مطالعه مغزهای سیگاری ممکن است عصر جدیدی را در تبلیغات نشان دهد
دانشمندان عصبی UCLA در مطالعه اول گزارش داده اند که استفاده از داده های مغز برای پیش بینی چگونگی جمعیت بزرگی به آگهی ها پاسخ می دهد و ممکن است تبلیغ کنندگان و مقامات بهداشت عمومی قادر به دسترسی به دانش خردمندانه در مغز برای فروش بیشتر محصولات خود و ارتقاء سلامت و ایمنی باشند.
سیگاری سیگاری که سعی داشت از طریق سه تبلیغات تبلیغاتی تلویزیون را تماشا کند، که همه آنها با نشان دادن شماره تلفن موسسه ملی سرطان که در آن سیگار کشیدن را ترک کردند، پایان یافت. از آنها خواسته شد که کدام یک از تبلیغاتشان بیشتر موثر باشد؛ آنها پاسخ دادند که کمپین های تبلیغاتی "A" و "B" بهترین هستند و "C" بدترین ها خواهد بود.
محققان UCLA نیز به کارشناسانی که در زمینه مبارزه با سیگار کار می کنند مشغول مشاوره شدند و در ایجاد تبلیغات ضد سیگار شرکت داشتند. این کارشناسان موافقت کردند که کمپین های "A" و "B" بهترین ها بودند و "C" بدترین بود.
در حالی که سیگاریها تبلیغات را تماشا می کردند، اسکن مغزهای رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) را در مرکز نقشه برداری مغز اگمانسون-لاولیس UCLA تحت آزمایش قرار دادند، و دانشمندان علوم اعصاب بر روی بخشی از قشر پیشانی فونتال که در جلوی مغز قرار گرفته بودند بین ابرو - منطقه ای که آنها در مطالعات متقاعد کننده قبلی به آن اهمیت داده اند.
محققان دریافتند که فعالیت در قشر پرفروشانی مدیال، در طول مبارزات تبلیغاتی "C" در طول مبارزات انتخاباتی "A" بسیار بیشتر شد و در مقایسه با "B"
"پیش بینی می شود که پیش بینی می شود که پیش بینی می شود که C بهتر از بقیه باشد،" ب "بهتر از" دوم "خواهد بود و" A "بدترین خواهد بود - اساسا مخالف آنچه که متخصصان و شرکت کنندگان به ما گفته اند فکر می کنند اتفاق می افتد. متی لیبرمن، استاد روانپزشکی و روانپزشکی و علوم بیوفیزیکی UCLA است.
لیبرمن، یکی از بنیانگذاران علوم اعصاب شناختی اجتماعی، گفت: "ما انتظار نداشتیم که پیش بینی های متفاوت مردم از پیش بینی هایی که ما بر اساس فعالیت مغز آنها انجام دادیم، انتظار نداشته باشیم." "ما مردم را به ما می گفتند یک چیز و این منطقه مغز ما را به چیزی به شدت مخالف می گوید."
در ابتدا، لیبرمن و نویسنده اول، امیلی فالک، استادیار مطالعات ارتباطی و روانشناسی در دانشگاه میشیگان-ان آربور، نگرانی هایی داشتند که نتایج حاصل از قشر پیشانی مغز مداخله را دیدند.
لیبرمن گفت: "ما امیدوار بودیم که اطلاعات مغز چیزی به گزارش خود از شرکت کنندگان ما اضافه شود." "با توجه به اینکه چگونه متفاوت از یکدیگر بودند، ما نگران بودیم که اطلاعات مغز ما ممکن است در نتیجه پیش بینی نتایج واقعی جهان نباشد."
چند ماه بعد، بعد از انتشار آگهی ها، نویسندگان اطلاعات تماس با حجم از خط تلفن 1-800-QUIT-NOW موسسه ملی سرطان دریافت کردند. آنها تعداد افرادی که خط تلفن را ماه قبل و ماه بعد از هر کمپین تبلیغاتی نامیده بودند مقایسه کردند. هر سه کمپین تبلیغاتی در افزایش تعداد تماس های تلفنی به خط تلفن موفق بودند. کمپین "A" بیش از دو برابر تعداد تماس ها، "B" تعداد تماس ها را بیش از ده برابر افزایش داد و "C" تعدادی از تماس ها را به میزان قابل توجهی افزایش داد. (تبلیغات در میشیگان، ماساچوست و لوئیزیانا نشان داده شده است.)
فعالیت در قشر پرفروشانی Medial پیش بینی کرد که آگهی ها بیشتر مردم را متقاعد کرده است که به خط تلفن بطور قابل توجهی بهتر از ذهنیت های سیگاریان در مورد چگونگی موفقیت تبلیغات، متقاعد شوند.
این تحقیق در ماه ژوئیه در مجله اینترنتی علوم پزشکی روانشناسی ، مجله برتر تحقیقات علوم روانشناختی منتشر شده است که چاپ آن به چاپ رسیده است.
