبور می‌شود .

در اینجا زن مقصر می باشد که او موجب این دروغ شده است که هر زنی باید موقعیت همسر خود را بداند و قبل از آن از همسرش توقعی نداشته باشد که غرور و شخصیت مرد نباید زیر پا لگدمال شود .

یک زن باید همسرش را آنقدر به آن علاقه داشته باشد که اگر زندگی کمی و کاستی ایجاد شد همراه و در کنار همسرش با مشکلات به دست و پنجه نرم کردن بپردازد. نه اینکه موجب لاف زنی و اغراق گویی و دروغگویی در همسر خود بشود.

۵. مردان برای این که در مقابل همسر خود به قول معروف کم نیاورند تلاش می‌کنند که به دروغ گفتن بپردازند و برخی از زنان این عادت را دارند که مزایای مردانه دیگر را به رخ همسر خود بکشند به طور مثال بیان می‌کنند که شوهر دوستم مرد بسیار شجاعی می باشد و یا اینکه بسیار دست و دلباز می باشد و تمام مال و اموال خود را در اختیار همسر خود قرار داده است که مرد ها به این موضوع حساسیت نشان خواهند داد .

آنها علاقه ندارند که همسرشان مرد دیگری را برتر از او مشاهده کنند شاید یک حس حسادت ناخودآگاه باشد که زنان باید به این حس اهمیت بدهند که برخی اوقات مردان در مقابل تمجید همسرشان از مرگ دیگر به گفتن دروغ هایی خواهند پرداخت به طور مثال بیان می کنند .

امروز در خیابان با پسری جوان هیکل مندی به دعوا کردن پرداخته ام و او را به شدت زدم که او چنین دروغی را به همسرش بیان می‌کند تا تظاهر کند که او هم شجاع می باشد.

زنان نباید فضایی را ایجاد کنند که همسرشان را وادار به دروغ های شاخدار بکند . هر شخصی یک حالت و دارای یک روحیه به خصوصی می باشد و شما نباید شوهر خود را با مرد دیگری به مقایسه کردن بپردازید بلکه او را همان طور که می باشد به آن علاقه داشته باشید .

همانطور که مشاهده می کنید برخی از دروغ‌ها بار منفی و برخی اوقات هم بار مثبت دارا می باشند و البته یک زن و شوهر باید واقعیت گرا باشند و در هر موقعیتی راستگویی را سرلوحه زندگی خود قرار بدهند و حتی اگر در زمان گذشته اتفاق ناگواری دارا بوده اند مانند دوست حقیقی واقعیت را بیان کنند .

در زندگی زناشویی بازگو کردن واقعیت بهتر از این می باشد که به دلخوری منجر بشود که ارزش و اهمیت ندارد و البته همانطور که گفته شد برخی اوقات دروغ در زندگی موجب به وجود آمدن اعتماد به نفس در شخص مقابل خواهد شد و او را به زندگی امیدوارتر می کند.

بنابراین زن و شوهر باید در زندگی به صورت محتاطانه به عمل کردن بپردازند و در جهت به وجود آوردن یک زندگی محکم و استوار تلاش و کوشش خود را به کار ببرند.

منبع:مشاورانه

وظیفه زن در روابط زناشویی

۱,۴۲۱ بازديد

وظیفه زن در روابط زناشویی


زنان در ارتباط جنسی باید چگونه عمل کنند؟ شاید بیشتر خانم ها به این عقیده دارند که ارضا کردن و تحریک کردن مردان فقط مشروط به تمرکز کردن رفتاری بر آلت تناسلی مردان می باشد .

این در صورتی می باشد که فعالیت جنسی مردان آلت تناسلی به تنهایی تأثیرگذار نیست بلکه پر اهمیت ترین نقش در رویکرد جنسی مردان را ذهن مردان ایفا خواهند کرد.

ذهن مردان از بعد از دوران بلوغ تا سنین میانسالی چند صد هزار مرتبه درگیر فکر کردن به رابطه جنسی و شیوه های متعدد آن با زنان و دختران متعدد می‌باشد .

این یک واقعیت می باشد که برخورد شما می تواند در این ذهن تسلط پیدا کند و لذت جنسی را برای او تقدیم کنید . جواب ساده می باشد برخوردی که جزو اولویت های تخیلات جنسی مردان می باشد..

اگرچه مردان در طول عمر خود در ذهنشان حداقل پیش از ازدواج به ارتباط جنسی با زنان متعدد را تجسم می کنند ولی در تمام این ذهنیت پردازی های جنسی از یک شیوه و سرمشق برخوردی به خصوص پیروی می کنند که البته در اشخاص متعدد دارای فرق می باشد.

