پنجشنبه ۱۲ تیر ۰۴

مفهوم تنظيم خانواده

مشاوره خانواده

مفهوم تنظيم خانواده

۲,۲۴۹ بازديد

مفهوم تنظیم خانواده

 

 

مفهوم تنظیم خانواده به معنای کنترل و جلوگیری از  افزایش روند زاد و ولد است. رشد جمعیت در دهه های اخیر و نیاز به امکانات بهداشتی ،  توجه جوامع و سازمان ها را به این مساله جلب کرده است تنظیم خانواده  همانطور که از اصطلاحش پیداست باید با توجه به امکانات لازم ،  برای رشد اعضای خانواده برنامه ریزی شود دراین راستا نیز دولت باید امکانات مناسبی را در اختیار خانواده ها قرار دهد تا زمینه رشد و تعادل را فراهم کنند.

رشد جمعیت در دهه‌های گذشته, برخورداری از امکانات بهداشتی و غیره, جوامع و سازمانهای مختلف را به توجیه و ترویج این امر وا داشته است. لیکن حقیقت تلخی که اخیراً گریبان‌گیر بسیاری از کشورهای توسعه یافته گردیده, تقلیل و سیر معکوسی است که در زاد و ولد جوامع صورت می‌پذیرد و عواقبی که به تبع این مشکل دولتمردان را به چاره‌سازی و توسل به توجیهات لازم فرا می‌خواند.

در کشورهای جهان سوم هنوز روی مسأله «کنترل موالید» بشدت تبلیغ و برنامه ریزی و فرهنگ سازی می‌شود. سؤال واقعی این است که چگونه باید در این قضیه به حد تعدیل فرای از افراط و تفریط رسید. مقاله حاضر می‌کوشد این مسأله را از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار دهد؛ بویژه که در اندیشه دینی مسأله تنظیم خانواده فقط از بعد ظاهری آن مورد توجه قرار نمی‌‌گیرد؛ بلکه از آن جهت که شاکله ارزشهای معنوی و شخصیت حقیقی افراد حاصل توجه به تعادل و حاکمیت سامان‌گیری و سامان‌پذیری و تنظیم واقعی خانواده است. بر این اساس, پردازش موضوع امری ضروری است.

خانواده, واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل و تنظیم خانواده زمینه‌ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است؛ از این رو, فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است.

از سوی دیگر خانواده پایگاه طبیعی حفظ سنتهای ملی, مذهبی و نگاهبان تمدن قومی و بهترین شیوه علمی ایجاد و تربیت کودکان است و جامعه باید از آن حمایت کند. حمایت و تربیت کودکان بعنوان تکلیف پدر و مادر در صورتی قابل اجرا و مفید است که این دو اتحادی با دوام داشته باشند و رشته‌ای استوار پیوند میان همسران را تضمین کند.مفهوم تنظیم خانواده

 

اسلام تا جایی به خانواده اهمیت داده است که در قوانین شریعت, تعادل بین روابط و حتی تعداد اعضای خانواده, ویژگی‌های ارتباطات تربیتی, وراثتی و اجتماعی و فرهنگی را مورد توجه قرار داده است. این مورد در سور متعدد بقره, نساء, نور, طلاق و آیات فراوان قرآن ذکر شده است. همه اینها برای حفظ کانون گرم خانواده است. در آیه‌ای از قرآن بحث تکثیر و توالد و حفظ تقوا نه تنها به اهل ایمان بلکه به همه اقشار توجه داده شده است؛ «یا ایها الناس اتّقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منها رجالاً کثیراً و نساء فاتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام …» (نساء, ۱).

ابتدای آیه در مورد تکثیر ولد است و تقوی در خصوص خانواده, هم در ابتدای آیه و هم در آخر آیه مورد تأکید واقع شده است. جایگاه ارحام و ازدیاد آن و تکثیر نسل در زمره موارد تبیین این آیه است. دین مبین اسلام که به همه ابعاد وجودی انسان توجه دارد و برای هر کدام برنامه‌هایی تدوین نموده, در آیات و احادیث متعددی به تقدس بنیان ازدواج پرداخته و راهنمایی‌های ارزنده جهت حفظ و تداوم و استحکام آن ارائه داده است. واقعیت این است که خوشبختی را فقط در زندگی خانوادگی باید جستجو کرد.

دغدغه دیگر این است که زمین برای بندگان صالح است و باید نسل صالح و سالم    را به جوامع ارائـه دهیم. طبق ایـن آیه هدف از تشکیـل خانواده شاکلـه یک نسل صالح را آغازیدن است و می‌توان اهداف آن را، ۱- استحکام نظام خانواده بر اساس ارتباط درست میان افراد آن و سلامت اجتماعات بشری؛ ۲- توالد و تناسل بر اساس نسل سالم که این امر در گرو بهداشت روان و اندیشه و نیز سلامت جسم است تا کمالی که در انسان است در شاکله مناسب خانواده صحیح شکل گیرد؛ ۳ـ اقتدا به شیوه انسان‌های شایسته؛ ۴ـ حفظ عفت و پاکدامنی؛ ۵ـ قوام بخشی به دوستی، محبت و عشق؛ ۶ـ بهداشت معنوی، سلامت، بهداشت در بعد جسمانی و مادی افراد در خانواده.

 

خانواده در اندیشه حقوقی

حقوق نیز در بخش خانواده چندان در قلمرو نفوذ اخلاق و مذهب است که گفته    می‌شود نقش دولت محدود به تضمین قواعد اخلاقی حاکم بر خانواده است و قانون‌گذار در وضع قواعد آن آزادی ندارد و هدف حقوق اسلامی که منشعب از فقه غنی اسلام است حفظ مصلحت خانواده و فرزندان است و می‌خواهد این کانون عاطفی و تربیتی را از گزند خودخواهی‌ها مصون دارد, هر چند به بهای کاستن از آزادی‌های فردی باشد؛ زیرا خانواده واحد بنیادین جامعه اسلامی است و هدف قوانین پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی است.

طبع خانواده با حقوق و احکام آمرانه آن سازگار نیست و اثر قوانین در ایجاد نظم در خانواده ناچیز است. پس اگر در پی آن باشیم که سنتها را دور افکنیم و قانون را جایگزین آن سازیم, در واقع خانواده را میان تهی ساخته‌ایم.