داستان های مربوطه
- مطالعه: شبکه اتصال مغز در بیماران مبتلا به T1D متفاوت از افراد سالم است
- محققان تغییرات جدیدی در مغز در ابتدای بیماری آلزایمر کشف کردند
- محققان با استفاده از مغز connome برای ارزیابی نتایج عود بیماری آلزایمر بازخوانی می کنند
پیامدهای صنعت تبلیغات، که اغلب، تا حدودی بر گروه های متمرکز غیرواقعی تاکید دارد، چیست؟
لیبرمن گفت: "اگر مردم تصمیمی اتخاذ می کنند بر اساس آن چه گروه های متمرکز به آنها می گویند، در اینجا یک منطقه مهم مغز است که می گوید:" نه، پول خود را صرف راه دیگری کنید. " "اگر تصمیم گرفتم در یک کمپین تبلیغاتی شرکت کنم، می خواهم بدانم که تبلیغات بیشتر این منطقه را فعال می کنند - یعنی جایی که می خواهم پولم را صرف کنم."
لیبرمن گفت: این پژوهش جدید نشان دهنده "اولین چیزی است که شما می توانید با گروه تمرکز عصبی تماس بگیرید".
او گفت، یکی از دلایلی که گروه های تمرکز می توانند گمراه کننده باشند، این است که مردم اغلب نمی دانند که رفتار خود را چگونه انگیزه می دهند.
لیبرمن گفت، "مغز ما برای تولید دلایل اقدامات ما ساخته شده است" و ما فکر می کنیم که دلایل مطرح شده ما باید درست باشد. ما معتقدیم دلایل خود را با شدت که نسبت به دقت آنها نیست. ، ما از گزارش های خود مردم دور می شویم و به شکل ذهنی مخفی در مغز می رسیم.
او گفت: "ما می خواستیم تعیین کنیم که چه نوع فعالیت مغز، به عنوان کاتالیزور بین افرادی که پیام را می بینند و اینکه آیا آنها در واقع رفتار خود را تغییر می دهند، عمل می کنند. "این منطقه ما شناسایی شده است. ما آن را چندین بار آزمایش کرده ایم و هر بار موفق شده ایم."
جان وانامیکر، یکی از پیشگامان فروشگاه داری ایالات متحده در قرن نوزدهم، معروف گفت که او نیمی از پولی را که برای تبلیغات صرف کرده بود، نابود کرد، اما "مشکل من نیمی از آن را نمی دانم". بسیاری از مردم از Wanamaker امیدوار هستند پیش بینی کنند که کمپین های تبلیغاتی موفق خواهند شد یا قبل از تحریم دلار تبلیغاتشان موفق خواهند شد.
لیبرمن گفت: "ما برای دنیای Wanamaker خیلی دیر شده است، اما اکنون یک روش برای شناختن آگهی های موفق وجود دارد."
30 سیگاری در این مطالعه بین 28 سال و 69 سال سن داشتند. نیمی از زنان بودند.
لیبرمن گفت، مناطق مغزی که با تفکر تحلیلی همراه هستند، به طور پیوسته با این که آیا رفتار آنها در این مطالعات تغییر می کند یا نه، پیوسته است. قشر غده فوق فونتیال نه با تفکر تحلیلی بلکه با خود بازتابی - تفکر در مورد هویت خودمان و همچنین آنچه که ما دوست داریم و دوست نداریم.
لیبرمن گفت: "تبلیغات قانع کننده به نظر می رسد در مورد رسیدن به قلب ها و هویت آنها باشد." "ما در ابتدای این تحقیق هستیم. پرسشهای بیشتری از پاسخها وجود دارد، اما نتایج اولیه امیدوار کننده بوده است."
در تحقیقاتی که لیبرمن و فالک در مجله علوم اعصاب در سال 2010 انجام دادند، فعالیت بیشتر در همان منطقه پیش مدینی میانی پیش بینی کرد که پس از دیدن پیام های متقاعد کننده در مورد استفاده از کرم های ضد آفتاب، استفاده از کرم های ضد آفتاب را افزایش دهد.
لیبرمن گفت: "ما از مطالعات قبلی می دانستیم که این منطقه مغز تغییر رفتار مردم را در پاسخ به یک پیام متقاعد کننده پیش بینی کرده است."
لیبرمن و همکارانش با مطالعه جدید می خواستند بدانند که آیا می توانند نه تنها رفتار شخصی خود را پیش بینی کنند، بلکه از این پاسخ های مغز برای پیش بینی آگهی های تبلیغاتی در سراسر کشور استفاده می کنند.
لیبرمن خاطر نشان کرد: "از جمله اینکه چگونه معلمان می توانند بهتر ارتباط برقرار کنند، بنابراین دانش آموزان خود را از هم جدا نمی کنند و چگونه پزشکان می توانند بیماران را متقاعد سازند که به دستورالعمل هایشان برسند." همه ما هر روز به نوعی متقاعد می شویم. "
- ۰ ۱
- ۰ نظر