به طور مثال اگر مردی نسبت به عضو بخصوصی از بدن زنان به تحریک شدن برسد در تمام تصویرسازی‌های ذهنیت هریک از این عضو نقش پر اهمیتی را ایفا خواهد کرد و شما به عنوان یک زن باید آن عضو را از ذهن شوهر خود استخراج کنید و در تحریک شوهر تان آن را به کار ببرید و همینطور امکان دارد عضو به خصوصی مدنظر باشد که شما باید آن بر خود را به کشف کردن بپردازید.



خیلی ساده و بدون پروا و در یک کلام در رابطه ی جنسی با شوهرتان بی حیا باشید که شما به عنوان یک زن این وظیفه را دارید که ضمن لذت بردن از همبستری با همسرتان او را نیز از لذت جنسی بهره مند کنید بنابراین جلوی خود را نگیرید و رویاهای جنسی تان را در برابر همسرتان مبحوس نکنید .

هرچه برخورد شما بی حیاتر و به صورت شهوانی تر باشد شوهر شما بیشتر تحریک خواهد شد که بعضی از زنان نگران آن می باشند .

اگر چنین رفتاری دارا باشند شوهر آنها به گذشته او مشکوک خواهند شد که با این ذهنیت منفی خودتان و شوهرتان را از لذت جنسی محروم نکنید و فراموش نکنید که در دین اسلام نیز در این خصوص پیشنهاد می شود که زنان در همبستری با همسر خود به صورت بی حیا عمل کند.



کلمات و صداهای محرک جنسی برای مرد ها



هیچ مردی از اینکه همسر او در همبستری با واژه های لطفاً و ازت می خوام و نمی دونم و علاقه ندارم و غیره استفاده کند لذت نخواهد برد و بر عکس صداهای محرک همه خانمها به آن آشنایی دارند شوهر شما را بر انگیخته تر خواهد کرد مانند آه و ناله و غیره .

ضمن اینکه بدترین سوالی که می توانید از همسر خود سوال کنید این می باشد که چقدر مانده؟ فراموش نکنید که در حین ارتباط جنسی از شوهرتان نباید سوال کنید.
در فرایند رابطه جنسی پرسش هایی که شما مطرح می‌کنید می‌تواند ذهن او را رو به منحرف شدن بکشد و موجب می شود مردان از حالت تحریک خارج شوند.
بدترین بخش این می باشد که به محض خروج مردان از حالت تحریک آلت تناسلی آنها از حالت نعوظ خارج بشوند . بازگشت به مرحله تحریک مجدد احتیاج به زمان دارد که این زمان بستگی به سن و سال شوهر شما دارد که امکان دارد از چند دقیقه تا چند ساعت یا حتی چند روز زمان احتیاج داشته باشد.



زنانی که نه صدا دارند و نه حرکت



در رابطه ی جنسی صدا و نور و حرکت بسیار پر اهمیت می‌باشد زنان در رابطه جنسی نباید بدون حرکت عمل کنند و همانند یک تکه گوشت بدن خود را در اختیار همسر خود قرار بدهند .

بعضی از زنان به این عقیده دارند که همین که خود را در اختیار همسر خود قرار بدهند به وظیفه احتیاج جنسی شوهرشان عمل کرده‌اند این در صورتی می باشد که باید در رابطه جنسی فعال باشید و به حرکت کردن بپردازید و حتی گاهی اوقات بهتر می باشد که رابطه جنسی را شما کنترل کنید و همسر خود را غافلگیر کنید .

هرچه صدا های ترغیب کننده شما بلندتر برود شوهر شما بیشتر به تحریک شدن می‌رسد و لذت بیشتری می برد . شما با صداهای خودتان شوهرتان را در ارتباط جنسی هدایت کنید که از کدام برخورد لذت بیشتری خواهید برد.



برخوردهای به‌خصوص جنسی



برای بیش از ۸۰ درصد از مردان رابطه جنسی دهانی یک انتظار پر اهمیت تلقی خواهد شد که مردها این برخورد همسرشان را نوعی فداکاری می‌دانند این در صورتی می باشد که برای بعضی از زنان قبول کردن و انجام آن سخت می‌باشد حتی بعضی آن را چندش آور به حساب می‌آورند .
ضرورت دارد این زنان ابتدا در خصوص این رابطه اطلاعاتی به دست آورند.