البته نقش حقوق را در تنظیم خانواده نباید انکار کرد. زیرا کسانی هم هستند که با هیچ منطقی جز زور و اجبار تسلیم نمی‌شوند؛ درباره اینان تنها حقوق می‌تواند حداقلی از نظم و عدالت را مستقر سازد. ولی آنچه گاه از نظر دور می‌ماند این است که آخرین و    ناقص‌ترین حربه را نباید در اولین گام در مورد خانواده و مسائل آن اعمال نمود.

 

سابقه تاریخی خانواده

انسان برای زیستن و انجام فعالیت‌هایش در اجتماع نیاز به محیطی سالم و ابزاری برای رشد و ارتقا دارد, دستورات اسلام و سایر ادیان الهی از سوی خداوند عالم حکیم و سرچشمه فیاض وحی برای راهنمایی و هدایت بشر و رفع مشکلات او صادر گشته است. انتظار از دین حکم می‌کند که مشکلات جامعه را بتوان با استناد به منابع دینی بر طرف نمود؛ یکی از این موارد, مسأله تنظیم خانواده است.از نظر اصولی و تئوری, ادیان گوناگون و مذاهب اسلامی به مسأله ازدواج و تکثیر نسل, اهمیت بیشتری می‌دهند و رغبتی به کنترل و پیشگیری ندارند؛ اما این ادعا که عقاید دینی مانع تقلیل موالید هستند, سخنی دور از واقع بینی و حقیقت است؛ زیرا تأکید اسلام بر تکثیر, نسل صالح و افزایش جمعیتی است که زمینه‌ساز «اَنّ الارضَ یَرثِها عبادی الصالحون» باشد.

لیکن اگر جامعه‌ای از نظر امکانات مادی و معنوی توانایی دارد انسان‌هایی لایق و مثمر ثمر برای جامعه و مایه فخر و مباهات اسلامی تربیت کند می‌تواند افزایش نسل را تبلیغ نماید, کارشناسان ناهنجاری‌های محیط زیست, آلودگی هوا, رکود آموزش و افت سطح تحصیلی, مشکلات متعدد اقتصادی, کمبود منابع زمینی و غذا و … را مشکلات واقعی می‌دانند که حیات جوامع انسانی را به خطر انداخته است. علما و اندیشمندان دینی در خصوص مسأله تنظیم خانواده دو گروه هستند. عده‌ای به پیروی از نظرات کارشناسان اقتصادی جمعیتی و جامعه شناسی با استناد به تعدادی آیات و روایات و مسؤولیت پدر و مادر و اجرای حقوقی که بر عهده آنهاست, تنظیم خانواده را امروزه امری ضروری می‌دانند و عده‌ای دیگر از صاحبنظران دینی با آنان مخالفند و با ارائه دلایلی تنظیم خانواده را رد می‌کنند.

 

 مفهوم تنظیم در لغت و اصطلاح

تنظیم در لغت به معنی ترتیب و آراستگی، انتظام و ترتیب دادن است (دهخدا, ۱۳۴۴, ذیل واژه). از مفهوم اصطلاحی بر می‌آید که ما باید در جهت اعضاء و افراد خانواده مطابق امکانات برنامه‌ریزی کنیم. و برای این تنظیم فرهنگ‌سازی نیز نماییم. نقش دولت هم این است که باید در حد توان امکاناتی در اختیار خانواده‌ها قرار دهد تا زمینه‌ساز تعادل و رشد مناسب گردد. اصل در اندیشه اسلامی, تشکیل خانواده, ایجاد نسل صالح و زاد و ولد است. نسلی که قابلیت عمران و استخلاف در زمین را از سوی کردگار داشته باشد.

موالید در لغت به معنی فرزندان، نبات و حیوانات است (دهخدا، ۱۳۴۴، ذیل واژه). و در اصطلاح تولید و تکثیر نسل صالح و کاراست.

کنترل موالید از دو نگاه متقابل بحث تنظیم و کنترل موالید در جوامع فعلی از دو جنبه مقابل هم مطرح است. در جوامع به اصطلاح پیشرفته بویژه در دنیای غرب یکی از معضلاتی که امروزه رخ نموده و دولتها را به فکر جمعیت خود در دهه‌های بعد انداخته است که متأسفانه به سبب افراط در این ناحیه, بی‌توجهی به کانون خانواده, مسأله کثرت انحلال و طلاق و عدم رغبت به سوی تشکیل آن در سنین جوانی و عدم توجیه لازم در زمینه نقش خانواده در ساماندهی شخصیت افراد و جامعه پیش آمده است. توسعه نگرش‌های فمینیستی و بی‌رغبتی زنان به مسوولیت های مادری و همسری, توسعه آزادی جنسی و بی بند و باری و کاهش میزان ازدواج و مواردی دیگر از این قبیل دست به دست هم داده و سبب شده بسیاری از کشورها که دهه‌های قبل مسأله کنترل موالید و شعار فرزند کمتر را مطرح می‌کردند, امروزه جهت‌گیری عکس داشته باشند و افراد جامعه را به تشکیل خانواده و به دنیا آوردن فرزند حتی بطور موقت ترغیب و تشویق نمایند و حتی برای مردانی که می‌‌خواهند پدر شوند مرخصی زایمان اختصاص دهند. آمار فزاینده در اخبار روزانه حاکی از نگرانی فراوان در این گونه کشورهاست. و اینکه جمعیت جوان کشورها رو به نقصان و میزان میانسالان و یا کهن‌سالان بیشتر از میزان جمعیت جوان است.

 

مواردی از وضعیت نگران کننده فعلی

۱ـ افزایش۳۰ درصدی میزان طلاق نسبت به سال۱۹۷۰, کاهش۴۰ درصدی میزان ازدواج از همان سال و صعود سرسام‌آور میزان کودکان نامشروع از ۵ درصد در سال ۱۹۴۰ به ۳۳ درصد در حال حاضر.

۲ـ بی‌رغبتی عمومی به فرزندآوری و کـاهش چشمگیر رشد جـمعیت و تهدید نیروی کارآمد جوان در آینده بویژه در کشورهای اروپایی.

۳ـ افزایش تعداد خانوارهای علاقه‌مندی که سرپرستی آنها را زنان بر عهده دارند از ۳ میلیون مورد در سال ۱۹۷۰ به ۸ میلیون مورد در حال حاضر.

