مطالعات جدیدی از گروه روانشناسی دانشگاه اسلو نشان می دهد افرادی که متولد شده با یک نوع ژن خاص دارای خطر بیشتری برای توسعه افسردگی هستند.
به آرامی، جامعه ما درک کرده است که افسردگی یک مشکل جدی برای سلامتی عمومی است. برآورد نشان می دهد که بیماری روانی تنها در نروژ هزینه 60-70 میلیون NOK در سال است و افسردگی سهم بزرگی از این مبلغ را تشکیل می دهد. اما بدتر از هزینه، رنج انسانها ناشی از افسردگی است. با این حال، افسردگی نسبتا کم تحقیق شده است و ما در همه موارد در درمان افسردگی ها خوب نیستیم: فقط حدود 60 درصد از بیماران با درمان بدون در نظر گرفتن درمان، بهبود می یابند.
اساس اشتباه برای درمان
بخشی از مشکل، با توجه به پست دکتر سخن جوناسن، این است که درمان نه در آنچه که بیشترین بهره بیمار است، اما به تنظیمات درمانگران یا در فرضیات بر اساس تجزیه و تحلیل هزینه-فایده.
«دستورالعمل های ملی برای درمان درمانگران را تشویق به استفاده از درمان می کنند که به نظر آماری به نظر می رسد بیشترین تعداد بیماران را به خود اختصاص دهد. اما هیچ فرم درمانی ذاتا بهتر از دیگران نیست. تحقیقات علوم اعصاب به جای آن نشان می دهد که افراد مختلف از درمان های مختلف بهره مند خواهند شد. »Jonassen می گوید.
پس چگونه می توانید بگویید چه نوع درمان این بیمار خاص باید دریافت کند؟ Jonassen در حال انجام تحقیقات در مورد عملکرد مغز و رابطه بین احساسات و بیماری های روانی، علاوه بر کار به عنوان یک روانشناس بالینی. او 10 سال تحقیق بر روی یک ژن خاص و عملکرد آن در مغز را مورد بررسی قرار داده است. نتایج به دست آمده در مجله پیشرفت در علوم زیست شناسی منتشر شده است.
او نتیجه می گیرد که درمان باید بیشتر مبتنی بر دانش در مورد راه هایی است که در آن مغز احساسات را در شرایط مختلف تحت درمان قرار می دهد. اینها توابع کدگذاری ژنتیکی هستند و تنوع ژنتیکی بین افراد قابل توجه است.
ما به طور متفاوت به واکنش واکنش نشان می دهیم.
«اطلاعات بیشتر در مورد اینکه چند ژن مهم چه کاری انجام می دهند، بهتر است که مسیرهای مختلفی را که ممکن است به خطر یا مقاومت در برابر بیماری های روانی منجر می شوند، درک کنیم. این به نوبه خود ما را در درک مکانیسم های درگیر در توسعه و درمان افسردگی کمک خواهد کرد.
ژن Jonassen و همکارانش تحقیقات خود را بر روی، تنظیم سروتونین عصبی را در مغز تنظیم کرده اند. این ژن با فعالیت در ساختارهای خاص مغز مرتبط است که به ما یادآوری می کند که چیزهای مرتبط با احساسات ما در قرن حاضر ما هستند.
«به نظر می رسد که انطباق یک کلمه کلیدی است، زمانی که به دخالت این ژن در توسعه افسردگی مربوط می شود. افرادی که نوع خاصی از ژن را حمل می کنند، بیشتر در برابر محرک های منفی و مثبت در محیط اطراف خود هستند. به عبارت دیگر، ما در مورد «ژن افسردگی» صحبت نمی کنیم، بلکه ژن است که درگیر حساسیت مغز به تغییر است. این بدان معنی است که افراد مبتلا به نوع ژن در مواجهه با شرایط زندگی استرس زا خطر بیشتری نسبت به دیگران برای ایجاد افسردگی دارند. »Jonassen توضیح می دهد.
داستان های مربوطه
- مطالعه ارتباط بین استفاده منفعل از رسانه های اجتماعی و علائم افسردگی پیدا می کند
- شبکه های عصبی می توانند ژن های مارکر را در توالی RNA جایگزین کنند
- مداخله مبتنی بر وب به جلوگیری از افسردگی در نوجوانان کمک می کند
«مغز پیچیده ما انسان ها را یک سیستم بسیار پیچیده برای تنظیم احساسات است. بعضی از مردم از لحاظ احساسی بیشتر از دیگران درگیر هستند؛ آنها واکنش های عاطفی بسیار سریع دارند. اما افراد مختلف نیز با واکنش های عاطفی آنها متفاوت هستند. هر دو این موارد در ژن های ما کد گذاری می شوند. »
بدون نیاز به نقشه برداری ژن
این به این معنی است که ژن های ما چندین راه ممکن را تحت تاثیر قرار می دهند که ممکن است منجر به افسردگی شود و این مسیرهای مختلف نیاز به درمان های مختلف دارند. چالش بزرگ ترجمه دانش ما درباره ژن ها و عملکرد مغز اساسی به ابزار عملی است که ممکن است در درمان استفاده شود.
خبر خوب این است که روانشناسان در حال حاضر مجموعه وسیعی از درمان های خود را در اختیار دارند. برای مطابقت با این روش ها با زیست شناسی پایه، بین رشته ای را می گیرد، اما در غیر این صورت نیازی به پیچیدگی نیست. روانشناسی تجربی در حال حاضر تستهای ساده ای را ارائه می دهد که ممکن است راه های مختلفی را که فرد می تواند در معرض افسردگی قرار گیرد، نشان می دهد.
با توجه به Jonassen، نقشه برداری از تمام ژن های بیمار به منظور تعیین درمان خود، نه ضروری و نه مفید است.
«پس از همه، دور از هر حامل یک ژن خاص، افسردگی را توسعه می دهد. آنها فقط تحت شرایط خاصی کمی آسیب پذیرتر هستند. اگر ما یک درمان را انتخاب کنیم، به عنوان مثال درمان شناختی و استفاده از آن در تمام بیماران افسردگی، ما با اطمینان می دانیم که درصد زیادی از آن هیچ مزیتی دریافت نخواهند کرد. آنها به روشی متفاوت نیاز دارند، براساس مکانیسم هایی که موجب افسردگی در موارد فردی خود می شود. »
اروپا خواستار تحقیق است
کمیسیون اروپا به تازگی راهکار برای تحقیق در مورد بهداشت روان در اروپا اعلام کرد. تا کنون، بیماری های روانی از محققان نسبت به بیماری های جسمی بسیار کمتر بوده است. با توجه به درک رو به رشد ما در مورد اینکه چقدر رنج و معلولیت ناشی از بیماری روانی است، همه موافقند که تحقیق در این مسائل باید اولویت بالاتری داشته باشد.
Jonansen امیدوار است که تحقیقات بیشتری انجام شود که هدف آن انتقال دانش علمی اعصاب به درمان بالینی است.
«افسردگی نتیجه نهایی است، اما راهی که از یک نفر به بعد متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، تصویربرداری عصبی، که ممکن است برای درمانگران مفید باشد، از اطلاعاتی گسترده برخوردار است. این مشکل در بر خوردن شکاف بین این دانش و درمان بالینی است. »
- ۲ ۰
- ۰ نظر