مردان نسبت به لذت جنسی زنان نمی باشند



با گسترش پیدا کردن تکنولوژی های ارتباطی و همینطور اطلاع رسانی و دسترسی آسانتر به منبع های آموزشی در دنیای امروز کمتر مردی می باشد که نداند باید به احتیاج جنسی همسر خود اهمیت بدهد.

مردان از اینکه نتوانند احتیاج جنسی همسر خود را به برآورده کردن بپردازند احساس ضعف بیشتری نسبت به زنان خواهند کرد به دلیل اینکه بعضی از مردان احتیاج جنسی زنان را با احتیاج جنسی مردان مقایسه می‌کنند و به این عقیده دارند که رویکرد جنسی زنان مانند مردان می باشد .

شاید آنها بر روی خودشان نیاوردند ولی در خلوت خود از این که نمی توانند احتیاج جنسی همسر خود را به تامین کردن بپردازند احساس ضعف و نارضایتی دارند .

اعتماد به نفس خود را از دست خواهند داد . اگر برای شما به عنوان یک زن از دست رفتن حالت نعوظ آلت تناسلی شوهرتان معمولی شده باشد تردید نکنید برای شوهرتان این یک حادثه بزرگی به حساب می آید .

هیچ مردی نمی باشد که از لذت نبردن همسر خود به لذت برسد تنهایی نمی‌توانند در این راه به هدف دست پیدا کنند به دلیل اینکه آنها فکر می‌کنند چرخه جنسی زنان و مردان با یکدیگر شباهت دارد و این شما می باشید که باید با هدایت کردن همسر خود آنها را متوجه برخوردهایی که شما از آن لذت خواهید برد کنید .

بیشتر مردها در زمان مجردی خود حداقل یکی دوتا فیلم پورنو را مشاهده کرده اند که در فیلم های پورنو عشق و احساسات و عاطفه ها جایگاهی ندارند و در نتیجه مردانی که ارتباط جنسی را تنها در تامین غریزه جنسی تلقی می کنند یاد نمی گیرند که زنان چه احتیاج هایی دارد که در آخر مردان به معاشقه اهمیت کمتری خواهند داد.

بیشتر مردان اعتقاد دارند رابطه جنسی باید حتما به دخول منجر بشود که بیشتر مردها پس از رابطه جنسی بلافاصله می خوابند که البته دلیل آن ترشح هورمون دوپامین بعد از ارگاسم در آنها می باشد .

شما به عنوان یک زن باید به شوهر خود این را نشان بدهید که به غیر از دخول ، پیشنوازی و معاشقه برای شما دارای لذت می باشد با صداها ، حرکت ها و نیازها شما می‌توانید با صرف کردن وقت و به دست آوردن توانایی های ضروری انتظارات شوهر خود را کشف کرده و در جهت تامین کردن آن کوشش کنید .

فراموش نکنید که مردان رابطه جنسی را یکی از تسکین دهنده های روح خود می دانند . در این صورت در زمانی که دچار مشکل روحی می باشند رابطه جنسی می‌تواند در روحیه آنها دارای تاثیر باشد ولی شما به عنوان یک زن تقریباً بر عکس برخورد می‌کنید به دلیل اینکه زنان برای رابطه جنسی و تحریک جنسی احتیاج به آرامش روحی از قبل می باشند.


منبع:تریبون آزاد

چرا دو سال اولیه زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد؟

۱,۴۴۵ بازديد

چرا دو سال اولیه زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد؟

افرادی که ازدواج کرده اند می دانند که ازدواج می تواند در هر زمانی با مشکلات سختی مواجه شود. زمانی که این مشکلات در مراحل اولیه ازدواج صورت می گیرند، می توانند کاملا نگران کننده باشند و احتمالا به پیامدهای نامطلوبی منجر خواهند شد.

تحقیقات صورت گرفته در مورد موضوعات مربوط به موفقیت ازدواجی و طلاق نشان داده اند که نحوه زندگی زوجین در دو سال اول در کنار یکدیگر می تواند منجر به پایداری یا شکست ازدواج آنها شود.

دو سال اولیه، سرنوشت زناشویی طولانی مدت را پیشبینی می کند

دکتر تد هوستون از دانشگا تگزاس در حوزه اوتیسم، یک گزارشی را در مورد مطالعات مربوط به پیشبینی کننده های رضایت زناشویی و عوامل استرس زا ارائه کرده است.

