یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

چطوری جوابشو بدم؟

مشاوره خانواده

چطوری جوابشو بدم؟

۱,۴۸۱ بازديد

سلام
ابتدا بخاطرسایت خوبتون وکمکاتون خیلی تشکر میکنم
واما مشکلم
دختری هستم که حدود یه سال ونیم پیش باپسری اشنا شدم…ابتدا درحد سلام واحوالپرسی بود تااینکه ازحدود نه ماه پیش کم کم بهم نزدیک شدیم ودرموردمسائل مختلفی باهم صحبت می کردیم
البته بگم که ماهردومذهبی هستیم و همه حد وحدودای شرعی رو تو حرفامون رعایت می کردیم واگه گاهی اون ازکلماتی مثل عزیزم وگلم وغیره استفاده میکرد من فورا بهش اخطارمیدادم اینو گفتم ک بدونین تاچه حد رعایت میکردیم ویاشاید اون مجبور بود بخاطرمن رعایت کنه…
البته راستش حرفی ازازدواج نزده بودیم ولی اون گاهی به شوخی یاجدی تیکه های ازدوست داشتن وغیره میپروند که من پی شو نمیگرفتم…
تااینکه دوماه پیش شروع کرد به پرسیدن درموردنظردخترا درمورد شغلش و …وگاهی به شوخی میگفت فرض کن من بیام خواستگاریت قبولم میکنی و…ولی طوری میگفت ک یعنی فقط نظرمو میخواد ومنظورش واقعا من نیستم…
تااینکه دوهفته پیش سرموضوعی بحثمون شد واونفکرکرد من بهش اعتماد ندارم وحسابی عصبانی بود وناگهان گفت میخواد همچیو تموم کنه ومنم که خیلی هیجان زده وترسیده بوم ازدستش بدم ناگهان اعتراف کردم که دوستش دارم ونمیخوام ازدستش بدم!
بااین حرفم اروم شد ولی گفت که متاسفانه بخاطرشرایط خانوادم فعلانمیتونم ازدواج کنم ونمیتونم ازیه دختربخوام که یه سال منتظرم بمونه منکه خیلی بهم برخورده بود گفتم اگه واقعا میخواستی میتونستی بگی خیلیا یه سال عقدکرده میمونن اون گفت اره ولی شرایطم فرق میکنه…منم که نتیجه گرفتم بهم علاقه ای نداره یاحداقل قصدازدواج باهامو نداره(چون ازدو-سه ماه پیش همش حرف ازدواج میزدونظرخواهی میکرددرموردطرز فکردخترا)بهش گفتم که پس باید خداحافظی کنیم چون من نمیتونم اینطوری ادامه بدم ولی اون باخداحافظی مخالفت میکرد…بعداینکه اون روز داحافظی کردیم من دیگه اون انجمن نرفتم 12روز ازش خبری نبود تااینکه روز 12ام پیام داد که کجایی من جواب ندادم…دوروز بعدش بازپیام داده که کجایی؟نگرانتم…ولی من بازجواب ندادم….
حالاسوالم ازتون اینه که چیکارکنم؟خواهش میکنم راهنماییم کنید…من واقعا نمیخوام ازدستش بدم چون ماازهرلحاظ واقعا باهم جوریم ولی ازطرف دیگه ازدلش خبرندارم که ایا واقعا منو برای ازدواج میخوادیا تفریح؟میدونم که بایدبهش بگم اگه منو واقعا میخواد بایدبیادخواستگاری وگرنه فراموشم کنه …ولی مشکل اینجاست که نمیدونم دقیقا چجوری وازچه کلماتی استفاده کنم که هم تاثیرمنفی نذاره وهم غرورم نشکنه…خواهش میکنم کمک کنید…ممنونم

توسط Elahe.m درازدواج · پاسخ 1485 روز 19 ساعت 46 دقیقه قبل

سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 5

 

پاسخ (33)