۴ـ علی رغم افزایش۳۰ درصدی کل جمعیت از ۵/۲۵ میلیون به ۲۵ میلیون کاهش پیدا کرده است تنها حدود نیمی از فرزندانی که دارای والدین ازدواج کرده هستند با هر دو والدین حقیقی خود زندگی می‌کنند. بقیه یا با یکی از آنها که مجدداً ازدواج کرده بسر می‌برند یا با ناپدری و نامادری زندگی می‌کنند و خانواده میدان کارزاری شده است که در آن والدین بر سر هزینه‌ها‌ی نگهداری از فرزند و حق ملاقات با او به ستیز با یکدیگر می‌پردازند.

۵ـ عبرت‌آمیز است که ۸۷ درصد کسانی که در زندان‌های آمریکا بسر می‌برند یا اصلاً نمی‌دانند پدرشان کیست و یا سال‌هاست که هیچ‌گونه تماس با پدر خود نداشته‌اند.

همچنین زنان مطلقه به نسبت همتایان متأهل خود بیشتر مستعد پذیرش دیدگاه‌های فمینیستی می‌باشند. بحران خانواده در زندگی اقتصادی نیز بروز و ظهور داشته است. فروپاشی خانواده عامل ایجاد شکاف میان غنی و فقیر است. به این ترتیب که ثروتمندان اکثراً از خانواده‌های با ثبات برمی‌خیزند و فقرا معمولاً محصول خانواده‌های دارای سرپرست زن هستند. در زمینه دارا بودن یا ندار بودن, ثروت کمتر از نحوه‌ زندگی خانوادگی دخیل است. بدون هیچ شبهه‌ای فساد خانواده معضل شماره یک اجتماعی در آمریکاست.

با این حال بسیاری منکر این واقعیت می‌شوند و استدلال می‌کنند که حقوقی که زنان امروز بدست آورده‌اند, آزادیی را که قبلاً هرگز نداشته‌اند به آنان داده است. اما فرزندان دارای یک تریبون سیاسی نیستند. این خودخواهی که مادر یا پدر به دنبال آن هستند, اثر مخربی بر کودکان دارد؛ در عصر لذت آنی, کودکان غالباً در محاسبات به فراموشی سپرده می‌شوند. فرزندان نامشروع کارآیی مدارس را کمتر و خیابان‌ها را ناامن‌تر می‌سازند. آزادی برای طلاق آسان, اغلب منجر به قطع روابط دوستی و همسایگی می‌شود و شبح   فروپاشی خانـواده, بی‌مـیلی به تشکـیل خانواده و ترس از ازدواج و بچه‌دار شـدن را دامن می‌زند (محمدی, ۱۳۸۳, ص۴۵).

 

سابقه تاریخی مسأله تنظیم خانواده

حیات بشر در روی زمین با خلقت آدم ابوالبشر و هبوط او و زندگی مشترک با حوا آغاز شده است. تولید و تکثیر نسل از همان زمان شروع شد و تا مدتهای مدید ادامه یافت, در زمان‌های قدیم هیچ‌ وقت مشکل جمعیت به حدی نرسیده بود که انسان را به فکر کنترل آن وادارد. بین منابع بالقوه و بالفعل زمین که مورد نیاز و استفاده بشر بود, و مواهب طبیعی و جمعیت انسانی توازن نسبی وجود داشت، و از طرف دیگر, کنترل طبیعی جمعیت با عواملی چون زلزله, سیل, آتش فشان و … وجود داشته است.

 

مسأله کنترل جمعیت یا تنظیم خانواده که در بسیاری از کشورهای جهان اجرا می‌شود, یکی از مسائل اجتماعی دو قرن اخیر است که خصوصاً پس از جنگ جهانی دوم بصورت جهانی مطرح شد, اصولاً مسأله تنظیم خانواده مسأله‌ای نیست که مطلقاً قابل طرد یا قبول باشد؛ بلکه با توجه به شرایط جامعه و هدفهای آن در زمینه‌های مختلف می‌توان درباره این موضوع فکر کرده, اظهار نظر نمود.

 

متأسفانه شرایط کنونی زندگی اجتماعی به ویژه کشورهای در حال رشد و جهان سوم مسائلی را برای مردم پیش آورده و نیازها و خواسته‌هایی را طلب کرده است که بسیار متفاوت با گذشته می‌باشد. برخی از این مسائل مانند توجه بیشتر به تغذیه, بهداشت, درمان و آموزش جنبه مثبت نیازها و خواست‌هاست, اما نکته مهمی که وجود دارد، گرایش به ضروری دانستن آنها در زندگی فردی و اجتماعی خانواده است که خواه ناخواه موجب دگرگونی در رفتار و تنظیم برنامه زندگی آنها شده است, در نتیجه شکل زندگی و رفتار مردم نسبت به مسوولیت پذیری و داشتن فرزند تغییر یافته است.

 

تنظیم خانواده در قرن ۱۹

در سال ۱۸۷۸ آنی بیزانت کتابی تحت عنوان «قانون جمعیت» نوشت که بر اساس افکار مالتوس تنظیم یافته بود و درباره تنظیم نسل بحث می‌کرد.

در سال ۱۸۸۵ خانم دکتر ایتاچاکوبس؛ در هلند «جمعیت مالتوس» را تشکیل داد که هدف آن تنظیم نسل بود؛ در حال حاضر این جمعیت به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد.

در سال ۱۹۱۱ در آمریکا «ویلیام رابینسون» درباره تنظیم نسل و اهمیت آن سخنرانی کرد و در سال ۱۹۳۱ سرانجام جمعیت‌های مختلف تنظیم نسل بهم پیوسته, جمعیت واحدی به نام جمعیت تنظیم نسل را به وجود آوردند. در همین سال در بوداپست, ژنو و پاریس، مرکزی به همین منظور تأسیس گردید (شهبازیان, ۱۳۷۷, ص۶۵). و در سال ۱۹۴۸ زمامداران ژاپن به علت کثرت و افزایش جمعیت، قانون حمایت از خانواده را از تصویب گذراندند و به مردم حق دادند که به علتهای اقتصادی یا جسمی از آوردن فرزند جلوگیری کنند (همو). سابقه کنترل جمعیت به نظریه مالتوس بر می‌گردد. وی در سال ۱۷۹۷ میلادی کتابی به نام «رساله در اصل جمعیت» منتشر کرد که پس از آن در سالهای ۱۸۰۳ تا ۱۸۲۱ میلادی به صورت مستدل‌تر از چاپ نخستین, پنج‌بار تجدید چاپ گردید.

