با عرض سلام و خسته نباشید. متولد 1369.لیسانس علوم تربیتی و در خانواده ای کاملا مذهبی بزرگ شدم. حدود 4سال پیش با مردی که یک سال و نیم بزرگتر از من بود و دانشجوی کارشناسی ارشد نهج البلاغه بود فرزند اول خانواده ازدواج کردم. ایشان موقع ازدواج به من گفتند بعد از تمام شدن درسشان حدود 10 ماه سربازی دارند و بعد می توانند در دانشگاه مشغول به کار شوند. خانواده شان هم کاملا راضی و مشتاق به ازدواج ما بودند.طی چندین جلسه صحبت و بررسی ایشان با معیارهای من سازگاری داشتند. و وانمود کردن با قواعد و اصولی که من انتظار داشتم و بزرگ شده بودم موافق هستند. متاسفانه بعد از گذشت 6ماه از زندگی ما مادر ایشان و اقوام به شدت در زندگی ما دخالت می کردند د ایشان هم هیچ برخوردی با آنها نداشتند و باعث بروز مشکلات زیادی بین ما شد. خانواده شان کم کم از ایشان خواستند کاملا از من جدا شودو هرطور میتوانستند با من دعوا می کردن اما من هیچ وقت با آنها در دعوا همکلام نشدم و فقط نظاره گر شدم و بین ما اختلاف ودعواهای زیادی راه افتاد اما حل میشد تا اینکه همسرم 2 ماه کامل به دیدن من نیامد و بعد از دوماه آمد باهم حرف زدیم و مشاوره رفتیم و آشتی کردیم. خلاصه سه سال عقد بودیم و همسرم درسش را رها کرد و برای سربازی اقدام نمی کرد و مدام بهانه درس داشت تا اینکه با اصرار زیاد و هم چنین دعواهای مکرر تازه خانواده شان با هردوی ما عروسی کردیم. من می خواستم همه تلاشم را برای حفظ زندگی بکنم و خیلی مشاوره رفتم تلاش کردم صبوری کردم اما بعد از عروسی ایشان اعلام کرد از دانشگاه انصراف داده و با وجود اصرارهای من برای سربازی اقدام نکرد و در مغازه جوشکاری پدرش مشغول به کار شد. از لحاظ اقتصادی اصلا من را در جریان زندگی نمی گذارد و حتی اجازه خرید به من نمی دهد و اصلا به من پول نمی دهد. از طرفی رفتارهای کاملا متعصبانه و بچه گانه نشان می دهد حتی وقتی اشتباه می کند خودش قهر می کند و من فهمیدم ایشان اصلا منطقی نیست و بدتر اینکه تکیه گاهی برای من نیست. قوی نیست و با هر چیز کوچک آرزوی مرگ میکند. من واقعا بعد از گذشت تقریبا 4سال از زندگی و این یکسال هم خانه شدن خسته شدم. آنقدر متعصبانه و خودخواهانه برخورد می کند که من می ترسم کوچک ترین نیاز عاطفی ام را بگویم. من متاسفانه به طلاق فکر میکنم و اصلا نمی توانم تصمیم درست بگیرم. لطفا منو راهنمایی کنید. علاقه ام به ایشان خیلی کمتر شده و نمی دانم چکار کنم. ممنون از زحمات شما.
سلام دوست عزیز
متأسفم ک با وجود این همه دعوا و کشمکش در دوران نامزدی باز هم نتونستید تصمیم درست بگیرید..
بهتون توصیه میکنم فعلا ب هیچ عنوان بچه دار نشید و بدون هر گونه ترسی مشکلات و انتظاراتتون رو با همسرتون در میون بذارید.
هیچ کس ب شما طلاق رو پیشنهاد نمیکنه ولی این شما هستید ک بهتر از هر کسی شرایطتون رو میدونید.پس خودتون باید در این مورد تصمیم قاطع بگیرید.
- ۸ ۶
- ۰ نظر