“این مطالعه نشان می دهد که زوجین تازه ازدواج کرده و تغییرات صورت گرفته در پیوند آنها در دو سال اولیه، نحوه رابطه زناشویی بلند مدت آنها را بعد از سیزده سال مشخص می کند …

سرخوردگی – که در صورت کاهش عشق، کاهش رابطه عاطفی آشکار، کاهش عقایدی که یک شوهر مسولیت پذیر است و افزایش در دو سو گرایی ایجاد می شود – نشان دهنده این است که زندگی این زوجین از یک رابطه زناشویی پایدار، به سمت طلاق کشیده خواهد شد.

” همچنین محققان نشان دادند که “تفاوت های مابین گروه های ازدواج کرده خوشحال و گروه های ازدواج کرده غیرخوشحال، درست بعد از ازدواج کردن مشخص می شود.”

مطالعه صورت گرفته در تگزاس ۱۵۶ زوجی را بررسی کرد که برای اولین بار در سال ۱۹۸۱ ازدواج کرد بودند. محققان بعد از ۱۳ سال، نتایج زیر را به دست آوردند:

• ۶۸ زوج دارای رابطه ازدواجی شادی بودند
• ۳۲ زوج دارای رابطه ازدواجی ناخوشایندی بودند
• ۵۶ زوج از هم طلاق گرفتند

زوجینی که از هم طلاق گرفتند، در دو سال اولیه زندگی خودشان علائمی از سرخوردگی را نشان دادند و در دو ماه اول ازدواج شان، یک برخورد و دیدگاه منفی نسبت به یکدیگر داشتند.

در صورتی که زوجین تازه ازدواج کرده در سال اولیه شروع به سرخوردگی کنند، این می تواند نشانه ای از وجود یک مشکل باشد.

زوجینی که همچنان دارای رابطه ازدواجی شادی بودند، عبارت از زوجینی بودند که در دوره های اولیه رابطه شان توانسته بودند احساسات مثبتی نسبت به یکدیگر داشته باشند.

مواجهه با ناراحتی های مربوط به ماه عسل

در صورتی که بعد از ازدواج یک مقداری احساس افسردگی پیدا کنید، این وضعیت یک حالت نرمالی می باشد. افسردگی های مربوط به ماه عسل یک مورد عادی می باشد.

هر دو شما در آماده سازی ازدواج مجبور شدید که زمان زیادی را از دست بدهید. در حال حاظر شما هیچ استرسی ندارید و فقط احساس زیان می کنید. این حالت دقیقا شبیه با حالت بعد از تعطیلات می باشد که اکثر افراد آن را تجربه می کنند.

با این وجود، چشمپوشی نکردن از این دوره افسردگی اهمیت زیادی دارد.

آماده شدن برای افسردگی های شدید می تواند به شما کمک کند تا آنها را به راحتی پشت سر بگذارید. در این مرحله شما باید وارد مرحله زناشویی شوید و برای ادامه زندگی مشترکتان برنامه ریزی کنید.

همانطور که در مطالعه دکتر هاستون بیان شده است، مهمترین اولویت زوجین تازه ازدواج کرده باید سرزنده نگه داشتن رابطه عاطفی باشد.
اولویت های دیگری وجود دارند که زوجین باید با آنها مواجه شوند. چند هدف اصلی که باید در سالهای اولیه زندگی به دست بیایند .

شامل تخصیص و مدیریت پول، مشخص کردن مسول کارهای سخت، روش های استفاده از زمان آزاد، مشخص کردن یک زمانی برای رابطه جنسی، یادگیری نحوه برخورد با تضاد، و بحث در مورد انتظارات می باشد.

متاسفانه، برخی از زوجین از موضوعاتی که می توانند منجر به ناراحتی آنها شوند، اجتناب می کنند؛ ولی یک سری کارهایی انجام می دهند که منجر به آسیب رساندن به رابطه مشترکشان می شود.

بعد از فرار از خانه به کجا برویم؟

۱,۴۴۱ بازديد

ماجرای واقعی من

از وقتی دختر بچه ی خیلی کوچکی بودم، یادم می آید که در خانه ی مان همیشه دعوا بود.
پدر و مادر به هم بد و بیراه می گفتند و سر بچه ها کشمکش داشتند.

من و خواهر و برادرهایم هم که هیچ راه فراری نداشتیم، گوشه ای کز می کردیم و به سرنوشت مان فکر می کردیم.

دقیقا در اوج روزهایی که دوست هایم در حال عروسک بازی و شادی و بازی بودند، من دایما درگیر کشمکش های خانوادگی مان بودم و الان که بزرگ شده ام، هنوز هم آن روزها را سیاه به خاطر می آورم.