با گذشت زمان این نظریه در جهت جلوگیری از رشد جمعیت تقویت گردید، زیرا از سال۱۸۳۰ تا سال ۱۹۳۰ یک میلیارد نفر بر جمعیت قبلی جهان افزوده شد و تا سال ۱۹۶۰ یک میلیارد دیگر اضافه گشت و تا سال ۱۹۷۵ یعنی در مدت ۱۵ سال جمعیت جهان به چهار میلیارد رسید (بهشتی، ۱۹۷۳م، ج۱، ص ۲۵۳).

یکی از مشکلات اجتماعی که جامعه ایران به ویژه طی دو دهه گذشته با آن دست به گریبان بوده، رشد نامتناسب و بی‌رویه جمعیت نسبت به امکانات موجود در جامعه حاکم است.

افزایش چشمگیر زاد و ولد از یک سو و عدم توجیه کافی در ناحیه فرهنگ بهره‌وری از مواهب طبیعی و انسانی و محدودیت منابع مالی و امکانات رفاهی از سوی دیگر, مشکلات بسیاری را هم در قلمرو عمومی, یعنی برنامه‌ریزی‌های توسعه اقتصادی و فرهنگی و هم در حوزه خصوصی، معینی تنظیم امور خانواده‌های ایرانی پدید آورده است.

از سوی دیگر در ناحیه تعامل میان فرهنگها، و به ویژه سلطه‌گری و توسعه فرهنگ غرب و نفوذ فرهنگ بیگانه در ایران مشکلاتی را در راه حرکت از سنت به مدرنیزه شدن ایجاد نمود که تأثیراتی را در خانواده و توالد نیز به دنبال داشت. از طرف دیگر، واقعیتها حاکی از آن است که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران خواهان آن هستند که امور اجتماعی خود را به گونه‌ای تنظیم کنند و سامان بخشند که با قوانین اسلامی و موازین شرعی مغایرت نداشته باشد، آنان این پایبندی را بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی خود می‌شمارند مسائلی که در زمینه بهداشت و تنظیم خانواده پیش آمد، شناسایی حکم اسلام در این زمینه را ضروری نمود و سؤالاتی از این قبیل مطرح شد، به کار بردن عوامل ضد باروری بخصوص قرصهای ضد بارداری از نظر اسلامی جایزاست یا نه؟ آیا عقیم کردن پدر یا مادر به وسیله ابزارهای گوناکون پزشکی جایز است؟ حکم سقط جنین در مراحل گوناگون از نظر اسلام چیست؟ آیا اصولاً فکر کم بچه داشتن بر خلاف آنچه ما از اسلام می‌دانیم، نیست؟

 

نگاهی به منابع دینی درباره زاد و ولد

روایاتی از پیغمبر اکرم وارد شده است مثلاً آن حضرت فرمود: اکثروا الولد, اُکاثربکم غداً؛ «فرزند زیاد بیاورید, من فردا به شما با داشتن امت بزرگ و پرجمعیت بر دیگران مباحات می‌کنم (الحر العاملی, ۱۴۱۴ه‍, ج۲۱, ص۳۵۸).

ما باید در فرهنگ دینی, بومی، استقلال و خودباوری فکری, کار کنیم و سرمایه‌ها و توانمندی‌های نسل خود را بشناسیم. تنظیم خانواده را می‌توان نظم و سامان دادن به تعداد اعضای خانواده در حد امکانات خانواده و جامعه؛ لذا بحث تنظیم و کنترل دو چیز مجزا از یکدیگر است بحث از تنظیم, نظم و سامان‌دهی به توالد و تکثیر است نه فقط کنترل؛ حال سؤال این است که اصل در اسلام کنترل است یا تکثیر؟ خداوند در قرآن می‌فرماید «و کذلک جعلناکم أمه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» (بقره, ۱۴۳).

با توجه به مفاد این آیه می‌توان نتیجه گرفت که تعادل و ثبات و سلامت خانواده را باید در نظر گرفت اصل اولی در اسلام تکثیر نسل و سامان‌دهی به این تکثیر و به نظم در آوردن اعضای خانواده است؛ بطوری که تکاملش کامل گردد و نسل صالحی به جامعه ارائه دهد. لذا در تعابیر روایی فقط مسأله تکثیر بدون دغدغه دینی و تربیتی نیست. قبل از تشکیل خانواده می‌فرماید «اختارُوا لنطفکم فَاِنّ العرقَ دساسً» (الحرالعاملی، ۱۴۱۴ه‍، ج ۱۴، ص ۱۰۵). یعنی مسأله فرزندآوری و تولید نسل از جایگاه والایی برخوردار است که تمام مراتب زندگی طرفین را متأثر می‌نماید؛ از آن جمله انتخاب همسر و رعایت ارزش مداری زوجین برای تربیت و فرزندآوری صحیح.

آری وقتی که دو انسان مسلم و متعهد با هم بنای همسری و تشکیل کانون الفت می‌نهند واحدی پر خیر و برکت را در جامعه تشکیل می‌دهند، در نتیجه خدمات ارزنده‌ای به جامعه می‌دهند؛ که یکی از شاخه‌های آن پروراندن فرزندان صالح و پاک است لذا درهای رحمت بسوی خانواده و فرزندان و نسل و محیط اجتماع گشوده می‌شود (مشکینی، ۱۳۵۹، ص۱۸).

هدف ازدواج در اسلام تکامل روح و جسم و خوشبختی زوجین می‌باشد و آوردن فرزند برای کامل کردن هر چه بیشتر آنها و سهیم کردن فرزند در این خوشبختی است (روحانی، ۱۳۵۵، ص۹).

تداوم و استواری خانواده بر فرزند داری بنا شده است؛ زیرا یکی از اهداف زناشویی در تعالیم اسلامی داشتن فرزند است و در احادیث پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام به همین معنا اشاره شده است؛ به گونه‌ای که از مجموع احادیث، اصلی ثابت را در تعالیم اجتماعی اسلام می‌توان استنباط کرد.

داشتن نسل از مقاصد ازدواج است و حتی توصیه شده است آدمی برای داشتن نسل دعا کند و آن را از خدا بخواهد، حضرت یعقوب به فرزندش دستور داد زن بگیرد. به این امید که خدا از او نسلی پدید آورد که زمین را از ذکر خدا گران بار کند.

