باسلام
من و آقایی دوسال و نه ماه درارتباط بودیم ظاهرا علاقه متقابل بوده و بینمون محبت و احترام بسیار بود،ایشون بارها از بی سرانجامیه رابطه صحبت میکردن و وقتی من میگفتم وقتی سرانجامی نمی بینی دیگه ادامه ندیم میگفتن زندگی بدون تو برام ممکن نیست.علت این بی سرانجامی رو هم مخالفت خانواده اشون با این ازدواج میدونستن.درنهایت تصمیم بر این شدکه مادر و خواهرانشون به اتفاق ب منزل ما بیان برای دیدن من.بعد از این اتفاق خانواده ایشون گفتن همه چیز عالی بود غیر ازینکه بسیار اختلاف جثه دارید من ریزتقش هستم و ایشون بسیار بلند قامتو درشت و ما به این دلیل اصلا موافق این ازدواج نیستیم و به همین سادگی در کمال ناباوری این آقا من رو ترک کردن و گفتن این ازدواج صلاح نیست.من هنوز شکه هستم و منتظر برگشتش برام قابل پذیرش نیست ک اونهمه ابراز محبت به این راحتی صفر شد و اینکه امر این مسئله انقدر براش مهم بود چرا سه سال با من ارتباطش رو حفظ کرد؟واقعا شکستم و روح و روانم بهم ریخته لطفا راهنماییم بفرمایید که چطور بااین ماجرا کنار بیام
پاسخ : انصراف از ازدواج به دلیل مخالفت خانواده
سلام
به نظم بهتره این رابطه رو فراموش کنید این به نفعه هردوی شما ومخصوصا خودشماست وبیشتراز این به رابطه ای که سرانجام نداره فکر نکنید برید دنبال زندگی خودتون و هدف هاتون مطمئن باشید درآینده موردای بهتری سرراهتون قرار می گیره پس بامونودن دراین رابطه که تمام شده هست به نظرم وقت وجوونی خودتونو هدر ندین.این آقا اگر واقعا شما رو دوست داشت به این راحتی عقب نمی کشید.علت مخالفت خانوادشون وعقب گرد خودشون هرچی بوده دیگه گذشته شماهم بهتره به فکر خودتون باشید وزندگی تازه ای رو شروع کنید...
- ۲ ۳
- ۰ نظر