تصمیمی به قصد فرار

۱۸ساله که شدم تصمیم گرفتم به موجه ترین شکل ممکن یعنی قبولی در دانشگاه، از خانه فرار کنم و هر طور شده از خانواده ام دور باشم تا شاید رنگ آسایش و خوشی را حداقل برای چند سال چشیده باشم.

الان بیشتر از ۸ سال است که از خانه و خانواده دورم.
در این مدت سختی های زیادی کشیدم. دوری از خانواده، قربت و تنهایی، فرهنگ جدیدی که هنوز هم با آن خیلی غریبی می کنم.

روزهای سختی که به تنهایی کار کردم و بار زندگی ام را به دوش کشیدم و درس خواندم تا بتوانم به موقعیت اجتماعی خوبی برسم.

فکرش را که می کنم شاید من از جمله شیک ترین دختران فراری باشم که در ظاهر تحصیل کرده و با شان هم به چشم می آیم اما در وجود خودم می دانم که یک دختر فراری ام.

فراری از خانه و خانواده…

بعد از گذشت ۸ سال هنوز هم احساس می کنم هیچ چیز عوض نشده، روزهای تلخ کودکی در گوشم زنگ می زنند و با هر پیامک و تماسی منتظر خبر بدی از سمت خانواده ام هستم.

واقعیت این است که من در خانواده ام غرق شده ام اما از راه دور..


چرا همه فرار نمی کنند؟

بر اساس آمارهای موجود از دختران و پسران فراری که اکثریت آن ها را قشر نوجوان تشکیل می دهند، به نظر می رسد اشتراکاتی در سیستم خانوادگی آن ها وجود دارد.

بر اساس نظریات روانشناسی، خانواده ی سالم خانواده ای است که متناسب با رشد فرزندان و ایجاد نیازهای جدید، تغییراتی در قوانین و مرزبندی ها ایجاد می کند.

به عنوان مثال اگرچه یک کودک حق ندارد تا دیر وقت بیرون از خانه باشد اما یک نوجوان می تواند تا ساعت ۵ عصر با دوستانش باشد و به خانه نیاید.

در خانواده هایی که این مساله درک شده و در عمل اجرا می شود، فرزندان احساس درک شدن و اهمیت می کنند و به قوانین احترام می گذارند.

این نوجوانان می دانند که پدر و مادر متوجه نیازهای جدید فرزندشان هستند و با رعایت قوانین، رضایت خود را نشان می دهند.

فرزندان چه خانواده هایی از خانه به ستوه می آیند؟

بر خلاف حالت فوق، در خانواده هایی که قوانین بیش از حد خشک و یا بیش از حد سهل گیرانه است، فرزندان احساس نادیده گرفته شدن و بی توجهی می کنند.

د ادامه این فرزندان تجربه ی شدیدی از خشم پیدا کرده و با رفتارهای قانون شکنانه سعی در ابراز ناراحتی خود دارند.

به عنوان مثال زمانی که دوران کودکی به پایان می رسد و نوجوانی استقلال طلب و خودرأی جای کودک حرف شنوی سابق را می گیرد، تغییر در قوانین امری ضروری است.

در این شرایط اگر پدر و مادر بخواهند قوانین قبلی را حفظ کنند – مثلا باید مثل قبل فلان ساعت خونه باشی، حق نداری با فلانی بگردی، نباید این لباس را بپوشی چون جلب توجه می کنه – فرزندان دیر یا زود از وضع موجود به ستوه می آیند.

تعدادی از نوجوانان به ستوه آمده از طریق بدغذایی، بد خلقی، بی اشتهایی عصبی و یا مصرف سیگار و روابط جنسی مخفیانه نارضایتی شان را بروز می دهند و تعدادی دیگر ممکن است واکنش فرار از خانه را به عنوان راه حل اتخاذ کنند.

فرار فرار است.

فرقی نمی کند که فرزندتان یکهو منزل را ترک کرده و بدون هیچ نشانه ای فرار را برقرار ترجیح داده است و یا اینکه به شیوه ای محترمانه و موجه مانند رفتن به شهری دیگر برای تحصیل، ایده ی فرار را عملی کرده است.

هردو حالت خبر از این واقعیت دارد که سیستم ارتباطی شما در خانواده، معیوب و مسموم است.

بنابراین بهتر است بجای یافتن مقصر، اشتباهات این سیستم را شناسایی کرده و برای اصلاح آن ها دست به کار شوید.