امام سجاد(ع) فرمود: فرزند خوب چیزی است که اگر بماند دعای بعد است. اگر بمیرد شفاعت‌گری است که پیش از پدر و مادر از دنیا رفته است.

در تولید نسل توصیه این است که از فقر و نادانی نترسید و به فرموده رسول خدا(ص) اگر فردی از ترس فقر از بچه دار شدن جلوگیری کند، مورد نفرین است. و نیز فرموده اگر فرزند سقط شود پدر را به بهشت می‌برد و اگر بمیرد، خدای اجرش دهد و اگر بماند برای او پس از مرگ طلب آمرزش کند (قائمی، ۱۳۶۹، ص۶۱). از تمامی این متون بر می‌آید که در او پس از مرگ طلب آمرزش کند (قائمی، ۱۳۶۹، ص۶۱). از تمامی این متون بر می‌آید که در کنار امر زاد و ولد مسأله نسل سالم و صالح در اندیشه دینی کاملاً مورد توجه است.

 

 تنظیم خانواده در آیات و روایات

در هیچ یک از آیات قرآن مجید، آیه‌ا‌ی که مستقیماً با مسأله تنظیم خانواده ارتباط داشته باشد، وجود ندارد و یا آیه‌ای که به طور قطع جلوگیری از حاملگی را منع کرده باشد، دیده نمی‌شود؛ ولی حکم اجرای مفاد برخی آیات که برای موضوع دیگری نازل شده‌اند و اجرای مفاد آنها قهراً به نوعی تنظیم خانواده منجر می‌شود.

خداوند در قرآن می‌فرماید و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین إماما؛ «پروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان آرامش دیدگان عطا کن» (فرقان، ۷۴).

بندگان رحمان در دعای خود درخواست کنند که همسران و ذریه‌هایشان قره عینی ایشان باشد تا موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصیت او شوند. در نتیجه از عمل صالح آنان چشم ایشان روشن گردد. این دعا می‌رساند که بندگان رحمان اهل حقند و پیروی هوای نفس نمی‌کنند زیرا هر همسر و هر ذریه‌ای را دوست نمی‌دارند بلکه همسر و ذریه‌ای را دوست دارند که بنده خدا باشند و ما را برای متقین امام قرارده» (طباطبایی، بی تا، ج۱۵،       ص۳۵۴-۳۵۵).

در یک نگرش کلی به روایات می‌توان گفت هیچ دلیلی بر حرمت تنظیم خانواده نداریم و اگر مطلوب بودن زیاد اولاد داشتن و تکثیر نسل هم ثابت شود این دلیل بر حرمت پیشگیری از بارداری نمی شود و بر فرض که ادله زیاد بچه داشتن را ثابت کند، اما همین اندازه دلالت داشتن به معنی الزام و وجوب نیست تا با جایز بودن تنظیم خانواده ناسازگاری داشته باشد.

مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار بابی را تحت عنوان «باب فضل توسعة العیال و مدح قلة العیال» گشوده است. روایات این باب را در دو بخش جمع کرده است؛ بخشی مربوط به اهمیت وسعت دادن خانواده و بخشی فضیلت کم داشتن عیال و فرزند و بخش دوم روایاتی درباره تشویق به کم بچه داشتن اشاره می‌کند (مجلسی،۱۳۹۸ه‍، ج۱۰۱، ص۶۹).دین اسلام، بلکه تمامی ادیان آسمانی پیروان خود را به افزایش جمعیت با ایمان و شایسته به اندازه‌ای که در توان آنان باشد، فرا می‌خواند لیکن برنامه‌ریزی، نظم، تدبیر، تعادل را جزء اصول زندگی انسان می‌شمارد.

 

ارزیابی روایات تکثیر و کنترل

۱ـ در صحیحه محمد بن مسلم به روایت از امام صادق‌(ع) آمده است، پیامبرخدا(ص) فرمود تزوجوا فإنی مکاثر بکم الأمم غداً فی یوم القیامه؛ «ازدواج کنید که من به سبب زیادی جمعیت شما بر دیگر امتها مباهات می‌کنم» (الحر العاملی، ۱۴۱۴ه‍، ج۱۴، باب ۱، حدیث۲، ص۳).

۲ـ جابر از امام باقر(ع) نقل می کند که پیامبرخدا(ص) فرمود ما یمنع المؤمن أن یتخذ اهلاً لعل الله یرزقه نسمة تثقل الارض بلا إله الا الله؛ «چه چیزی انسان مؤمن را از این باز می‌‌دارد که همسری برگیرد، تا شاید خداوند فرزند برای او روزی کند که زمین را با «لا اله الا الله» آکنده سازد» (همو).

۳ـ از امیر مؤمنان علی(ع) در حدیث اربعماه نقل شد که می‌فرمود ازدواج کنید، زیرا پیامبرخدا(ص) بارها فرمود من کان یجب ان یتبع سنتی فلیتزوج فإن من سنتی التزویج و اطلبوا الولد فإنی اکاثر بکم الأمم غداً؛ «هرکس دوست دارد که پیرو سنت من باشد باید ازدواج کند، زیرا ازدواج سنت من است. در جستجوی فرزند باشید، زیرا من در فردای قیامت با جمعیت انبوه‌تان، بر امت‌ها مباحات می‌کنم».

اصل در موالید کنترل است یا عدم کنترل؟ و در اندیشه اسلامی کدام یک مقدمتر است؟آنچه که بعنوان اصل و قاعده اولیه در متون روایی است، فرزندآوری و داشتن فرزندان متعدد و تکثیر است لیکن این اطلاقات از مقیداتی برخوردار است که با در نظر داشتن جامعیت قوانین دینی چه از منظر تربیتی و چه از منظر نظم و سامان‌پذیری و ترسیم گستره حقوق و تکالیف در خانه و خانواده و تأثیر و تأثر نظام خانواده در ساختار اجتماعی و بالعکس، توجه به قواعدی کارساز مثل قاعده نفی حرج‌و‌عسر یا قاعده نفی سبیل و سلطه از دنیای کفر بر دنیای اسلام و مواردی از این قبیل مستلزم آن است که با نگاه واقع بینانه و دقت عقلانی بیشتر به این مسأله پرداخته شود؛ هم تعادل جمعیت در دهه‌های بعدی، هم حفظ شاکله خانواده بر اساس حضور گرم فرزندان و توجه به قابلیتها و استعدادهای نهفته آنان و برخورداری از امکانات تعلیم و تربیت آنان و نیز توجه به مقابله با طرحهای صهیونیستی در تکثیر زاد و ولد در مناطق یهودی نشین، رشد اندیشه ولایی و تفکر خاص علوی و حمایت از اصول و مبانی فقه جعفری و ترویج اندیشه انتظار و ظهور حق و حمایت از نهضت مهدوی همه و همه موضوعاتی است که در برنامه کنترل موالید ما را به برنامه‌ریزی دقیقتر، عالمانه‌تر و شایسته‌تر فرا می‌خواند.