  1. 1 vote

    سلام دوست عزیز
    طبیعی نیست کسی بعد از گذشت فقط ۲ هفته از آشنایی به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این پیشنهادها در چنین مدت کوتاهی یا از علاقه شدید می آید یا از قصد فریب. ازدواج تصمیمی است که افراد برای همه عمر می گیرند و هیچ کسی نمی تواند ادعا کند بعد از گذشت یک زمان کوتاه فرد مورد نظرش برای ازدواج را انتخاب کرده است. لازمه ازدواج شناخت متقابل است و لازمه شناخت گذشت زمان است. درباره فردی که به شما پیشنهاد ازدواج می دهد فکر کنید و ببینید او شما را چقدر می شناسد. سؤال های خاصی از شما پرسیده، رفتار خاصی از شما دیده یا شرایط بین شما به گونه ای بوده که از هم به شناخت کافی برسید یا نه؟ شما در آن لحظه به جای هیجان زده واحساساتی شدن باید دقیقا متوجه شوید او به خاطر چه به شما این پیشنهاد را داده. اگر به نظرتان پیشنهادش منطقی نیست و از شناخت کافی برنمی آید در صحت آن شک کنید. این شناخت باید درباره خانواده ها هم باشد. اگر خانواده ای کاملا سنتی دارید و کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می دهد پسری با سر و وضع کاملا امروزی است به دلایلش عمیق تر فکر کنید.

    گر می بینید فردی که به شما پیشنهاد ازدواج داده، مدتی است دارد برای تغییر زندگی اش برنامه ریزی می کند، می توانید مطمئن باشید قبلا به این موضوع فکر کرده و در تصمیمش مصمم است. این تصمیم برای تغییر می تواند در قالب های مختلفی رخ دهد. مثلا او به فکر خرید خانه افتاده، شغل ثابتی برای خودش دست و پا کرده، دارد پول پس انداز می کند یا چیزهای دیگر. صرف وقت بیشتر در خانه به جای گذراندن آن با دوستان، خارج شدن از لباس های اسپرت و بیشتر مردانه پوشیدن و دست برداشتن از شوخی های زننده هم می تواند نشانه آماده شدن برای زندگی مشترک از طرف مردان باشد. به علاوه این شخص باید این آمادگی را در شما هم تشخیص داده باشد.

    اگر شما دختری هستید که تازه در یک شهرستان مشغول تحصیل شده اید و فردی به شما پیشنهاد ازدواج داده، معلوم است که یا شناخت کافی از شما ندارد یا برنامه های زندگی شما برایش به اندازه کافی مهم نیست یا اگر سن تان خیلی کم است، تازه طلاق گرفته اید یا به تازگی پدرتان را از دست داده اید و با پیشنهاد ازدواج مواجه شده اید، بدانید که فرد مورد نظر در مورد ازدواج خوب فکر نکرده است. این موارد می تواند در مورد مردان هم صادق باشد. پسری که درآمد مناسبی ندارد و پدرش هم به تازگی ورشکست شده، آماده برای ازدواج نیست. این موارد را تعمیم دهید به پسری که سربازی نرفته، دانشجوست و تا چند سال دیگر موقعیت کار کردن ندارد و موارد دیگر.به هر حال مراحل ازدواج در فرهنگ ما سنتی انجام می شود و شما نمی توانید جدا از خانواده های تان در مورد این مسئله به توافق برسید. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می دهد باید بعد از توافق اولیه شما، بلافاصله درباره قرار گذاشتن خانواده ها با هم حرف بزند. شما تصمیم گیرنده نهایی نیستید و بعد از این مرحله این تصمیم باید به خانواده سپرده شود. فرد مورد نظر باید بلافاصله با پدرتان قرار بگذارد یا اجازه بگیرد مادرش برای قرار خواستگاری به مادر شما تلفن کند. اگر پیشنهاد ازدواج مطرح شد و مراحل بعدی و در جریان گذاشتن خانواده ها گفته نشد، یعنی آن تصمیم به اندازه کافی مصرانه و منطقی نیست.

    وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.

    اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.

    دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.

    هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.

    رفتار آرامتر همیشه بهتر است.

    قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.

    اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.

    یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.

    پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.

    هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.

    تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.

    از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.

    برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.

    اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.

    هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.

    شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.

    هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است…حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.

    او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.

    اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.

    هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.

    اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.

    مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.

    همه مردها بد نیستند.

    نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید…هر مصالحه ای دو جانبه است.

    بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید….قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.

    هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.

    شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.

    کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.

    هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.