 

روایات و حکم «عزل»

موارد عزل عبارت است از اینکه ۱ـ مادر، اندیشه سالم ندارد؛ ۲ـ شرایط خانواده مطلوب نبوده؛ ۳ـ شرط ضمن ازدواج؛ ۴ـ عزل از کنیز.

دلیل بر عدم وجوب افزایش نسل، روایاتی است که درباره جایز بودن «عزل» وارد شده است؛ در این خصوص فرق نمی‌کند که «عزل» مشروط به رضایت زن آزاد باشد و یا اینکه شوهر در (آغاز ازدواج) آن را با زن شرط کند. چنان که در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر و یا امام صادق(ع) نقل شده که از او درباره عزل پرسیدند. امام(ع) فرمود عزل از کنیز اشکال ندارد. اما از زن آزاده، من این کار را ناپسند می‌دانم، مگر آنکه به هنگام ازدواج با وی شرط شود (الحر العاملی، ۱۴۱۴ه‍، باب ۷۶، حدیث ۱ ـ ۲، ص۱۰۵).

در صحیحه دیگر از ابوجعفر(ع) نظیر این حدیث نقل شده که در سخنان خود فرمود مگر اینکه زن راضی شود یا این امر در هنگام ازدواج با وی شرط گردد.

دلیل دیگر بر عدم وجوب فرزنددار شدن، روایاتی است که «عزل» را به گونه‌ای مطلق روا می‌دانند؛ یعنی حتی اگر زن رضایت ندهد و در هنگام ازدواج هم، مرد با وی شرط نکند، در صحیحه محمد بن مسلم چنین است، از ابو عبدالله(ع) درباره عزل پرسیدم،   امـام(ع) فرمود ذاک الی الرجـل یصرفه حیث شاء؛ «آن بـه اختیار مرد است، هر جا که بخواهد

می‌تواند آن را صرف کند» (الحر العاملی، ۱۴۱۴ه‍ ، ج ۱۴، باب ۷۵، حدیث ۱ـ ۲ـ ۴، ص۱۰۵).

در موثقه محمد بن مسلم از ابوجعفر(ع) آمده که فرمود: لا بأس بالعزل عن المرأه؛ «عزل اشکالی ندارد» (همو).

با نگاهی ژرف به روایات وارد شده در این زمینه می‌توان دریافت که این روایات دلیل قطعی است که «کراهت» در صحیحه نخست با روا بودن «فعل» همساز است. همچنین به قرینه همین روایات, هر روایت دیگری که ظهور در حرمت داشته باشد, بر کراهت حمل خواهد شد.

نتیجه آنکه هر دو گروه روایات, یک سخن را می‌رسانند عزل در کنیز, هماره روا می‌باشد و در زن آزاده در صورتی که وی رضایت دهد یا در آغاز ازدواج با وی شرط شده باشد, رواست. مقتضای این دو گروه روایات آن است که «عزل» جایز است حتی اگر به محروم شدن زن و شوهر از داشتن فرزند بینجامد, زیرا اگر بچه آوردن برای آن دو واجب می‌بود, باید برای روا بودن «عزل» در روایات قیدی آورده می‌شد.

مطلق آمدن جواز عزل, دلیل روشنی است بر اینکه بچه آوردن واجب نیست تا چه رسد به اینکه افزودن آن واجب باشد.

 

روایات ترغیب بر تکثیر

روایاتی که به ازدیاد فرزند تشویق می‌کند, تنها نشان دهنده آن است که این کار, یک کار پسندیده است؛ زیرا موجب مباهات پیامبر(ص) بر سایر امتها و پیامبران می‌شود و نیز زمین از ذکر تسبیح آکنده می‌گردد و جهات دیگری که تنها نیکویی داشتن اولاد را می‌رساند و نه واجب بودن آن را. در این صورت, جلوگیری از بچه‌دار شدن جایز است, زیرا چنان که بیان شد, دلیلی بر وجوب آن ندارد, بلکه اقتضای اطلاق دلایل یاد شده, روا بودن جلوگیری از بچه‌دار شدن می‌باشد.

جمع بین روایات

اسلام افزایش نسل را اعم از دختر و پسر مورد ستایش قرار داده و مبارک دانسته است.

ولی هنگامی که انگیزه های معقول و ضرورتهای معتبری در مورد تنظیم نسل وجود داشته باشد, رخصت و اجازه چنین کاری را برای مسلمانان صادر کرده است. دین مبین اسلام به گونه‌ای کلی زناشویی و فرزندآوری و نگهداری فرزند را سفارش می‌کند؛ ولی آیه‌ای هم فرود نیامده است که جلوگیری از باروری را منع کرده باشد. در سوره بقره زمان دو سال برای شیر دادن مادر به کودکش سخن به میان می‌آورد می‌فرماید لاتضار والده بولدها…؛ «نباید مادر در نگهداری فرزند به زیان افتد» (بقره، ۲۳۳)، (نشانگر توجه به بهداشت و سلامتی مادر و توانایی او در بارور شدن و زایمان می‌باشد و در آنجا می‌فرماید….. و نه پدر بیشتر از حد متعارف کودک متضرر شود…) این آیه توجه به این نکته دارد که پدر باید توانایی لازم برای نگهداری زندگی فرزند را دارا باشد تا اینکه برای پرورش تن و اندیشه او زیر فشار قرار نگیرد و نیز در همان آیه می‌فرماید «و هیچ کس را تکلیف جز اندازه طاقت نکنند…» این آیه توجه به این نکته دارد که شمار فرزندان یک خانواده بیش از اندازه توانایی پدر و مادر باشد. این استدلال راه را برای برنامه‌ریزی خانواده باز می‌کند و … جز به اندازه «طاقت» بیانگر وضع اقتصادی خانوار است که با وضع اقتصادی کشور پیوند دارد. بنابراین در اقتصادهای ناتوان و نابسامان توجه به این مطلب بایسته است و در گزینش سیاستهای جمعیتی بهتر است که با توجه بیشتری به این مسأله بنگریم.

 

نظر علما و فقها درباره عزل

مرحوم شیخ بحرانی قائل به جواز عزل است و تنها در صورت عدم رضایت زن آن را مکروه دانسته است (بحرانی, ۱۴۱۳ه‍ , ج۲۳, ص۸۸).

محقق حلی از فقهای بزرگ شیعه در قرن هفتم در این زمینه می‌گوید «عزل کردن از زن بی‌اجازه و دستور او حرام است». و در جای دیگری می‌فرماید روا باشد شرط کردن با زن و اگر راضی باشد پس از عقد می‌تواند عزل کند بی‌دستور و اجازه او و اگر فرزندی به وجود آید, فرزند از آن مرد است (اگر چه عزل کرده باشد) و در جای دیگر می‌فرماید «روا نباشد نفی کردن فرزند برای عزل» (الحلی, بی تا, ج۱, ص۱۷۲و ۲۳۲-۲۴۵)

آیت الله سید محمد شیرازی در خصوص عزل می‌فرماید «حق عزل مـرد می‌تواند با به کار بردن پوشش یا ریختن نطفه در برون از زهدان, از بارداری همسر موقت جلوگیری کند». در جای دیگر می‌گوید «شاهد گفتار ما اولاً آن که در زناشویی دائم بدون رضایت زن عزل جایز نیست ولی در متعه جایز است» (شیرازی, بی تا, ص۲۴۳-۲۴۷).

ضرورتهای کنترل و تنظیم در جوامع فعلی

 

به طور خلاصه می‌توان علت تأکید بر کنترل موالید را چنین بر شمرد:

الف‌ـ گذر از زندگی سنتی به‌ مدرن و تحولات اسلوب زندگی و سختیهای عارض از ‌آن.

ب ـ تزاید هزینه برای تأمین مایحتاج فرزندان در خانواده.

ج ـ توسعه شهرنشینی و عدم توازن میان امکانات و افراد در خانه و جامعه.

دـ ممنوعیت اشتغال کودکان در دوران زیر سن بلوغ و حذف کار کودکان و نوجوانان در سبکهای ساده و سنتی آن.

هـ‍ ـ گرایش، توسعه و حاکمیت اندیشه‌های فمینیستی و افکاری که فرزندآوری را منافی با آزادی‌های اجتماعی افراد می‌شمارد.

و- عدم امکانات دولتها در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی کودکان و جوانان.

ز- اهداف سیاسی و قالب سازی آنان در گردونه نظم نوین جهانی.

 

تنظیم خانواده و روش آن

جلوگیری از بچه‌دار شدن و تنظیم خانواده گاه از راه عزل طبیعی؛ گاه با بکارگیری ابزارهای خاص از طریق ریختن ماده‌ای در داخل رحم که از تشکیل شدن نطفه جلوگیری می‌کند.

با استفاده از دارو یا قرص یا آمپول که موجب می‌شود تخمک زن یا اسپرم مرد، پذیرش تشکیل نطفه را از دست بدهد؛ قرار دادن ابزاری در داخل رحم یا انجام عمل جراحی که مانع از ملاقات اسپرم مرد با تخمک زن می‌شود؛ با انجام عمل جراحی اسپرم مرد یا تخمک زن را از تشکیل نطفه در مرد یا زن خارج می‌کند و…..

تمام این صورت‌ها و انواع روش‌های ذکر شده که همگی در جلوگیری از تشکیل نطفه مشترکند، هیچ دلیلی بر ممنوع بودن استفاده از آنها وجود ندارد. بلکه اقتضای ادله روا بودن «عزل»، جایز بودن تمام این روشهاست؛ از این لحاظ که همگی از تشکیل نطفه جلوگیری می‌کنند. البته برخی از این روشها، موجب حرمت می‌شود مانند اینکه مرد، زن را مجبور کند که یکی از روش‌های جلوگیری را به‌ کار گیرد و مجبور کردن زن، تصرف در سلطه دیگری و ستم بر اوست. و در نتیجه بر شخص اجبار کننده حرام است؛ مانند این که      در داخل رحم ابزاری کار گذاشته شود یا انجام عمل جراحی توسط غیر شوهر صورت گیرد که موجب نگاه کردن شخص (غیر شوهر) به بدن زن است که حرام می‌باشد. در صحیحه ابو حمزه ثمالی از ابوجعفر(ع) از امام درباره زنی مسلمان پرسیدم که آسیبی به بدن او می‌رسد، یا شکستگی یا زخم در عضوی از بدن او که نگاه کردن بدان جایز نیست، پدید می‌آید، آیا مردی که به معالجه کردن آن بیشتر از زنان مهارت دارد، می‌تواند به او نگاه کند؟ امام فرمود هرگاه زن نیاز ضروری به آن پزشک داشته باشد، او می‌تواند زن     را درمان کند، در صورتی که زن بیمار اجازه دهد (الحر‌العاملی، ۱۴۱۴ ه‍، ج۱۴، باب‌۱۳۰، حدیث‌۱، ص۱۷۲).

 

عقیم سازی زن یا مرد

هر گاه عمل جراحی سبب عقیم شدن مرد یا زن بطور دائم شود، برخی آن را حرام دانسته‌اند؛ زیرا این عمل از مصادیق ضرر زدن به نفس به شمار می‌رود که از محرمات شرعی است.

سخن پیامبر(ص) که در موثقه زراره نقل شده است «لا ضرر و لا ضرار» نه ضرر زدن بر خود رواست نه ضرر زدن به دیگران» (همو‍، ج ۱۷، باب۱۳۰، حدیث ۱-۳-۴، ص۳۴۰-۳۴۱)، بدون شک مراد از «ضرار» وارد کردن ضرر است؛ از این رو پیامبر(ص) فرمود یا أراک یا سمرة إلا مضارا إنک رجل مضار و لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن؛ «تو ای سمره نمی‌یابم جز اینکه ضرر وارد کنی» «تو مردی هستی که ضرر وارد می‌کنی و شخص با ایمان، نه به خود ضرر وارد می‌زند و نه به دیگران» (همو).

 

آیا پیشگیری از باردارشدن زن از نظر موازین اسلامی جایز است؟

با بررسی این روایات می‌توان به این نتیجه رسید که مرد می‌تواند به وسیله عزل از باردار شدن همسرش جلوگیری کند مخصوصاً در برخی روایات. در این جا باید نکته‌ای را متذکر شد که اگر جو خانوادگی چنان است که مرد بیم آن دارد که فرزندش دارای مشکلات جسمانی، فکری یا روانی باشد، این کار مستحب است مرد به انجام آن تشویق شود؟ ولی در مورد زن بستگی به اجازه او دارد و در مورد کنیز نه (چنانچه فتوای فقها این است که در عروة الوثقی هم مسأله مطرح است و حمل بر کراهت می‌شود (طباطبایی یزدی، ۱۴۱۲ه‍‍، ج ۲، ص۸۰۹ ).

 

اقدام به از بین بردن نطفه

یکی از محرماتی را که کراراً در متون آیات و روایات با آن مواجه هستیم حتی در موارد صعوبت اقتصادی صراحتاً قرآن کریم می‌فرماید «لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقکم و ایاهم» (انعام، ۱۴۹). که در این آیه مبارکه حرمت قتل نفس روشن و مشهود است و این قتل از مرحله انعقاد نطفه تا مراحل رشد جنین و طفولیت را شامل می‌شود.

فقیهان در بحث دیات هم به قصد بیان مقدار دیه این موضوع را در مراحل مختلف آن، یادآور شده‌اند که هر یک از زن و شوهر که جنین را سقط کند، از دیه محروم خواهد شد. از سقط کننده هم به جانی (جنایتکار) تعبیر کرده‌اند.

آری، حکم صورت دوم را شیخ صدوق در غسل حیض و نفاس از کتاب «من لا یحضره الفقیه» بیان کرده و گفته است «هرگاه زن یک ماه حیض نشود، درست نیست دارویی بخورد تا حیض شود، زیرا وقتی نطفه در داخل رحم قرار می‌گیرد به علقه تبدیل می‌شود، سپس به مضغه و آن گاه به آنچه خدا بخواهد و گاه نطفه در غیر رحم قرار گیرد، چیزی از آن آفریده نمی‌شود. پس اگر زن یک ماه حیض نشود و روزهای عادت او سپری شود نباید دارو بخورد» (الحر العاملی، ۱۴۱۴ه‍، ج۲، باب۳۳، حدیث ۱، ص۵۸۲).

در شرحی به نام «روضة المتقین» این گونه توضیح می‌دهد: کلینی آن را به سند صحیح از امام(ع) نقل کرده است [از سبک گفتار بر می‌آید که منظور امام موسی بن جعفر(ع) است] این روایت حرمت دارو خوردن را بیان می‌کند که به منظور حیض شدن انجام می‌شود و آن هم در جایی است که گمان باردار شدن می‌رود؛ زیرا ظاهر حدیث بر آن است که بند آمدن خون بر اثر باردار شدن باشد و اگر ظهور نداشته باشد، دست کم احتمال آن وجود دارد. در حالی که سقط بچه حرام و حتی از گناهان کبیره است. از این رو، باید راه احتیاط را پیش گرفت. در هر حال، روایاتی معتبر هستند که از آنها حرمت انداختن جنین بر می‌آید. از آن جمله است روایت رفاعة بن موسی که گفت به امام    صادق(ع) عرض کردم کنیز را می‌خرم و گاهی به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در داخل رحم، حیض نمی‌شود و او دارو می‌خورد و از همان روز حیض می‌شود و آیا این کار جایز است؟ با آنکه نمی‌دانم بند آمدن خون نشانه بارداری او است یا چیز دیگر؟

امام(ع) فرمود این کار را نکن. من گفتم مدت یک ماه است که وی حیض نشده و اگر این امر بر اثر بارداری باشد، بار او نطفه‌ای خواهد بود، همانند نطفه مردی که دور ریخته می‌شود، امام فرمود هرگاه نطفه در داخل رحم بریزد، به علقه تبدیل می‌شود، سپس به مضغه و آن گاه به هر چیزی که خدا بخواهد و هر گاه نطفه در غیر رحم بریزد، از آن چیزی پدید نمی‌آید.

هر گاه کنیز یک ماه حیض نشود و ایامی که معمولاً در آن حیض می‌شده، سپری شود به او نباید دارو خورانده شود (الحر العاملی، ۱۴۱۴ه‍، ج۲، باب۳۳، حدیث ۱، ص۵۸۲).

دلالت این روایت بر حرمت سقط جنین روشن است؛ زیرا پرسش کننده آشکارا درباره‌ روا بودن انداختن نطفه پرسش کرده و امام(ع) او را باز داشته است. بنابراین نهی در این جا در عدم جواز صراحت دارد. وانگهی وقتی راوی مورد سؤال را با منی مقایسه می‌کند که در بیرون رحم ریخته می‌شود، امام(ع) پاسخ می‌دهد که میان نطفه و منی تفاوت است و سرانجام، برنهی ازاین کار تأکید     می‌کند.افزون بر همه آنچه گفته شد، نکته دیگری است که دلالت روایت بر حرمت سقط جنین را نشان می‌دهد. نخست اینکه پرسش درباره احتمال بارداری است و امام(ع) آشکارا از خوردن دوا در جایی که احتمال بارداری می‌رود، نهی می‌کند تا شخص در حرام نیفتد و این نکته حرمت مؤکد آن را آشکار می‌سازد. به گونه‌ای که حتی در مورد شک و احتمال هم باید احتیاط کرد. بالاتر از همه، دنباله حدیث است که به روشنی بر حرمت دور ریختن نطفه دلالت دارد. دیگر آنکه گویی روایت فقط به این توجه دارد که این حرمت در گرو خوردن دارویی است که موجب از بین بردن نطفه می‌شود که سر آغاز پیدایش انسان است. در نتیجه این روایت به طور کلی نگاهی دارد بر حرمت سقط جنین، هر چند این عمل با رضایت زن و شوهر باشد.هرگاه به دور ریختن نطفه که سنگ زیرین ساختار انسان است حرام باشد، انداختن جنین در مراحل بعدی نیز حرام خواهد بود و دلالت صحیحه بر این حرمت روشن است، زیرا ظهور در این دارد که انداختن مبدأ آفرینش انسان در هر مرحله که باشد، حرام است.

منبع: com.مشاوره-خانواده

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.